پايگاه اينترنتي آنتي وار در گزارشي تحت عنوان «چرا بهترين ارتش جهان (آمريکا) نمي تواند در جنگ هايش پيروز شود؟» نوشت: تقريباً 17 سال پس از آغاز جنگ واشنگتن عليه تروريسم، همه چيز در اول راه خود قرار دارد.
در ژانويه سال 2017 نيز شاهد انتشار تيتر اخباري مشابه بوديم: نفنگداران دريايي آمريکا بار ديگر به هلمند باز مي گردند. در سال 2018 نيز گزارش ها از اعزام شمار ديگري از نيروهاي آمريکايي به افغانستان حکايت داشت. اينجا يک سئوال مهم پيش مي آيد: اگر آمريکايي ها راست مي گويند که قويترين کشور جهان هستند و آنگونه که ترامپ ادعا مي کند قدرتمندترين ارتش جهان را در اختيار دارند، آيا پايان دادن به جنگ و درگيري و شکست دادن دشمناني که منابع جنگي آنان به اندازه کسر کوچکي از بودجه نظامي آمريکاست، بايد تا اين حد سخت و دشوار باشد که شانزده سال طول بکشد؟
اگر رهبران سياسي و نظامي آمريکا و افکار عمومي اين کشور خاطرات جنگ ويتنام را صادقانه به ياد مي آوردند، آيا آمريکا در قبال چالش هايي که در قرن کنوني با آن روبرو است، رويکردي به مراتب هوشمندانه تر و سازنده تر در پيش نمي گرفت؟ به عبارت ديگر دکتريني که پاي نسل هاي بعدي نظاميان آمريکايي را به افغانستان و عراق کشاند، بر چه اصلي استوار بود؟
جهان در سال 2018 به شدت با جهان در نيم قرن پيش فرق مي کند. ويتنام، افغانستان و عراق کشورهاي بسيار متفاوتي هستند و شرايط جنگ در هر يک از اين کشورها با ديگري تفاوت دارد. ارتش آمريکا امروز تقريبا هيچ شباهتي به نيروهاي آمريکايي که در ويتنام جنگيدند، ندارند. هدف آمريکايي ها از جنگ در اين کشورها - يعني روي کار آوردن يک رژيم محلي با ثبات که قادر به دفاع موثر از خود باشد و از ديد شهروندانش مشروع به نظر آيد و با منافع آمريکا مشکلي نداشته باشد - به هيچ وجه محقق نشده است.
همانطور که همواره شاهد بوده ايم، توصيف مسئله از حل خود آن به مراتب آسان تر است. حل مسئله مستلزم تغيير عميق در ساختار هاي ريشه دار و باورهاست. ما همواره به ازاي درک ناقص خود از جنگ و شرايط واقعي حاکم بر جهان بهاي سنگيني پرداخته ايم. ناتواني از گرفتن درس عبرت از اين جنگ ها، حتي اگر مثل امروز خيلي دير شده باشد، تنها باعث خواهد شد هزينه تاواني که مي پردازيم به مراتب سنگين تر شود.