لبریز شدن کاسه صبر روحانی و ملاحظات پیش رو

بعد از ماهها صبر و خویشتن داری در نهايت دکتر حسن روحانی رئیس جمهور گوشه ای از اقدامات متقابل ایران را برای مقابله با تحریم نفتی امريکا عليه کشور، آشکار .و عبارتی با این مضمون بیان کرد که اگر به فرض محال روزی روزگاری جلوی صادرات نفتی ایران گرفته شود در این صورت جلوی صادرات دیگران نیز گرفته خواهد شد.
این اظهارات که در حین سفر اروپایی رئیس جمهوری ایران به دو کشور سوئیس و اتریش رئیس دوره ای اتحادیه اروپا و میزبان نشست های هسته ای ایران صورت گرفت بازتاب گسترده ای در سطح جهان پیدا کرد و برای محافل سیاسی و رسانه ای و بخصوص کسانی که آینده بازار جهانی نفت را دنیال می کنند بسیارشوک آوربوده است .
تردیدی نیست که جمهوری اسلامی ایران چه به تنهایی و چه با کمک دوستان و متحدان خود ابزارهای گسترده ای برای دفاع از خود برای روز مبادا در اختیار دارد و اگر مماشات و خویشتن داری می کند تنها و تنها به این دلیل است که هزینه سنگین جنگ را در گذشته پرداخته است و نمی خواهد روند ثبات و صلح در منطقه بیش از این خدشه دار شود؛ اما در عین حال همانند دیگر کشورهای جهان این حق را برای خود قائل است که اگر به علت کارشکنی و مانع تراشی های طرف های مقابل از شیوه همکاری نتیجه نگیرد به ناچار به شیوه های بدیل متوسل شود که در این صورت امکان دارد عواقب آن برای خیلی ها غیر قابل پیش بینی باشد و تحولات وارد فازی شود که برون رفت از آن به این سادگی امکان پذیر نباشد و چه بسا به بهای سرنوشت برخی از بازیگران آشوب ساز تمام شود .
البته هنوز ظرفیت های زیادی در عرصه دیپلماتیک وجود دارد اما مشکل اینجاست که جناحی که در امریکا سکان را در دست گرفته نه اعتقادی به دیپلماسی دارد و نه اینکه می خواهد منافع کلان امریکا را در نظربگیرد. این جناح عملا به بخشی از کابینه نتانیاهو تبدیل شده و فقط سیاست های دیکته شده از سوی رژیم صهیونیستی را اعمال می کند که در خیلی از موارد از جمله طرح تشکیل دو دولت در فلسطین با سیاست های اعلامی هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نیزدر تناقض بوده است . بنا بر این دولت ترامپ به دولت دست نشانده مافیای صهیونیستی و جناح افراطی آن تبدیل شده است .
از دیگر سو هرچند نقش و اعمال نفوذ مافیای صهیونیستی در سیاست های امریکا تازگی ندارد اما برای اولین بار در یک تحول دیگر اکنون ردپای ابوظبی و کودتاگران حاکم بر ریاض نیز در سیاست های منطقه ای امریکا مشاهده می شود که این برای همه امریکایی ها بخصوص طیف هایی که معتقد به اصول دموکراسی هستند بسیار تحقیر آمیز است؛ البته در اینجا نیز باز می توان رد پای مافیای صهیونیستی را مشاهده کرد و الا محمد بن زاید و محمد بن سلمان بدون حمایت و پشتیبانی این مافیا نمی توانستند به رازخانه های امریکا نفوذ پیدا و حتی در انتخاب رئیس جمهور آن نقش آفرینی کنند.
لذا توسل به اقدامات متقابل در برابر افزایش فشارهای اقتصادی و تحریم های نفتی علیه ایران که در حال حاضر راستگرایان حاکم بر دولت ترامپ و شخص وی آن را هدایت می کند قاعدتا باید با درک این ملاحظه همراه باشد که مثلث شوم و آشوب ساز حاکم بر تل آویو ، ریاض و ابوظبی از مدت ها پیش در پی کشاندن پای امریکا به یک درگیری نظامی جدید در منطقه بوده اند و لذا هرگونه اقدام متقابل باید به گونه ای اعمال شود که اولا مانع از تحقق اهداف پشت پرده ائتلاف آشوب شود و دوم اینکه افکار عمومی امریکا را به استفاده ابزاری ائتلاف صهیونیستی وسعودی-ابوظبی از این کشور برای پیشبرد اهداف خود روشن سازد و سوم اینکه دنیا را به حقانیت رویکرد جدید ایران با استفاده بهینه از دیپلماسی عمومی متقاعد سازد .

--------------------------------
احمد کاظم زاده

­