دیپلماسی «موج سواری» تنها گزینه در برابر موج پوپولیسیم
اروپا و آمریکا در برابر «موج» دیدگاهها و احساسات پوپولیستی نمیتواند سینه سپر کند.

ظاهرا انگلیس و آمریکا تنها کشوریهایی نیستند که با روح و باطن «برگزیت» و « ترامپ» یعنی پوپولویسم روبرو شده اند بلکه همه کشورهای غربی درگیر این پدیده - که ریشه در جهانی شدن دارد - هستند.
خبرگزاری رویترز دیروز جلوههای پوپولیستی در کشورهای دیگر اروپایی را این گونه بر میشمارد: «احتمال تغییر توزان قدرت به نفع احزاب مخالف باقیماندن در منطقه یورو در ایتالیا و آلمان»، «موفقیت خیرت وایلدرز نماینده افراطی هلندی و حزب راستگرای تندرو وی در تصاحب بیشترین آرا در انتخابات سراسری این کشور»، «موفقیت مارین لپن و حزب جبهه ملی وی در نخستین دور انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در بهار اینده»، «ورود بحران واحد پول اروپا - که از سال 2008 جریان دارد - به دوره بیثبات جدید» و ...
البته نباید فراموش کرد که «پدیده ترامپ» نیز - به عنوان جلوه دیگر پوپولیسیم - چالش دیگری است که آمریکا - مهمترین متحد اتحادیه اروپا - با آن روبرو است.
البته «غلبه نگرانیها درباره روسیه در کمی آن طرف در شرق و شمال اروپا» از دیگر مسائلی است که آمریکا و اتحادیه اروپا با آن روبرو است. نگرانی درباره روسیه در حدی بالا گرفته است که سوئد در ماه جاری اعلام کرد خدمت سربازی را که در سال 2010 لغو شده بود دوباره اجرایی میکند تا قدرت نظامی خود را در برابر تهدید روسیه تقویت کند. فنلاند نیز قصد دارد رزمایشی برگزار کند. ناتو در کشورهای بالتیک در حال اجرای بزرگترین استقرار نظامی در اروپا بعد از دوران جنگ سرد است.
با این حال به نظر میرسد آنچه انسجام درونی آمریکا و اتحادیه اروپا را به خطر انداخته است پوپولیسم میباشد.
در این میان مطلب مهم این است که واقعا رویکرد واقعی کشورهای غربی به این پدیده چیست؟ آیا نهادهای اصلی تصمیم ساز و تصمیم گیر در این کشورها منفعلانه در برابر این پدیده واکنش نشان خواهند داد و تسلیم آن خواهند شد؟
برخی همراهیهایی که با این پدیده در اروپا و آمریکا دیده میشود میتواند بیانگر این رویکرد انفعالی باشد.
از جمله وزیر برگزیت انگلیس - که مسئولیت اجرای فرایند خروج از اتحادیه اروپا را بر عهده دارد - دیروز اعلام کرد ملکه احتمالا روز پنجشنبه لایحه اجرای بند 50 پیمان لیسبون را امضا خواهد کرد.
ماده 50 معاهده لیسبون شرایط و ضوابطی خاص را برای خروج یک عضو از اتحادیه اروپا در نظر گرفته است. رویترز این اقدام احتمالی ملکه انگلیس را «شلیک آغازین جدایی این کشور از اتحادیه اروپا» خواند.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا واقعا انگلیس قصد دارد به این مطالبات پوپولیستی جواب مثبت دهند و همه طرحهایی که مقدمه سازوکارهای «جهانی شدن» است را رها کنند؟
به نظر میرسد انگلیس رویکرد دیگری اتخاذ کرده است. بر این اساس لندن پدیده پوپولیسم را بهانه کرده است شاید بتواند از شرکای اروپایی خود امتیازاتی در خور و شایسته کسب کند و یا اینکه آنرا تنها دست اندازی در مسیر جهانی شدن قلمداد میکند که باید با احتیاط از آن عبور کنند و حتی اگر شاهد خروج انگلیس از اتحادیه اروپا باشیم این خروج موقتی است.
این احتیاط اندیشی نیز ریشه در یک واقعیت دارد و آن اینکه در برابر «موج» دیدگاهها و احساسات پوپولیستی که سرتاسر اروپا و آمریکا را فراگرفته است نمیتوان سینه سپر کرد که سینه، سفره خواهد شد؛ بلکه گزینه بهتر این است که «موج سواری» سر لوحه این شرایط قرار گیرد؛ زیرا امواج سترگ و حتی مخرب پوپولیسم نیز میتواند مفرح و لذت بخش باشد.
---------------------------------------
بررسی و تحلیل/ عبدالرضا خلیلی