مشاور ارشد رئیس جمهور آمریکا درپی به راه انداختن جنگهای صلیبی جدید است

پایگاه خبری لوبلاگ در مقاله ای  به قلم جیم لوب با اشاره به این موضوع  نوشت: استیو بنن(بانن)، مشاور ارشد ریاست جمهوری امریکا که از زمان تحلیف دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا  مسئول موضوعات مرتبط به سیاست خارجی بود، اکنون وارد شورای امنیت ملی شده و اخیرا بسیار علاقه مند نابود کردن داعش شده است.

این در حالی است که  بعید به نظر می رسد   بنن به فکر حمایت از امریکا دربرابر حمله های تروریستی باشد و این مسأله به خوبی در راهی که این دولت در راستای فرمان اجرایی علیه 7 کشور مسلمان اتخاذ کرد، دیده می شود، زیرا هیچ یک از شهروندان آن کشور ها درحمله های ترورسیتی علیه امریکا دست نداشته اند  در صورتی که عربستان سعودی، پاکستان و مصر که  شهروندانشان به چنین حملاتی  دست زده اند در این  فهرست حضور ندارند. حال در این میان مشاوران امنیتی مانند ژنرال مایک فلین و ژنرال دیوید پترائوس  قصد دارند از گفتمان رایج در زمان دولت بوش بهره ببرند تا این تصمیم را مهم جلوه دهند. به گفته آنها این فرمان اجرایی برای «مبارزه جهانی با تروریسم» بسیار مفید است.

بنن قصد دارد به «جهان یهودی-مسیحی» عاری از مسلمانان دست پیدا کند. او می خواهد زندگی را برای مسلمانان در امریکا دشوار کند و این کار را با جلوگیری از ورود آنها آغاز کرده است. او قصد دارد نظم سیاسی جدیدی - همانند هنری هشتم و توماس کرامول- برپا سازد. او می داند که زمانه عوض شده است  و شرایط دیگر مانند جنگ های طولانی در تور و وین نیست. برای همین او در این جنگ نامتعارف از شیوه های نامتعارف بهره می بردکه شامل تبلیغات و  ایجاد وحشت است. در اولی خبره بوده و این کار را در نشریه برایتبارت- به همراه دو تن از همکارانش در گروه مطبوعاتی کاخ سفید- انجام داده است. در رابطه با وحشت او قصد انجام کارهای خشن  یا تحریک آمیز را  ندارد و بیشتر از ایجاد ترس نسبت به «غیر خودی ها» بهره می برد، غیرخودی هایی که شامل مسلمانان یا مکزیکی ها می شوند .

 او و رئیسش  با ترکیب تظاهرات خشن ضد ترامپ و حملات تروریستی واقعی، کشور را بیشتر به سوی قطبی شدن می برند  و آنرا به انزوا می کشانند و اینگونه اهداف مورد نظر خود را سرکوب می کنند. اوپوزیسیون در این شرایط بسیار باید هوشیار و محتاط باشد چرا که بنن از هر دو مسأله یاد شده برای دوقطبی کردن فضای جامعه بهره می برد. 

بنن از روی کار آمدن دولت های ملی گرای افراطی  و فاشیست در غرب استقبال می کند و معتقد است آنها می توانند نظم موجود جهانی ناشی از سیاست های پس از جنگ جهانی دوم- که به عقیده او هزینه گزافی برای طبقه کارگر سفید پوست غربی داشت- را تغییر دهند. او معتقد است که بحران کنونی در جهان به خاطر همگرایی موجود در دنیا است. برای همین یکی از اهدافی که او برای نابودی اش خواهد جنگید اتحادیه اروپا است. او می خواهد با پروش و تقویت ملی گراهای افراطی دنیای «یهودی-مسیحی» غرب را مستحکم کند و آنرا در برابر اسلام و دیگر دین هایی که به یهودیت و مسیحیت ارتباط ندارند، قرار دهد. شاید قصد وی از این کار ایجاد جنگ های صلیبی جدیدی با ائتلاف میان یهودیان و مسیحیان علیه مسلمانان باشد. اما بعد از این کار، با این همه جنبش های ملی گرایانه ای تقویت کرده چه است می خواهد چه کند؟