تلاش برای تبدیل نزاع با اسراییل به تقابل شیعه- سنی
همسو با سیاست های امریکا برای حفظ امنیت رژیم صهیونیستی؛ موسسه اصداء بیرسون ـ مارستیلر اعلام کرد: بر اساس نظر سنجی این موسسه %72 جوانان عرب منطقه اختلافات شیعه و سنی را مهم ترین دلیل ناآرامی خاورمیانه می دانند.
در چارچوب تلاش ها برای جایگزینی نزاع جهان اسلام با رژیم صهیونیستی به تقابل شیعه- سنی، موسسه اصداء بیرسون ـ مارستیلر اعلام کرد: %72 جوانان منطقه اختلافات شیعه و سنی را مهم ترین دلیل ناآرامی خاورمیانه می دانند.
این موسسه اعلام کرده است نتایج نظرسنجی که از جوانان 16 کشور عرب زبان در خصوص اختلافات مذهبی در خاورمیانه به عمل آورد، حاکی از آن است که که 52 درصد آنان با این سوال که « به نظر شما مذهب نقش بسیار مهمی در خاورمیانه دارد یا خیر؟»جواب بلی داده اند. 47 درصد گفته اند در مقایسه با پنج سال گذشته روابط میان شیعیان و اهل سنت بدتر شده است و 72 درصد از پاسخگویان نیز اختلافات شیعه و سنی را مهم ترین علت ناآرامی های موجود در خاورمیانه می دانند در حالیکه 17 درصد اختلافات شیعه و سنی را در ناآرامی های موجود بی تاثیر می دانند !
هر چند برخی تفاوت دیدگاه ها در ادیان و مذاهب امری بدیهی است و مختص به خاورمیانه نیست اما این موسسه
با هدف به حاشیه بردن مسئله اصلی وجایگزینی مسایل فرعی به جای آن، سوالاتی را طراحی و پرسش شوندگان را در مسیری هدایت کرده است که بدون توجه به دیگر مسایل، اتفاقات حال وحاضر منطقه ناشی از تنش های مذهبی تلقی شود.
در حالیکه بی ثباتی ها در خاورمیانه به این پنج سال مختص نیست بلکه طی چند دهه گذشته خاورمیانه با درگیری هایی روبرو بوده که در آنها اسراییل یا مستقیم مثل حمله به کشورهای عربی مصر، سوریه، لبنان، یا غیر مستقیم دست داشته است.
از سویی نگاهی به تحولات و ناآرامی های اخیر نشان می دهد که منشاء این درگیری ها بر خلاف تلاش های برای القای نزاع شیعه - سنی؛ مذهبی نیست چرا که ملت های منطقه طی قرن ها در کمال صلح با یکدیگر هم زیستی مسالمت آمیز داشته اند، بلکه ریشه این ناآرامی ها ناشی از مدیریت مطالبات سیاسی و اجتماعی است که از تونس در اعتراض به نظام قبیله ای و دیکتاتوری که راه را بر ملت / دولت سازی بسته بود آغاز شد و در مدت کوتاهی نظام های مشابه را در مصر، مراکش، اردن، لیبی و دیگر کشورهای عربی شمال افریقا و خاورمیانه در بر گرفت.
کشورهایی که همه از خصوصیات یکسانی بهره مند بودند و به جز بحرین در هیچکدام از این کشورها شمار شیعیان قابل توجه نبوده و مطالبه اصلی مردم هم شعار معروف " الشعب یرید اسقاط النظام" بوده است.
اما سوال اینجاست تلاش برای منحرف کردن خیزش مردم منطقه با چه هدفی یا هدف هایی صورت گرفت؟
به نظر می رسد اگر سیر تحولات منطقه در مسیر طبیعی خود و بدون دخالت خارجی پیش می رفت خاورمیانه شاهد شکل گیری حکومت هایی می شد که با دو الگوی حکومتی ترکیه و ایران روبرو می شد که در این میان
جمهوری اسلامی به سبب برخورداری از ویژگی های منحصر بفرد و قدرت نرم در جهت جریان سازی عدالت طلبی، ظلم ستیزی و استقلال طلبی، حمایت از جنبش های آزادیبخش و حمایت از آرمان فلسطین می توانست به الگوی کشورهای منطقه تبدیل شود و زمینه گسترش اسلام سیاسی و دولت های اسلامی مشابه ایران در منطقه خاورمیانه فراهم گردد.
قطعا چنین وضعیتی به معنای گسترش محور مقاومت و به خطر افتادن موجودیت جعلی اسراییل می شد، از این رو پروژه شیعه هراسی وجایگزینی مشکل اصلی منطقه یعنی اسراییل به درگیری داخلی در جهان اسلام با ادعای نزاع شیعه وسنی در دستور کار قرار گرفت و در این مسیر سران برخی کشورهای منطقه مانند عربستان که بقای خود را در وابستگی به امریکا می دیدند در ابتدا با پرداخت یارانه سعی کردند از موج تحولات بیداری در امان بمانند و در ادامه برای بقای خود و به کمک دلارهای نفتی، جریان های تکفیری را از سراسر جهان وارد میدان سوریه یکی از اجزای محور مقاومت کردند تا با انحراف در تحولات منطقه ، نزاع شیعه وسنی راه بیاندازند.
این در حالی است که محور مقاومت حتی جریان های تکفیری را نیز به عنوان عده ای فریب خورده یک مشکل فرعی می دانست و همچنان بر مسئله اصلی یعنی اسراییل تاکید داشت.
این که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها با تاکید بر ضرورت اصلی – فرعی کردن موضوعات ، راهبرد اصلی و دقیق در قبال مسائل منطقه خاورمیانه را به یاد داشتن دشمن اصلی و جدی نگرفتن دشمنی های فرعی و فریب خورده عنوان کردند. در همین راستار قابل ارزیابی است.
ایشان در همین زمینه، گروههای تکفیری را نیز موضوع اصلی ندانستند و گروهی فریب خورده دانستند که مجری طرح های دشمن اصلی شده اند و در این زمینه اشتباه در تشخیص دوست و دشمن و ناتوانی در شناخت دشمن اصلی و فرعی را به عنوان یک «چالش» مطرح کرده و گفتند: ما مکرر گفتهایم این گروههاى بىعقلى را که به نام سَلَفىگرى، به نام تکفیر، به نام اسلام با نظام جمهورى اسلامى مقابله میکنند، دشمن اصلى نمیدانیم؛ ما شما را فریبخورده میدانیم؛ به اینها گفتهایم: لَئِن بَسَطتَ اِلَىَّ یَدَکَ لِتَقتُلَنى ما اَنا بِباسِطٍ یَدِىَ اِلَیکَ لِاَقتُلَکَ اِنّى اَخافُ اللهَ رَبَّ العَلَمین؛ تو اگر خطا میکنى، اشتباه میکنى، کمر به قتل برادر مسلمان خودت میبندى، ما تو [آدمِ] نادان و جاهل را کسى نمیدانیم که بایستى کمر به قتل او ببندیم؛ البته از خودمان دفاع میکنیم، هر کسى به ما حمله بکند، با مشت محکم ما مواجه خواهد شد، این طبیعى است؛ اما معتقدیم اینها دشمنان اصلى نیستند، فریبخورده هستند. دشمن اصلى آن دشمن پشت پرده است، آن دست نهچندان پنهانى است که از آستین سرویسهاى امنیتى بیرون مىآید و گریبان مسلمانان را می گیرد و آنها را به جان هم مىاندازد.
"ورنون شوبل» استاد مطالعات ادیان در دانشگاه «کنیون» در امریکا نیز با رد این توصیف که درگیری های منطقه حاصل تقابل شیعه- سنی است در مقاله ای در هافینگتون پست تصریح کرده است که تنش های فعلی در منطقه خاورمیانه، در اصل نتیجه ی یک جدال فرقه ای دیرینه بین اسلام سنی و اسلام شیعی نیست. باید بخاطر داشت که دین رسمی حکومت سعودی که قرائت «وهابی» از اسلام است، خودش دارای ویژگی انحصارگرایی شدید مذهبی و سختگیری فقهی است. از این لحاظ، وهابیت اشتراکات زیادی با جهان بینی مذهبی گروه های خشنی همچون القاعده و داعش دارد. در مورد نزاع فعلی، باید بخاطر داشت که سعودی ها را هرگز نمی توان رهبران مذهبی جهان سنی قلمداد کرد. ذات انحصارگرای وهابیت که هوادارانش قبور اهل بیت و خاندان پیامبر را تخریب کرده اند، زیارت اماکن مذهبی را ممنوع کرده اند و حتی اظهار عشق و ارادت به پیامبر را به بهانه نقض اسلام بر نتافته اند، مورد طرد اکثر مسلمانان سنی است. در سطح تدین معمولی و رایج، هم مسلمانان سنی و هم مسلمانان شیعه به پیامبر و خانواده اش عشق می ورزند و آنها را تکریم می کنند، خصوصا نسبت به «علی بن ابیطالب» که امام اول شیعیان است. بنابراین، در سطح تدین رایج، اشتراک بین مسلمانان سنی و شیعه بسی بیشتر از اشتراکشان با وهابی های سختگیر عربستان سعودی است.
به گفته ورنون شوبل از همه مهمتر اینکه اگر دین را منشأ این نزاع بپنداریم، در این دام خواهیم افتاد که رفتار حکومت اقتدارگرای سعودی که این پیام را به شهروندانش مخابره می کند که هرگونه مخالفت سیاسی چه از
ناحیه سنی ها وچه اقلیت شیعه را تحمل نخواهد کرد، همچون تکرار بی پایان یک بحران مذهبی گریزناپذیر از جدال سنی و شیعه درک کنیم.
---------------
بررسی و تحلیل / رضا محمدمراد