۱۵ اسفند گفتمان غالب ایرانی ها، درختکاریست، اگر چه ۱۵روز بعد آن، سال، نو می شود اما طبیعت در ایران در نیمه اسفند عید می گیرد.
از رهبر این کشور تا رئیس جمهور، نمایندگان، مدیران، دانشجویان و حتی دانش آموزان "درختی می نشانند و به پایش جوی آبی می کشانند". اگر هر جای جهان، ملتی چنین جشنواره ی سراسری می داشت تحسین ما و جهانیان را بخاطر این با فرهنگی برمی انگیخت.
حالا این ملت متمدن خود ما هستیم که صد البته فراموش کردیم این حرکت زیبای ملی را به رخ دیگران و حتی به رخ خود، بکشانیم تا اعتماد و باور ملی ما قوی بماند و به نسلهای بعدی زیبا منتقل شود.
چگونه است، اگر رفتار زشتی از یک نفر در ایران سر بزند بر سر همه ی ملت می زنند و می زنیم و ملیت خود را تحقیر می کنیم.
چرا در وصف این رفتار همگانی، شعرها قافیه مند نمی شود، پوسترها رنگی نمی شود، طنزهای شنیدنی و کلمات قصار برخی اساتید دانشگاهها گل نمی کند.
اگر دیگران از گفتن فضایل ملی ما سکسکه می گیرند لااقل ما مظلوم دست خود نباشیم. انصافا این ماراتن بزرگ درختکاری، ستودنی است.
البته رسانه های آن طرف آب هم که رسالت تحقیر ایران اسلامی، فلسفه شکل گیری آنهاست، باحیله ی حاشیه نگاری از بیان این رزمایش بزرگ زیست محیطی خودداری می کنند.
در این ایام ۲۷میلیون درخت فقط به صورت سازماندهی شده، برای کشت توزیع شده و اگر این بسیج ملی نبود معلوم نبود، با این طوفان ها، آتش سوزی ها، سیلاب و خشکسالی، چه می ماند از این طبیعت.
یادداشت_روز؛ احمدملاشاهی