سامرا! آسمان نگاهت ابری است، تو که "سُرّ من رأی" بودی، امشب چه بی اندازه حزن انگیز و دلگیری.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، مرکز اصفهان؛ پیشوای 28ساله مان، امشب غریبانه در گوشه سامرا سر بر بالین شهادت می گذارد، امامی که شش سال، خورشید امامتش، بیوقفه می تابید تا لبخندهایش، جهانی را معطر کند.
مولایی که در روزهای واپسین عمرش امیدوارانه به سیمای نورانی فرزندش می نگرد و فردای روشنی را می بیند که مهدی اش(عج)، حقیقت والای دین را فریاد می زند و عطر عدالتش، مثل باران های بهاری، جهان را فرا می گیرد.
خورشیدی که غریبانه غروب می کند با درد هایی نهفته در دل و غم هایی که فقط و فقط در و دیوار اتاق کوچکش در سامرا با آن آشنایند.
او که صبر و سکوت حکیمانه را از جدش امام حسن مجتبی(ع) فراگرفت تا اسلام ناب محمدی تا ابد در رگ های تاریخ جاری بماند.
امامی که زندانِ سامرا با روزه و تشنگی کام او و شب ها با اشک و نوای مناجات عابدانه و خاضعانه اش، رنگ الهی گرفته بود.
در دوران کوتاه امامتش از پشت پرده با مردم گفتگو می کرد تا دلدادگان کوی تشیع را به غیبت فرزندش مهدی(عج) مأنوس کند.
امشب بغضی عجیب گلوی عاشقان خورشید سامرا را فشرده و به یاد روزهای زندان های پی در پی امام عسکری(ع) اشک مهمان دیدگانشان شده.
در این لحظه های غمبار، همراه با امام زمان(عج) برای پدر جوانش اشک می ریزیم؛ قلوبمان تا شهر غم بار سامرا و صحن و سرای خورشید یازدهم پرواز می کند و زیارت نامه عشق می خواند....
نگارنده:مرضیه قاسمی