اعتراضات بنیادین و زیربنایی در فرانسه
جنس اعتراضات در اتحادیه اروپا بدلیل استمرار آن و دامنه وسیع اقشاری که درگیر اعتراض یا اعتصاب میشوند، وارد فاز زیربنایی و بنیادین شده است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، با شروع دومین سال جنگ اوکراین، برنامه گفتگوی ویژه خبری به پرسش ها در خصوص ریشه ها و دلایل اعتراضات و اعتصابات در کشورهای اروپایی و تأثیرات آن بر نظام بین الملل به صورت عام و اروپا به صورت خاص، پاسخ داده است.
مجری: در حالی که جنگ اوکراین وارد دومین سال خود شده و خسارتی یک تریلیون دلاری را روی دست اروپاییها گذاشته در چند ماه گذشته کشورهای بزرگ این قاره مثل فرانسه و انگلیس و آلمان شاهد جدیترین اعتراضها و اعتصابها بودند که به نظر کارشناسان در چند دهه گذشته بی سابقه بوده، اما همزمان با موج جدید اعتصابها و اعتراضها در کشورهای اروپایی که عمدتاً به دلیل اعتراض به وضع بد اقتصادی و جنگ اوکراین در جریان است اظهارات سارکوزی رئیس جمهور پیشین فرانسه که گفته میان همه قارههای جهان اروپا خشنترین قاره است و وحشیانهترین جنگها در این قاره روی میدهد جنجال جدیدی را به پا کرده و کار را برای پلیس این کشور در مواجهه با معترضان سختتر کرده این تحولات در قاره سبز به موازات تحولات در سایر مناطق جهان چند سؤال اساسی را پیش روی ما قرار داده اول اینکه ریشه و دلیل این اعتراضها و اعتصابها در کشورهای اروپایی که به اذعان کارشناسان در چند دهه گذشته بی سابقه بوده چیست؟ چه تأثیراتی بر نظام بین الملل به صورت عام و اروپا به صورت خاص دارد و در نهایت چشم انداز این تحولات چیست؟
آقای دکتر مشخصاً راجع به تحولات امروز کشورهای اروپایی میخواستم از فرانسه شروع بکنیم که به نماد اعتراض تبدیل شده و هر روز ما خبرهای مختلفی را از فرانسه و اعتراض هایش داریم، اما قبل از آن میخواهم یک مقدار برگردیم به عقبتر به عقبه و ریشهی این اعتراضها در کشورهای اروپایی بپردازیم چه مشکلات و چه دلایلی بوده که این اعتراضها را ما حالا در همه کشورهای اروپایی شاهد هستیم؟
غفاری کارشناس مسائل بین الملل: ما در تحلیل اعتراضات و اعتصاباتی که امروز در کشورهای اروپایی شاهد هستیم باید این تفکیک را بین نقطهی آغاز اعتراضات و نقطهی آشکارساز اعتراضات قائل باشیم خب خیلی از رسانهها در کشورهای اروپایی تلاش میکنند که اعتراضات را اولاً جنسش را روبنایی بدانند به عنوان مثال اعتراضات فرانسه را صرفاً ناظر بر اقدام دولت فرانسه و عزم و اراده دولت مکرون مبنی بر افزایش سن بازنشستگی از ۶۲ سال به ۶۴ سال تلقی میکنند و یا اینکه در کشور انگلیس میآیند بحث اعتصابات را محدود و محصور میکنند به سیاستهای اقتصادی دولت ریشی سوناک، اما این را ما فراموش نکنیم که جنس اعتراضات در اتحادیه اروپا مدت هاست وارد فاز زیربنایی و بنیادین شده یعنی بعد از اینکه اتحادیه اروپا تشکیل شد اگرچه این تلاش مزمن وجود داشت که جنس اعتراضات را روبنایی، محدود و مقطعی نشان بدهند، اما استمرار اعتراضات شعارهایی که در اعتراضات داده میشود و فراتر از آن دامنه وسیع اقشاری که درگیر اعتراض یا اعتصاب میشوند جملگی نشان میدهد که جنس اعتراضات، عمیق، بنیادین و ناظر بر ثبات و راهبردهای دولتهای اروپایی هست ثبات و راهبردهایی که اروپا تا مدت زمانی نه چندان دور آنها را خط قرمز خودش میدانست و سیاستگذاریهای کلانی که قرار بود در قالب اتحادیه اروپا مورد پذیرش تام و بدون شرط و شروط مردم و شهروندان قرار بگیرد.
سؤال: آقای دکتر دلیل و منطقتان چیست برای اینکه میگویید این اعتراضها روبنایی نیست و بلکه عمیق و ریشهای است؟
غفاری: یکی اینکه مثلاً در اعتراضهای جلیقه زردها در سال ۲۰۱۸ میلادی در ماه نوامبر سال ۲۰۱۸ آمدند این اعتراضات را تقلیل دادند به دعوایی که و آن منازعهای که بین ماری لوپن رهبر جبهه ملی فرانسه و امانوئل مکرون رئیس جمهور این کشور وجود داشت، اما ما الآن میبینیم که سیاستمداران اتفاقاً فرانسوی در قبال اعتراضات اکثراً سکوت کردند، اما اعتراضات به صورت گسترده و در تمامی شهرها و در بین تمامی اقشار جاری است این کاملاً بی سابقه بوده که در یک اعتراضی که ناظر به مسئله بازنشستگی در فرانسه است و در دوران حتی سارکوزی و اولاند هم سابقه داشته دانشجویان و دانش آموزان بیایند به این اعتراضات بپیوندند و از طرف دیگر ما شاهد باشیم که شعارهایی که داده میشود دیگه ناظر بر فقط اصلاح این تصمیمات دولت فرانسه نیست خیلی از شعارها ناظر بر خود ساختار نظام سرمایه داری و یا ساختار قدرت در فرانسه است.
سؤال: یعنی به جزئیات اشاره ندارد به کل ساختار اشاره دارد؟
غفاری: بله دقیقاً همین طور است ما از همین جهت آن را دارای جنس زیربنایی میدانیم و حتی ما مشاهده میکنیم که دولت فرانسه که خودش را سردمدار دموکراسی میداند یا بحث اقناع افکار عمومی را در شعارهای اعلامی خودش تلقی میکند برای اینکه به راحتی اجرا بکند قانون مدنظر خودش را حتی میآید مجلس ملی این کشور را هم دور میزند من در ادامه بحث توضیح میدهم که چطور دولت مکرون با استناد به تبصره سوم ماده ۴۹ قانون اساسی فرانسه عملاً کاری کرد که مجلس ملی فرانسه حتی در خصوص افزایش سن بازنشستگی اعلام نظر هم نکند.
تا اینجا صحبتهای آقای دکتر مبنی بر این است که اعتراضهایی که در حال حاضر در کشورهای اروپایی به خصوص در فرانسه در جریان است یک جنس روبنایی و ظاهری ندارد و بیشتر عمیق است و ساختار سیاسی کشورهای اروپایی را در نظر دارد با توجه به اینکه الآن همه اقشار در این اعتراضها دارند مشارکت میکنند با اینکه اعتراض به افزایش سن بازنشستگی بود و قاعدتاً میطلبید که فقط بازنشستگان حضور پیدا کنند و شعارهایی که دارد در این اعتراضها داده میشود خب آقای دکتر الآن مشخصاً در خود فرانسه چه خبر است؟ چرا اینقدر حتی من یک جایی میخواندم یک جمعیتی ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر حالا طبق آن گزارش آن خبری که رسانههای خارجی داده بودند که پلیس فرانسه با یک همچنین جمعیتی از اعتراضها روبرو است خود فرانسه چه خبر است الآن؟
غفاری: خب این یک صورت ظاهری دارد ماجرا و آن برمی گردد به اینکه دولت مکرون تصمیم میگیرد که سن بازنشستگی را در ۶۲ سال به ۶۴ سال افزایش پیدا بدهد تا بتواند موجودی آن صندوق بازنشستگی را در کشورش به یک نحوی تأمین بکند این قانون و این در حقیقت ارادهی دولت فرانسه از سمت اکثریت قریب به اتفاق شهروندان خصوصاً بازنشستگان و اتحادیههای کارگری به چالش کشیده میشود ما در ادامه شاهد بودیم که دولت مکرون به جای اقناع افکار عمومی اعلام کرد که این مصوبه یا این قانون باید صد درصد اجرا بشود و در ادامه وقتی که دولت مکرون مشاهده کرد که حتی برخی از هم حزبیهای مکرون در حزب جمهوری به پیش، در مجلس ملی فرانسه مخالف با این مسئله هستند و احتمال عدم تصویب آن در پارلمان هم وجود دارد به عبارتی عملاً آمد و تصویب این قانون را و یا مصوبه را معطوف کرد به مجلس سنای فرانسه، فرانسه دو تا مجلس دارد یک مجلس سنا که متشکل از ۳۴۸ سناتور است و یک مجلس ملی که متشکل از ۵۷۷ نماینده است ما شاهد بودیم که در اینجا مجلس ملی فرانسه به علت اینکه خب اکثراً مخالف بودند با این اقدام دولت مکرون کلاً با استناد به تبصرهی سوم ماده ۴۹ قانون اساسی که دولت را به آن اجازه میدهد که اینجا هر تصمیمی را که میخواهد بگیرد حتی بدون اجازه پارلمان عملیاتی بکند میآید اینجا عملاً یک نهاد را دور میزند و بعد از آن ما شاهد تشدید اعتصابها و اعتراضها هستیم الآن ما در حقیقت شاهد شکل گیری دو پدیده موازی در فرانسه و در شهرهایی مثل مارسی، لیون و پاریس هستیم از یک سمت ما اعتراضها را داریم که خب معطوف میشود به بسته شدن دانشگاهها حتی به تسخیر دانشگاهها توسط دانشجویان و به اعتراضات خیابانی و بخشی از ماجرا هم به اعتصاب برمی گردد که اتحادیههای کارگری در فرانسه در رأس این حرکت قرار دارند به هر حال بنا به آنچه که خود مقامات کاخ الیزه اذعان کردند هیچگاه در ادوار اخیر خصوصاً ریاست جمهوری در فرانسه هیچگاه دولت با چنین هجمی از اعتراضات مواجه نبوده و جالب این را بدانیم که از سمت دیگر اکثر شهروندان فرانسوی هم بر این باور هستند که هیچگاه دولتی این چنین غیرپاسخگو نبوده نسبت به اعتراضات و نسبت به آن مطالباتی که شهروندان دارند و بخشی از این موضوع برمی گردد به انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۲ فرانسه یعنی جایی که امانوئل مکرون با استناد صرفاً به آرای سلبی نه آرای ایجابی یعنی با استناد به آرایی که از ترس رأی نیاوردن جبهه ملی فرانسه و ماری لوپن به صندوق انداخته شد آمد و بار دیگر در رأس معادلات سیاسی و اجرایی کشورش قرار گرفت خب در چنین شرایطی عملاً ما محبوبیت حدوداً ۲۵ درصدی را میگذاریم در کنار عدم اقناع گری دولت فرانسه و کاخ الیزه در قبال افزایش سن بازنشستگی و همچنین شعله ور شدن آتش خشمی که به صورت خاص از سال ۲۰۱۸ یعنی در جریان ظهور پدیدهای به نام جلیقه زردها شاهدش بودیم همان موقع بسیاری از جامعه شناسان فرانسوی اعلام کردند که یک آتش زیر خاکستری در جامعه فرانسه وجود دارد و سرکوب جلیقه زردها در خیابانهای مختلف فرانسه در آینده خودش را در قالب یک حرکت و یک خیزش عظیمتر نشان میدهد که ما الآن آن را داریم مشاهده میکنیم و قطعاً دامنه آن هم محدود به شرایط کنونی نخواهد ماند.
مجری: آقای رضا صارمی راد کارشناس مسائل اروپا به جمع ما اضافه شدند آقای صارمی راد طی صحبتی که با آقای دکتر غفاری داشتیم بحث بر این است که اعتراضها و اعتصابها در کشورهای اروپایی حالا به صورت عام و به ویژه در فرانسه جنس روبنایی و ظاهری و به هر حال کوچکی ندارد بیشتر اعتراضها جنبه عمیق و ساختاری دارد و دلایل مختلفی هم برای آن ذکر کردند از جمله اینکه اقشار مختلف در این اعتراضها ورود کردند شعارهایی که به کلیت و ساختار نظام سیاسی اشاره دارد و مواردی از این دست، نظر شما چیست فکر میکنید علت و ریشه اصلی این اعتراضها در کشورهای اروپایی در حال حاضر یعنی حالا کل کشورهای اروپایی که نه، کشورهای بزرگ اروپایی مثل آلمان، انگلیس و فرانسه چیست؟
آقای رضا صارمی راد کارشناس مسائل اروپا در ارتباط زنده تلفنی با این برنامه گفت: خب اگر شما به شعارهای انتخاباتی آقای مکرون در انتخابات توجه کنید ایشان آمده بود صحبتهایی میکرد بیشتر از جنس تغییر در قوانین کار، افزایش مالیات ها، افزایش سن بازنشستگی، خب افزایش سن بازنشستگی، ما در یک مرحله در سال ۲۰۱۰ داشتیم که از ۶۰ به ۶۲ افزایش دادند در این مرحله آمدند ۶۲ را ۶۴ میخواستند افزایش بدهند خب دولت مکرون با این شعارها آمد و حالا همان جوری که مهمان محترمات گفتند با یک اختلاف کمی موفق شد به ریاست جمهوری برسد و خب ما میدانیم که از همان زمانی که مکرون یعنی در انتخابات پیروز شد شروع کرد به این اصلاحات را انجام دادند خب اصلاحات شامل تغییرات در قانون کار بود مبنی بر اینکه واگذاری راه آهن بخش دولتی به بخش خصوصی بود که این یک تغییر زیربنایی الآن میبینید که سیستم راه آهن فرانسه کاملاً در اعتصاب است برای چی به خاطر اینکه آمدند مثلاً بازنشستگی را زودتر از موعد، افزایش سالانه حقوق ها، همه را حذف کردند، چون بخش خصوصی آنجا واگذار شده جاهای دیگر هم به همین شکل این یک مبناست و اعتراضات ریشه اگر ما بخواهیم بیاییم ریشه اش در این است که میگویند چطور فرانسه میآید میگوید ما صندوقهای بازنشستگی دارد ورشکسته میشود اگر ما بتوانیم به همین شکل خدمات را بخواهیم ادامه بدهیم باید سن بازنشستگی افزایش پیدا بکند که واریزی به صندوقها توسط افراد حفظ بشود میگویند اگر این اتفاق میافتد پس چرا ما داریم میلیاردها یورو به اوکراین کمک میکنیم؟ چرا با فشار دولت امریکا ناتو شاید شاخصترین کشورش در حال حاضر فرانسه باشد چرا دارد تولید ناخالص ملی آن درصدی از آن را که برای مباحث نظامی و هزینههای نظامی است افزایش میدهد؟ چرا برنامه توسعهی سلاحهای هستهای را دارد گسترش میدهد برای مقابله با روسیه و یا چین؟ این سؤالاتی است که در ذهن مردم فرانسه است میگویند اگر آنجا مشکل وجود دارد خب چرا مشکل را اینجا میخواهید حلش بکنید بروید آنجا بیایین کاهش بدهیم مگر اروپا قرار است به یک کشور ابرقدرت تبدیل بشود به یک اتحادیه اروپا که فرانسه در رأس آن است پرچمدارش است شما خب سیاستهای الآن را با سیاستهای سال دهه مثلاً ۷۰ مارشال دوگل مقایسه که همیشه در مقابل سیاستهای امریکا بودش، ولی عملاً کاملاً در راستای سیاستهای امریکا است این مبناست این یک بخش است یک بخش هم اعتراضهای نژادی است ببینید جامعه فرانسه یک جامعه تشکیل شده از تونسی ها، الجزایریها و مراکشیها هستند که نسل دومش را خودشان را فرانسوی میدانند، ولی دولت فرانسه و ساختار حکومتی آنها را فرانسوی نمیداند لوپن چرا تا یک حد زیادی موفق شد، چون شعارهای اخراج اینها را داشت میداد آنها میگفتند ما فرانسوی هستیم برای چی باید اخراج بشویم؟ و این جور مباحث این حفظ تبعیض، اینکه هیچ موقع آنهایی که در حاشیه شهرها به خصوص حاشیه پاریس زندگی میکنند نمیتوانند بیایند در مرکز شهر، نمیتوانند بیایند خرید خانه بکنند، نمیتوانند زندگی شان در مرکز شهر، چون گران است این یک در واقع یک خشم نهفتهی سالیانه گذشته است که یک بهانهی اقتصادی هم آمده در کنارش قرار گرفته و این فضا را شعله ور کرده و دائم دولت مکرون طی مثلاً شما میبینید اعتصاب پالایشگاه از سوی جلیقه زردها برای چی اعتراض کردند؟ جلیقه زردها اعتراضشان به مالیات بر کربن بود میگفتند چرا هزینههای سوخت باید بالا برود مخصوصاً برای حاشیه نشین ها، حاشیه نشینها بیشتر ضرر میکردند در این داستان اینها اعتراض داشتند اینها همه این مجموعهی عوامل باعث شد که ما در سرتاسر دورانی که مکرون در مسند قدرت بوده اعتراضات به شکلهای مختلف گاهی پالایشگاه شکل بگیرد.