باران اندوه بر آسمان کاظمین می بارد و نگاه شهر حزن انگیز است؛ چرا که موسی بن جعفر(علیه السلام) غریبانه سر بر بالین شهادت می گذارد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما،مرکز اصفهان؛بیست و پنجم رجب المرجب خورشید کاظمین غریبانه غروب می کند با درد هایی نهفته و غم هایی که تنها میله های زندانِ سندی بن شاهک با آن آشنایند.
مولای صبور 55ساله مان که لحظه لحظه های تنهایی اش را با خشت خشت دیوارهای تاریک زندان سپری کرد با قنوت های پاک آسمانی و پیشانی پینه بسته از تهجد شبانه.
عبد صالحی که با گذشت و مهربانی اش محبوب دل ها بود و با اقیانوس حلمش خشم نمی گرفت و خشم دیگران را هم فرو مینشاند!
از روزهای اسارت در زندان مهدی و هادی عباسی که بگذریم زندان تاریک هارون الرشید در بصره چهار سال نوای مناجات مردی آسمانی را می شنید که جز ذکر خدا و عبادت واژه ای دیگر بر زبانش جاری نبود.
زنجیرهای سیاه زندان راه گلویش را بسته بود و چهاده سال دوری از مدینه، غم سینه داغدارش را دو چندان کرده!
موسای خاندان علی(ع) سوره ی صبری بود که رنج ایوب پیامبر فقط آیه ای کوتاه از آن.
واژه ها از کدامین روزهای تلخ زندان بگویند از ضرب لگدهای ظالمانه زندان بان یا تازیانه های بی رحمانه اش ، از زخم فلز به گردن مبارکش یا استخوان های شکسته اش یا نمازهای نشسته اش!
و آخرین روزهای ماه رجب، هارون الرشید ظالم چه سنگدلانه خرمای مرگ را تقدیم امام (ع) کرد تا غریبانه خازن علم النبیین در زندان مسموم کینه عباسیان شود!
تا چلچراغ ولایت و سرمشق مقاومت و صبورى ،بی فروغ و طاق های آسمان شکسته و زمین و زمان سیاه پوش شهادت هفتمین حجت معصوم شود!
و بیست و پنجم رجب یادآور غروب تلخ خورشیدی کبود و هارون شکن است که ترکان سیاه پیکرش را پیچیده در جامه ای از خون و زنجیر بر روی تخته ای چوب بی غسل و کفن از زندان بیرون آوردند!
و اکنون روضه رجب می خوانیم در آرزوی زیارت کاظمین!
در هوای گنبد طلایی خدای کرم!
و زیارت نامه اش را زمزمه می کنیم:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَازِنَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَازِنَ عِلْمِ الْمُرْسَلِينَ ..... السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمَامُ الصَّالِحُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمَامُ الزَّاهِدُ .... السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ......
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَه اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
نگارنده :مرضیه قاسمی