در زمانی که نظام ارباب رعیتی در مزارع کشاورزی بافق حاکم بود و لازم بود خرمن با نسبتی معین بین ارباب و رعیت تقسیم شود ، همچنین برای برکت محصول ، کشاورزان خرمن خود را داغ می بستند که به داغ گندم معروف است.
آیینی سنتی از دنیای پر برکت گندم که کشاورزان بافق از زمانهای گذشته پس از برداشت خوشه های گندم ، خرمن خود را داغ می بستند البته این کار امروزه نیز به صورت خیلی محدود انجام می گیرد .
در زمانی که نظام ارباب رعیتی در مزارع کشاورزی بافق حاکم بود و لازم بود خرمن با نسبتی معین بین ارباب و رعیت تقسیم شود ، همچنین برای برکت محصول ، کشاورزان خرمن خود را داغ می بستند که به داغ گندم معروف است .
بعد از خرمن ، به دلیل نبود امکانات معمول برای حمل محصول ، انتقال گندم ها به منزل چند روزی طول می کشید، گندم خرمن شده را داغ می بستند تا هم برکت محصول افزون شود و هم آن را محفوظ نگه دارند در اصطلاح مردم بافق "خواجه خضری" می کردند .
داغ گندم ،همان مهر و موم کردن خرمن است و کشاورزان گندم ها را به صورت "کپه ای " کوچک بسته به میزان برداشت جمع می کردند ، با دسته های "اوشین " روی آن را تخت کرده و با کشیدن اشکالی از محراب و نوشتن اسماء پنج تن آل عبا ، گندمها را به مدت سه الی 5روز در محل برداشت نگه می داشتند و بعد از آن به مرور این گندم را حمل می کردند.
زمانی که برداشت محصول گندم زیاد بود و خرمن جمع شده وسعت داشت ، همه ی اسماء پنج تن را به طور کامل روی آن می نوشتند و درصورت کوچک بودن خرمن، اسماء پنج تن را به صورت مختصر و برخی اوقات هم فقط به نوشتن ذکر یاعلی بسنده می کردند.
برخی از کشاورزان در حین بستن داغ گندم ، اشعاری را با صدای بلند می خواندند "مثل مُهر خرمن به سوره الله ، در کلام است مدح بسم الله ، یاعلی کن به خرمنش نظری ، کرمی از علی ولی الله " .
بعد از آیین داغ بستن، 12نقطه خرمن را هم با گِل دو نِم مرطوب و مهرو موم و روی هر مُهر بستگی به سلیقه صاحب ملک نام خود ، یا مطلب دیگری را حک می کردند و در اطراف نیز با برپا کردن مترسک از هجوم احشام و حیوانان به خرمن جلوگیری می نمودند.
انجام مراحل آئین داغ بستن به منزله حفاظت کامل و ایمنی از خرمن گندم بود و اگر ذره ای از محصول کم و زیاد می شد به طور دقیق مشخص بود.
بعد از گذشتن یک یا چند روز ، کشاورزان و اربابان برای تقسیم و برداشت خرمن به محل داغ می آمدند و شکستن داغ گندم با تقسیم محصول بین کشاورزان و خیرات گندم بین نیازمندان همراه بود.
کشاورزان با ترازو یا میزان های معمول آن دوران ، محصول خود را وزن می کردند ، در کیسه گونی هایی که به اصطلاح آن را "تایچه " یا "جُوآل " می نامند می ریختند ، بار می کردند و می بردند.
در زمان پیمانه کردن گندم در "تایچه" ، اشعاری می خوانند مثل " اول ؛ خداوند یکتا، دوم؛ نباشد خدایی جز خدای بی همتا، سیم؛سرافراز سبب ساز کل سبب، سایه حق، چهارم؛ چاره سازبیچارگان ،چهار یار نبی ، پنجم پنجه خیبر گشای علی ، پنج تن آل عبا دین پیغمبر گنج خدا، ششتم ؛شش گوشه مرقد حسین ، هفتم؛ یا امام موسای کاظم ، هشتم ؛ یا ضامن غریبون یا امام رضا ، نهم ؛نوح نبی الله نبی کرم ، دهم؛ دهنده بی منت خدا ، ده هزار به بالا بر قامت بی عیب محمد صلوات " که کشاورزان در حال بار کردن صلوات می فرستادند.
در هنگام پیمانه کردن و تقسیم گندم به نسبتی که بین کشاورزان و ارباب و مباشر موافقت شده بود ، یک عده از راه می رسیدند به عنوان درویش، نیازمند و یا خادم مسجدو امام زاده در صورتی که ارباب حضور نداشت ، "کم داران " کسانی که در پاک کردن و برداشت خرمن کمک می کردند ، حق داشتند به صورت عرف صحرا ، یک "مُشت گندم " را به آنان بدهند و اگر این نیازمند از سادات بود ، به احترام آنان "دو مشت " گندم می دادند.
در صورتی که در هنگام تقسیم محصول، ارباب و مباشر حضور داشتند و نیازمندی مراجعه می کرد ، یک "دو مشتی " یا دو " دومشتی "از گندم را به نیازمند می دادند.
به اعتقاد کشاورزان ، داغ گندم باعث می شد گندم تا سال آینده به اندازه کافی باشد و نان بابرکتی به همه بدهد .
به گفته کشاورزان بافقی، قدمت این آیین در بافق به بیش از 100سال می رسد .
هر چند این سنت در دوران ما منسوخ شده اما به عنوان آیین سنتی در فهرست آثار ملی میراث فرهنگی کشور به ثبت رسیده است .
پژوهشگر بافقی /محمد علی طالعی