
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صداوسیما، ناکامیها و رسواییهای روزافزون دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و اعضای کابینه وی در عرصه داخلی و بین المللی از زمان به دست گرفتن زمام امور در کاخ سفید موجب شده است تا دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا برای سرپوش گذاشتن بر روی این رسواییها به نشر اکاذیب و اطلاعات نادرست درباره ایران روی آورند. آنها برای نیل به اهداف خود اطلاعات محرمانه را در اختیار اندیشکدههای صهیونیستی قرار میدهند. اندیشکدههایی که همه تلاش خود را برای نابودی توافقنامه هستهای به کار گرفتهاند.
پایگاه اینترنتی نشنال اینترست در گزارشی به قلم پل پیلار تحت عنوان «دستکاری در اطلاعات برای تحریک درگیری با ایران» نوشت : گرچه هیچکس نمیداند دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا با کمپینی که در جهت تلاش برای رویارویی و مناقشه با ایران به راه انداخته است دقیقا میخواهد به کجا برود، ولی دولت وی مدتهاست که تکنیکهای مورد استفاده دولتهای قبلی آمریکا را در توجیه جنگ علیه عراق در پیش گرفته است. یکی از این تکنیکها، شیوه دست چین کردن گزینشی اطلاعات است که نه در راستای سیاست اطلاع رسانی یا تنویر افکار عمومی، بلکه در عوض برای تلقین برداشتهای جعلی و انتشار تعابیر غلط و نادرست در میان افکار عمومی و متعاقب آن جلب حمایت مردمی از سیاستی صورت میگیرد که دولت ترامپ از قبل اتخاذ و انتخاب کرده بود.
یکی از شیوههایی که دولت ترامپ همواره در پیش گرفته، تلاش برای واداشتن مردم به باور کردن این موضوع است که نوعی همکاری و اهداف مشترک میان ایران و شبکه القاعده وجود دارد.
ترامپ در سخنرانی خود در ماه اکتبر درباره ایران همین خط مشی را دنبال کرده است. متعاقب آن بود که مایک پومپئو رئیس سیا دستور داد تا یک سری اسناد دستکاری شده که پیشتر در یورش نظامیان آمریکایی به منطقه ابوت اباد پاکستان که منجر به کشته شدن اسامه بن لادن سرکرده القاعده شد، پیدا شده بود بار دیگر منتشر شود. این بار هدف از انتشار مجدد این اسناد یافتن هر گونه ارتباط احتمالی میان گروه اسامه بن لادن و ایران بود. پومپئو، اما این بار در اقدامی بسیار غیر معمول، برخی اسناد گزینش شده را برای بررسی پیشدستانه به یک سازمان مطالعاتی موسوم به بنیاد دفاع از دموکراسیها فرستاد، سازمانی که در تلاشهایش برای نابودی توافق هستهای ایران، شهره عام و خاص است.
بنیاد دفاع از دموکراسیها نیز نقش خود را در القای تفکرات مورد نظر ترامپ ضد ایران، به خوبی ایفا کرد و یکی از اسناد را که در آن ادعاهایی در خصوص کمک ایرانیها به شبکه القاعده مطرح شده بود، برجسته سازی کرد. این کار به رغم این واقعیت صورت گرفت که اسناد ابوت آباد در خصوص ایران نشان میداد که تهران با شبکه القاعده، نه سر همکاری بلکه سر جنگ دارد. این چیزی است که اکثر کارشناسانی که فعالیت گروههای تروریستی را از نزدیک دنبال میکنند بدان اذعان دارند. حتی در سندی که بنیاد دفاع از دموکراسیها برجسته کرده بود، اشاره مستقیم به این مسئله نشده بود. در واقع هیچ شواهد و مدارک مستندی دال بر کمک ایران به القاعده وجود نداشت. مجموعه تلاشی که برای دستکاری افکار عمومی و تبلیغ برداشتای غلط درباره ایران صورت میگیرد، دقیقا مشابه تلاشهای کسانی است که بر طبل جنگ با عراق میکوبیدند. آنها میخواستند اینگونه وانمود کنند که میان رژیم عراق و القاعده ائتلافی وجود دارد که البته این ائتلاف هرگز وجود خارجی نداشته است.
این بار نیز کالوم لینچ و دان دی لوس نیز در گزارشی در فارن پالسی اعلام کردند کاخ سفید در تازهترین اسناد دست چین شده خود تلاش میکند تا یک رشته اطلاعات را در خصوص ارتباط ایران با حملات موشکهای بالستیک کوتاه بردی که انصارالله در یمن به سمت عربستان سعودی شلیک میکند، از طبقه بندی خارج کند و برملا سازد. اینجاست که باید بار دیگر شاخکهای خود را درباره انگیزهها و واقعیات نهفته پشت هر چیزی که از این تلاش جدید دولت ترامپ برای دستکاری در افکار عمومی بر میآید، به اصطلاح تیز کنیم.
حال بیایید در جهانی موازی تصور کنیم ترامپ به کاخ سفید راه پیدا نمیکرد؛ و کاخ سفید صادقانه تلاش میکرد تا به افکار عمومی در درک مسائل سیاست خارجی کمک کند. موضوع مورد بحث در این خصوص جنگ داخلی یمن است که ریشه آن را باید در نارضایتی در میان قبایل شمالی یمن درباره تامین منافع و نحوه برخورد و رفتار دولت مرکزی با آنها جستجو کرد. یافتهها نشان میدهد که دخالت نظامی گسترده عربستان سعودی که تاریخچه طولانی از دخالت در یمن و نگرانیهای خاصی در خصوص این کشور دارد - موجب شده است تا جنگ داخلی در یمن ابعاد گسترده تری پیدا کند. به عبارت دیگر حملات هوایی عربستان سعودی و متحدش یعنی امارات متحده عربی، در کنار محاصره گسترده سعودیها، اوضاع یمن را به یک فاجعه بزرگ بشری تبدیل کرده است.
در این میان گزارشهایی از کمکهای ایران به نواحی قبیله نشین شمال یمن و منطقه حوثیها دریافت میشود. با این روی بر اساس هرگونه محاسبات مبتنی بر عقل و منطق، تاثیر فیزیکی هر گونه کمکهایی از این دست، در مقایسه با تهاجم نظامی عربستان سعودی به مراتب ناچیز و اندک برآورد میشود. تجربه افکار عمومی نشان میدهد انصارالله از جمله سر سختترین دشمنان شاخه القاعده در یمن است. این نکته را نیز باید توجه داشت که انصارالله متحد علی عبدالله صالح رئیس جمهور سابق یمن است که در طول بیش از سه دهه حکمرانی بر یمن، به مرد آمریکایی در صنعا شهرت یافته بود.
بمباران هوایی یمن به دست سعودیها، این کشور را ویران کرده است. تحت این شرایط ایا جای تعجبی دارد آنهایی که در صنعا قدرت را به دست دارند یعنی ائتلاف تحت امر انصارالله، بخواهند تا در واکنش به این حملات سعودیها چند موشک به سمت عربستان شلیک کنند؟ ایا اصلا ما باید اینگونه تلاشها را برای تلافی حملات طرف مقابل محکوم کنیم؟
تلاشهای دولت ترامپ در جهت برجستهتر کردن تنها این بخش از جنگ یمن یعنی حملات موشکی به عربستان در واقع در قالب دو هدف اصلی صورت میگیرد. هدف اول ادامه کمپین کلی تا تقصیر همه مشکلات و کاستیها و مصائب کنونی در منطقه خاورمیانه به گردن ایران انداخته شود. هدف دوم منحرف کردن افکار عمومی تا حد ممکن از حمایت غیر قابل دفاع و بی، چون و چرای آمریکا از تهاجم نظامی سعودیها بر ضد یمن که از دولت قبل از ترامپ آغاز شده بود. افزون بر آن انتشار دست چین شده اطلاعات گزینشی برای افکار عمومی، به آنها درباره ماهیت اصلی جنگ یمن و نیز علل و ریشههای بروز آن در شکل کنونی، رویکرد غلطی دهد.
به اعتقاد کارشناسان تلاشهای ترامپ و کاخ سفید در خصوص از طبقه بندی خارج کردن اطلاعات دست چین شده و گزینشی در باره موشک پرانی انصارالله با هدف اعمال نفود بر نه تنها افکار و مخاطبان داخلی بلکه دیدگاه سازمان ملل متحد صورت میگیرد. اینجا نیز یک بار دیگر شاهد تلاش مشابه برای توجیه جنگی دیگر مشابه جنگ عراق در سطوح عالی مجامع بین المللی هستیم. غافل از آنکه وارونه جلوه دادن حقایق، عملکرد دستگاهها و نهادهای اطلاعاتی را نیز مخدوش میسازد زیرا کارکرد دستگاههای اطلاعاتی، اطلاع رسانی به سیاستگذاران برای کمک به آنها در اتخاذ تصمیماتی است که هنوز اتخاذ نکرده اند. دستگاههای اطلاعاتی برای این به وجود نیامده اند تا به ابزاری برای قبولاندن سیاستهایی که از قبل اتخاذ شده اند تبدیل شوند.