پخش زنده
امروز: -
افزایش تعداد بیماران مبتلا به ویروس HIV+ در استان قم، زنگ خطرها را برای مقابله و پیشگیری از این بیماری و سایر بیماری های رفتاری روشن کرده است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، پیگیری موضوعاتی با محوریت آسیب های اجتماعی همیشه یکی از چالش برانگیز ترین و پرحاشیه ترین موضوعاتی بوده که مردم، به ویژه جامعه خبرنگاری با آن مواجه اند. یکی از حساس ترین موضوعاتی که در دو دهه گذشته توجه محققان حوزه بهداشت و سلامت را به خود جلب کرده ، شیوع ویرس + HIV بوده است؛ ویروسی که حالا بر اساس آمار مراکز مشاوره ای و انجمن های مردم نهاد و خیریه، بیش از 700 نفر را در قم درگیر کرده است؛ آماری که در زیر پوست شهر، چه بسا بسیار بیشتر از این تعداد باشد.
تحقیقاتم را با یک تشکل مردم نهاد آغاز کردم؛ تشکلی به نام« دانش، بینش، نگرش» که فعالیتش در زمینه مشاوره و ارائه خدمات به آسیب دیدگان معضلات اجتماعی از جمله کارتن خواب ها، دختران فراری، معتادان و زنان خیابانی است.
با معرفی مسئول این نهاد، با یک زوج مبتلا به HIV+ آشنا شدم؛ سپیده از طریق همسر سابقش که اعتیاد به هروئین داشته به این ویروس مبتلا شده و مرتضی همسر کنونی او در یکی از زندان های کرج با تزریق سرنگ مشترک، درگیر HIV+ شده است.
شکوِه های بی پاسخ...
پای صحبت این زوج نشستم؛ سپیده از تنها مرکز بهداشت و مشاوره بیماری های رفتاری در قم برایم گفت؛ او می گفت : همین یک مرکز هم با وجود اینکه زیر نظر مرکز بهداشت استان اداره می شود، خدمات استاندارد و قابل قبولی را به مبتلایان استان ارائه نمی دهد.
او جابه جایی های مدیریتی را در این مجموعه، مشکل دیگر بچه های HIV+ استان می دانست ، چرا که به واسطه این جابه جایی ها افراد تازه ای وارد مرکز می شوند و روند اعتمادزایی برای مراجعه کنندگان را دچار اختلال می کند.
مرتضی می گفت: ما به لحاظ زندگی شخصی و مشکلاتی که در طول روز با آن مواجه هستیم به فرد قابل اعتمادی نیاز داریم تا بتوانیم از خصوصی ترین اتفاق های زندگیمان برایش حرف بزنیم؛ او همچنین وجود کسی را که از شرایط آنها مطلع باشد و پرونده هایشان برای سال های متمادی زیر دستش باشد تا بتوانند به او اعتماد کامل داشته باشند، یک ضرورت برای مبتلایان به این بیماری خاص می دانست.
مینا و محمد رضا دو فرد دیگری بودند که به واسطه این مرکز با آنها آشنا شدم.
مینا از روزهای سختی که پشت سر گذاشته بود برایم گفت؛ از زنانی مبتلا به این ویروس خطرناک؛ او می گفت: زنانی که با مشکلات و بیماری های زنانه دست به گریبانند، مجبورند به پزشکان متخصص زنان مراجعه کنند که البته این کار برای مبتلایان به ویروس اچ آی وی نیاز به معرفی مرکز بهداشت دارد؛ معرفی نامه ای که پزشک زنان را از وجود این ویروس در بدن این افراد مطلع می کند.
او می گفت: بنا بر وجود برخی ملاحظات و حساسیت های موجود ، بیشتر این زنان ترجیح می دهند در مراجعاتشان به مراکز درمانی، به سراغ معرفی نامه نروند و از مشکل HIV+ خود حرفی نزنند تا هم کارشان زودتر راه بیفتد و هم با اَنگ و برچسب های احتمالی در مطب ها از سوی مردم و یا حتی پزشکان مواجه نشوند.
محمد رضا هم این گفته مینا را تایید کرد و با ادبیاتی معترضانه و تاسف بار گفت: همه بچه های مبتلا به ویروس + HIV اعم از زن و مرد وقتی با یک مشکل یا بیماری مثل سرماخوردگی ، دندان درد، مشکلات گوارشی و یا هر مرض دیگری مواجه شوند و مجبور باشند به مطب ها یا درمانگاه ها مراجعه کنند، ترجیح می دهند از مسئله ایدز حرفی نزنند، چرا که یا پذیرش نمی شوند و یا با برخوردهای نه چندان مناسبی مواجه می شوند و باید صبر کنند تا آن مرکز یا مطب خالی از بیمار شود، تا نوبت ویزیت به آنها برسد.
نبود پزشک متخصص عفونی از حدود 8 ماه پیش تا کنون و سایر پزشکان متخصص در چند ماه اخیر در مرکز تخصصی و مشاوره بیماری های رفتاری، مشکل دیگری بود که آنها را با چالش زیادی مواجه کرده بود.
مشاهدات میدانی از تنها مرکز درمانی مشاوره ای ایدز در قم
تصمیم گرفتم به این مرکز مراجعه کنم و مشکلات را از نزدیک ببینم؛ از مینا و محمدرضا خواسته بودم که مرا در این بازدید همراهی کنند.
این مرکز در یکی از مناطق کمتر برخوردار شهر قرار داشت؛ جایی در حوالی میدان نبوت به سمت خیابانی که به شیخ آباد معروف است.
تابلوی رنگ و رو رفته و آسیب دیده مرکز نشان از نوعی رها شدگی در مرکز بود؛ تابلویی با عنوان « مرکز مشاوره بیماری های رفتاری».
ساختمانش قدیمی بود، اما آثاری از بوی نامطبوع یا آلودگی و کثیفی در مرکز مشاهده نکردم؛ اتاق پذیرش در سمت چپ و اتاق مشاوره در سمت راست مرکز، نخستین اتاق هایی بودند که به چشم می آمدند.
متخصص مشاوره در جای خود نشسته بود و هیچ مراجعه کننده ای نداشت.
اتاق نمونه گیری و تست، روبروی اتاق مشاوره قرار داشت؛ مرکز بسیار خلوت و ساکت بود؛
سراغ پیمانکار مرکز را گرفتم که به گفته کارمندان، در مرکز حضور نداشت؛ سپیده ما را به انتهای سالن راهنمایی کرد؛ جایی که با یک در آلومینیومی از راهروی اصلی جدا شده بود ؛ روی سر درش نوشته بود: "باشگاه مثبت" و به گفته سپیده آنجا محل تجمع و تشکیل کلاس ها، جشن ها و جلسه های گروهی مبتلایان بود.
سپیده می گفت: حدود 8 ماه است که درِ این باشگاه باز نشده و در سکوت به سر می برد و هیچ کلاس یا جلسه ای تشکیل نشده است.
اتاق کوچکی به اندازه آبدارخانه های ادارات در راهروی مرکز قرار داشت که متولی آن اتاق مشغول صحبت با سه مرد با میانگین سنی 40 سال بود؛ بعد از پرس و جو متوجه شدم آن اتاق، اتاق مددکاری مرکز بود و کسی که با آن سه جوان مشغول به صحبت بود، آقای صفری مددکار مرکز بود؛ کسی که خودش نیز مبتلا به ویروس اچ آی وی مثبت شده بود.
بعد از پرس و جو از کارکنان و منشی های مرکز متوجه شدم که پیمانکار ( مدیر قبلی) مرکز مرداد ماه گذشته استعفا داده است و این مرکز در یک مناقصه از شهریور ماه به پیمانکار و مدیر جدید واگذار شده است.
نشانی خانم قدمی را از آقای صفری گرفتم و برای دانستن علت استعفایش با او قرار ملاقات گذاشتم.
او بی توجهی مسئولان به مشکلات مرکز و مبتلایان و کمبود بودجه و اعتبارات کم مرکز را علت استعفای خود دانست و گفت: دکتر امیری پزشک متخصص عفونی چند سالی در این مرکز فعالیت می کرد و با مشکلات بچه ها آشنا بود اما به خاطر مسائل مالی و پرداخت های اندک حاضر به ادامه همکاری با مرکز مشاوره نشد و از حدود 8 ماه پیش تا کنون هیچ پزشکی حاضر به همکاری با مرکز نشده است.
خانم قدمی بیش از 7 سال است که با پرونده ها و مشکلات این بیماران دست به گریبان است؛ او وجود پزشک متخصص عفونی را از ضرورت های مراکز مشاوره بیماری های رفتاری دانست و گفت: بر اساس پروتکل الحاقی از سوی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، همه مراکز مشاوره بیماری های رفتاری موظف اند بر اساس جمعیت مراجعه کنندگان، پزشک متخصص عفونی را برای ارائه خدمات به بیماران به کار گیرند.
لازم بود در مورد مشکلات موجود با پیمانکار جدید مرکز نیز به گفتگو بنشینم. خانم سعادت وند کسی بود که مناقصه واگذاری مدیریت مرکز را برنده شده بود؛ او می گفت کارش را از 16 شهریور امسال آغاز کرده است.
او در پاسخ به علت عوض شدن کادر مشاوره مرکز گفت: طبیعی است که هر پیمانکار و یا مدیر جدید وقتی وارد مجموعه ای می شود، بخواهد تیمی هماهنگ با خودش را داشته باشد و مشاور جدید مرکز نیز از تجربه و مهارت کافی برای این کار برخوردار است.
خانم سعادت وند گفت : زمان لازم است تا فضای اعتماد ایجاد شود و بچه ها به مرور زمان می توانند در یک تعامل دو سویه با مشاور جدید ارتباط بگیرند.
او نیز نبود پزشک متخصص عفونی را یکی از مشکلات مرکز دانست و گفت: در این مدت کوتاه با پزشکان متعددی صحبت کرده ام اما یا به خاطر مشغله زیاد و یا به علت پایین بودن مبلغ قرارداد حاضر به همکاری نشده اند.
خانم قدمی مدیر سابق مرکز ، دریافتی پزشک متخصص عفونی خود را در دوره مدیریتش رقمی حدود حداکثر 500 هزار تومان در ماه اعلام کرده بود و خانم سعادت وند می گفت: به یکی از پزشکان با تجربه و شناخته شده استان تقاضای همکاری دادم که او رقمی کمتر از 5 میلیون را نپذیرفت!
با این وجود او تاکید کرد با توجه به جابه جایی های اخیر و تغییر و تحولات، حل مشکل نبود پزشک متخصص عفونی در الویت برنامه های مرکز قرار دارد.
خانم سعادتوند علت تعطیلی باشگاه مثبت را نیز قطع بودجه های "یو ان ایدز" دانست.
او می گفت برنامه مشترک سازمان ملل متحد در زمینه ایدز یا ( UNAIDZ ) یک اقدام مشترک نوآورانه خانواده سازمان ملل متحد است که تلاش ها و منابع 11 کارگزاری سازمان ملل را گرد هم آورده تا جهان را در برابر ایدز متحد سازد.
خانم سعاوت وند گفت : این مجموعه بر اساس برنامه های اعلام شده هر کشور در زمینه پیشگیری سالانه کمک های قابل توجهی به ایران در زمینه مقابله با ایدز داشته است که از ابتدای سال جاری میلادی این کمک ها به دلیل پایان دوره کمک های این سازمان قطع شده است.
تناقض های پی پاسخ
حساسیت موضوع می طلبید تا با مسئولان مرکز بهداشت استان نیز به گفتگو بنشینم.
خانم زارع مدیر گروه پیشگیری از بیماری های مرکز بهداشت استان دعوت مرا برای مصاحبه پذیرفت.
به او از آمار تامل برانگیز و رو به گسترش ایدز در استان گفتم، اما او این مسئله را تکذیب کرد و گفت: ما در سال های گذشته یک رقم معمول و ثابتی را در زمینه شیوع و بروز ایدز در سراسر استان داشته ایم.
وقتی از او در مورد تعداد پرونده های مبتلایان به HIV + استان پرسیدم از دادن پاسخ خودداری کرد و گفت که این آمار را نمی تواند در اختیارم قرار دهد؛ این در صورتی بود که برخی منابع آگاه از تعداد بیش از 700 پرونده گفته بودند.
به یاد حرف های مرتضی، یکی از سوژه های گزارشم افتادم که می گفت در سال 91 تشکیل پرونده داده و شماره پرونده اش بین 400 نفر تا 500 امین نفر بوده ( به علت محفوظ ماندن اطلاعات سوژه از بیان شماره دقیق پرونده معذورم) و مینا شماره پرونده اش را رقمی بعد از عدد 600 اعلام کرده بود.
سوالم در مورد تعداد دقیق مبتلایان پرونده دار بی جواب ماند؛ از او در مورد علت نبود پزشک متخصص عفونی در مرکز بهداشت بیماری های رفتاری پرسیدم؛ او با بیان اینکه هرگز در چند ماه گذشته خدمات به بیماران متوقف نشده است گفت: پزشک قبلی بنا بر دلایل شخصی قراردادش را با مرکز تمدید نکرد و هر گونه مشکل مالی و پایین بودن سقف قرارداد ها دروغ است.
خانم زارع ضرورت وجود پزشک متخصص عفونی در مرکز را رد کرد و گفت: بر اساس ابلاغ وزارت بهداشت و به منظور جلوگیری از انگ و تبعیض های موجود، ما نباید این بیماران را از جمعیت عادی کشور جدا کنیم و باید بستر را به گونه ای فرهم کنیم تا این افراد در کنار سایر افراد جامعه قرار گیرند و سطح آگاهی و فرهنگ جامعه در این خصوص بالا رود.
وی تاکید کرد: در سطح کشور هیچ برنامه ای برای جداسازی این افراد از سایر افراد جامعه نداریم.
مدیر گروه پیشگیری از بیماری های مرکز بهداشت استان گفت: با این وجود برای راحتی بیماران مبتلا در قم به تازگی با پزشک جدیدی قرار داد بسته ایم که بر اساس نیاز، یک یا دو روز در هفته در مرکز مستقر خواهد شد.
خانم زارع اوضاع را بسیار بهتر از آنچه که من دیده بودم و یا از زبان مبتلایان شنیده بودم، می دید و برایم به تصویر می کشید. او می گفت ما در زمینه ارائه خدمات و اجرای قوانین و پروتکل ها مشکلی نداریم. اما کارشناسان و مطلعین در این حوزه اما از لزوم گوش به زنگ بودن می گفتند؛ اینکه مشکل جدی تر از همیشه است و برای مقابله با آن باید آگاهی را به جامعه تزریق کنیم؛ آگاهی هایی از قبیل اینکه در ده سال گذشته تا به امروز از چه تعداد بیمار مبتلا به ایدز در استان به چه تعداد رسیده ایم؟ شایع ترین شیوه شیوع آن چه بوده و دهها سوال بی جوابی که برای یافتن پاسخ آنها باید صداقت را چاشنی آمارها و توجیهات کرد.
یافتن پاسخ این سوالات شاید ما را به جایی برساند که دیگر یک بیمار HIV + وقتی روبروی یک خبرنگار می نشیند به او نگوید: "من برای اینکه بتوانم به راحتی از خدمات درمانی جامعه و شهرم استفاده کنم، هرگز نمی گویم به این بیماری مبتلا هستم!
آقانوری – خبرگزاری صدا و سیما - قم