دو کتاب «بریم و بیایم با سرویس مدرسه» و «پشت دیوار شب» با روایتهایی از شادیهای کودکانه و حماسههای انقلاب، در کنار داستان جاودانه ریزعلی خواجوی، مخاطبان را به دنیایی از دوستی، تاریخ و فداکاری میبرند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صداوسیما، این یادداشت به معرفی دو اثر تازه منتشر شده و مرور قصه ماندگار دهقان فداکار میپردازد که هر یک بهگونهای قلب خوانندگان را تسخیر میکنند.
ماجراهای شاد سرویس مدرسه
کتاب «بریم و بیایم با سرویس مدرسه» اثر محمود برآبادی، قصهای رنگارنگ برای کودکان است. داستان از روز تولد مینو آغاز میشود که مادرش کیکی برای جشن به مدرسه میآورد. کودکان همراه مینو و دوستانش در سرویس مدرسه، با ماجراهایی پرنشاط و صمیمی همسفر میشوند. این اثر، منتشر شده توسط نشر شهر قلم، با زبانی روان و تصاویر جذاب، لذت دوستی و لحظههای ساده کودکی را به تصویر میکشد و خوانندگان کوچک را به خنده و خیال دعوت میکند.
روایتهایی از دل تاریخ
«پشت دیوار شب» نوشته محمدرضا سرشار، مجموعهای از ۱۲ داستان کوتاه است که با نگاهی عمیق، حالوهوای انقلاب و دفاع مقدس را روایت میکند. این کتاب، منتشرشده توسط سوره مهر، با داستانهایی مانند «همسفران»، «یک اسب یک ماجرا» و «چشم حسود بترکه»، تجربههای انسانی را در بستر تاریخ معاصر ایران به نمایش میگذارد. عنوان کتاب، برگرفته از یکی از داستانهای مجموعه، عمق احساسی و تاریخی این روایتها را نشان میدهد.
شجاعت ریزعلی در شبی سرد
ریزعلی خواجوی، همان دهقان فداکار کتابهای درسی، نامی است که در قلب ایرانیان حک شده. در پاییز ۱۳۴۱، او در راه بازگشت به خانه، با ریزش کوه و مسدود شدن ریل قطار روبهرو شد. با آگاهی از نزدیک شدن قطار پر از مسافر، ریزعلی لباسهایش را آتش زد و با مشعلی در دست، دواندوان به سوی قطار رفت.
او میگوید: «با خودم گفتم هر چه بادا باد. کتم را درآوردم، نفت فانوس را روی آن ریختم و آتش زدم. دواندوان روی ریل به راننده علامت دادم.»
این اقدام شجاعانه جان حدود هزار مسافر را نجات داد، اما ریزعلی را با کتک، بیماری و هزینههای سنگین درمان تنها گذاشت. او حتی گوسفندانش را برای تأمین هزینهها فروخت.
خاطرهای که نسلها را متحد کرد
داماد ریزعلی نقل میکند: «مأموران بازنشسته قطار هنوز با یادآوری آن شب و دره ۴۰ متری، از شدت هیجان به گریه میافتند.» داستان فداکاری ریزعلی از سال ۱۳۴۲ وارد کتابهای درسی شد، اما سالها طول کشید تا او بهعنوان قهرمان واقعی شناخته شود. این قصه، نمادی از شجاعت و ازخودگذشتگی مردی ساده از روستای قالاچق میانه است که در تاریخ ماندگار شد.
قصههایی برای همیشه
از خندههای کودکانه در سرویس مدرسه تا روایتهای پراحساس انقلاب و فداکاری بیمانند ریزعلی، این داستانها پلی میان نسلها میسازند. «بریم و بیایم با سرویس مدرسه» شادی کودکی را هدیه میدهد، «پشت دیوار شب» تاریخ را زنده میکند و قصه ریزعلی، شجاعت را جاودانه میسازد. این آثار، با زبانی ساده و تأثیری عمیق، درسهای زندگی را به قلب خوانندگان میرسانند.