سفر مقتدی صدر رهبر جریان صدریها به عربستان و جدایی عمار حکیم از مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق بستری شده است تا به این بهانه رسانه های غربی این روزها فاز جدیدی از تفرقه افکنی بر پایه گرایش های قومی ومذهبی را در دستور کار قرار دهند و در این چارچوب تحولات سیاسی پساداعش در عراق را بر پایه تضعیف محور مقاومت و دور شدن جناح های شیعی از ایران ارزیابی نمایند.
تا همین چندی پیش رسانه های غربی از جمله بی بی سی برای جلوگیری از وحدت مسلمانان و قرار گرفتن آنها زیر یک پرچم برای آزادسازی قدس که هدف جمهوری اسلامی بود راهبرد اختلاف افکنی میان شیعیان و اهل تسنن را در دستور کار قرار داده بودند و با طرح ادعاهایی همچون هلال شیعی و توسعه طلبی ایران در منطقه سعی داشتند رویکرد جمهوری اسلامی در بسیج و اتحاد مسلمانان جهان و تشکیل محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی را به حرکتی شیعی در تضاد با منافع اهل تسنن توصیف کرده و با این رویکرد با به حاشیه امن بردن رژیم صهیونیستی، دشمنی اعراب با اسراییل را به دشمنی با ایران تبدیل نمایند.
در چنین فضایی بود که جنبش مقاومت اسلامی حماس هم به ناچار برای برخورداری از حمایت سران برخی کشورهای عربی از محور مقاومت دور شد و حتی این اواخر با اصلاحاتی در سند سیاسی خود حاضر شد تشکیل کشور مستقل فلسطینی در مرزهای 1967 را بپذیرد. هر چند این اقدام حماس نه تنها برای این جنبش دستاوردی نداشت بلکه عادل الجبیر وزیر امور خارجه عربستان به صراحت این جنبش را جنبشی تروریستی نامید و یکی از شرط های بهبود روابط با قطر را هم به قطع همکاری دوحه با اخوان المسلمین و حماس منوط کرد.
حالا ظاهرا رسانه های غربی و به تبع آنها رسانه های وابسته به سعودی با الگوگیری از این شیوه سعی دارند در دوران پسا داعش که محور مقاومت به پیروزی های چشمگیری دست یافته است بخت خود را این بار از طریق تفرقه افکنی در میان جناح های شیعی و دور کردن آنها از ایران بیازمایند.
رسانه های غربی در رویکرد خود دیگر از هلال شیعی سخن نمی گویند بلکه این بار این ادعاها را مطرح می کنند که شیعیان دیگر نمی خواهند زیر سطه ایران باشند و سعی دارند قومیت عربی خود را حفظ نمایند. حتی این دسته از رسانه ها با تحریف واقعیت ها به حوزه مرجعیت شیعی و محدود کردن آن به مرزهای ملی وارد شده اند در حالیکه احترام شدید مردم عراق به آیت الله سیستانی یکی از نمونه هایی است که در تضاد با این فضاسازی است.
در این میان رسانه های غربی با ظرافت بیشتری وارد این فاز تبلیغی شده اند و مدعی هستند عراق که طی سالهای گذشته در گیر جنگ بوده در دوران پساداعش به میلیاردها دلار برای بازسازی نیاز دارد و جمهوری اسلامی هم با تحریم روبروست بنابر این نمی تواند به نیازهای عراقی ها پاسخ دهد بنابر این جناح های شیعی برای پذیرفته شدن از سوی دیگر کشورها چاره ای جز دور شدن از ایران ندارند.
مواضع رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا در کنار مواضع برخی مقام های سعودی نمونه ای از تلاش محافل سیاسی است که در پشت این فضاسازی رسانه ای قرار دارد. رکس تیلرسون در گفتگو با خبرنگاران ضمن تاکید بر اینکه روابط و سیاست آمریکا در قبال ایران در برجام خلاصه نمی شود گفت این کشور قصد دارد از طریق همکاری با همپیمانان خود در منطقه با آنچه که وی « اقدامات توسعه طلبانه ایران برای بی ثبات کردن یمن ، عراق و سوریه» توصیف کرده بود، مقابله کند. هنری کیسینجر وزیر امور خارجه اسبق امریکا هم در چارچوب این رویکرد با نوشتن مقاله ای نسبت به آن چه که «ظهور امپراطوری ایران بعد از سقوط داعش در منطقه» نامید، هشدار داد و افزود: «در این شرایط، این اعتراف سنتی که دشمن دشمن شما می تواند به عنوان دوست شما در نظر گرفته شود، دیگر اعمال نخواهد شد. دشمن دشمن شما در خاورمیانه معاصر نیز می تواند دشمن شما باشد و به این ترتیب کیسینجر یهودی تبار بار دیگر بذر ایران هراسی را در منطقه بر زمین پاشید.
در هر حال این فضاسازی ها در شرایطی است که نتیجه تلاش محور مقاومت بود که غزه و جنوب لبنان از اشغال رژیم صهیونیستی آزاد و همانطور که گفته شد دور شدن حماس از ایران هم هیچ نتیجه ای برای این جنبش نداشت و همین تجربه سبب شد تا این جنبش بار دیگر به آغوش مقاومت بازگردد و چه بسا اگر توطئه امریکایی، صهیونیستی در تفرقه افکنی میان مسلمانان نبود اکنون بلندی های جولان و شاید با کشیده شدن مقاومت به کرانه باختری و سرزمین های اشغالی 1948 مسجدالاقصی نیز آزاد می شد.
حالا تجربه حماس درس بزرگی برای همه جناح هایی است که از سوی محافل سیاسی و رسانه ای غربی و صهیونیستی هدف قرار گرفته اند تا در دام این محافل نیفتند.