جمهوری خواهان بايد ترامپ را به برکناري تهديد کنند

به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صداوسيما توماس فریدمن در مقاله ای در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: تاکنون من از برکناری ترامپ از مقام ریاست جمهوری حمایت نکرده ام. قویا معتقد بودم که بهترین راه برای کشور این است که وی از همان راهی که آمده است برود یعنی از طریق صندوق های رای. اما هفته گذشته نقطه عطفی برای من بود و به بسیاری از آمریکایی ها از جمله برخی از جمهوری خواهان فکر کردم.
وی ادامه داد: این لحظه ای بود که شما از خود می پرسید آیا ما واقعا می توانیم دو سال دیگر با ترامپ دوام بیاوریم، در حالی که رفتارهای وی - که وقتی تحقیقات مولر به نتیجه برسد بدتر از این هم خواهد شد- کشور ما، بازارهای ما، نهادهای کلیدی ما و در نهایت جهان را بی ثبات می کند. از این رو گزینه برکناری وی باید روی میز قرار گیرد.
به اعتقاد من تنها انتخاب مسئولانه برای حزب جمهوری خواه دخالت در مساله رئیس جمهوری است که روشن ساخته است اگر تغییری جدی در شیوه عملکرد وی داده نشود - که به نظر من بعید به نظر می رسد- سران حزب انتخاب دیگری ندارند مگر این که وی را وادار به استعفا کنند یا به تلاش ها برای استیضاح وی بپیوندند.
این مساله باید از جمهوری خواهان آغاز شود که هم آرای لازم در مجلس سنا و هم از واقعیت سیاسی برخوردارند. برکناری این رئیس جمهور باید تا جای ممکن از طریق اتحاد عمومی انجام گیرد در غیر این صورت موجب می شود جامعه آمریکا بیش از این چند پاره شود. من می دانم چنین اقدامی برای جمهوری خواهان امروز دشوار است اما زمان آن رسیده است که این حزب برای مقابله با بحران رهبری آمریکا به پا خیزد.
رفتار ترامپ بسیار نابهنجار شده است، به طور مداوم دروغ می گوید، تمایلی برای انجام کارهای اساسی یک رئیس جمهور مانند خواندن خلاصه کتاب ها، رایزنی با کارشناسان دولتی پیش از تصمیم گیری و انتصاب مقامات شایسته، ندارد، آمادگی وی برای آشتی با روسیه و تحقیر متحدان آمریکا، موجب آشفتگی بسیار است و وسواس برای ترجیح دادن خودش بر هر ملاحظه دیگری، بسیار پایدار است. دو سال دیگر ریاست جمهوری وی می تواند تهدیدی واقعی برای ملت ما باشد. مایک پنس، معاون رئیس جمهور (که در صورت برکناری ترامپ جایگزین وی خواهد شد) احتمالا بدتر از این نیست.
فریدمن نوشت: آسیبی که یک ترامپ خارج از کنترل می تواند وارد کند به مرزهای آمریکا محدود نخواهد بود. آمریکا سنگ بنای ثبات جهانی است. جهان به این دلیل امروز این گونه است - جایی که با وجود مشکلاتش همچنان از صلح و رفاهی برخوردار است که در تاریخ بی سابقه است- که آمریکا این گونه است (یا دستکم این گونه بود). و این ملتی است که همواره از ارزش های جهانی آزادی و حقوق بشر دفاع کرده است و همیشه هزینه برقراری ثبات در نظام جهانی را که ما بیشترین منفعت را از آن برده ایم، پرداخته و همیشه از متحدان هم فکر خود دفاع کرده است.
دونالد ترامپ بارها ثابت کرده است که هیچ درکی از تاریخ و اهمیت این آمریکا ندارد. این مساله به طور مشخص در نامه استعفای جیمز ماتیس از وزارت دفاع روشن شد.
ترامپ این تصور جنون آمیز را دارد که همه نهادهای بین المللی و ائتلاف هایی که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت - که با همه ناکاستی های خود شرایط ایجاد رفاه و ثبات بی سابقه در جهان را ایجاد کرده اند - حاکمیت و رفاه آمریکا را تهدید می کنند و بدون آنها اوضاع ما بهتر است.
از این رو است که ترامپ از مشکلاتی که اتحادیه اروپا با آن روبرو است خوشحال است، از انگلیس می خواهد از اتحادیه اروپا خارج شود و حتی زمزمه بررسی خروج از ناتو را هم سر داده است. همه این نهادها باید اصلاح شوند اما نباید از بین بروند. اگر آمریکا سبب فروپاشی این معاهدات، نهادهای چندجانبه و ائتلاف هایی شود که جهان را کنار هم نگه داشته است، اگر آمریکا از لنگر ثبات جهانی به ماشین بی ثباتی بدل شود، اگر آمریکا از دموکراسی بر پایه ستون های حقیقت و اعتماد به کشوری بدل شود که رئیس جمهورش هر روز به حقیقت و اعتماد حمله ور می شود، آن وقت کودکان شما تنها در آمریکایی متفاوت بزرگ نخواهند شد بلکه در جهانی متفاوت به سر خواهند برد.
آخرین باری که آمریکا به این شیوه از جهان فاصله گرفت در دهه 1930 بود و شما به یاد می آورید که پس از آن چه اتفاقی افتاد: جنگ جهانی دوم. نمی توانید تصور کنید در صورت کنار کشیدن آمریکا یا آشفته شدنش، نهادهایی مانند ناتو، اتحادیه اروپا و سازمان تجارت جهانی یا هنجارهای جهانی مانند به قتل نرساندن و تکه تکه نکردن روزنامه نگاران در کنسولگری، چقدر زود فرو خواهند پاشید.
اما مساله فقط مربوط به جهان نیست بلکه به حداقل ثبات و ادبی بر می گردد که ما از رئیس جمهورمان انتظار داریم. اگر مدیر اجرایی هر شرکتی در آمریکا ظرف دو سال گذشته مانند ترامپ عمل کرده بود - به طور مداوم دروغ گفته بود، مشاوران و دستیارانش را مثل دستمال کاغذی کنار گذشته بود، مثل یک نوجوان به شکل بی پایانی توئیت زده و نصیحت مشاورانش را نادیده گرفته بود- وی مدت ها پیش از سوی هیئت مدیره اخراج شده بود. آیا ما باید کمتر از این از رئیس جمهورمان انتظار داشته باشیم؟
این همان چیزی است که بازارهای مالی اکنون خواستار آن هستند. ظرف دو سال اول ریاست جمهوری، بازارها به رفتارهای جنون آمیز و عدم صداقت ترامپ به چشم صداهای پس زمینه افزایش سود شرکت ها و بازارهای سهام می نگریستند. اما ادامه این روند بیش از این ممکن نیست. ترامپ اکنون موجب نگرانی بازارها است.
بی ثباتی که ترامپ ایجاد می کند - از جمله حملات وی به رئیس بانک مرکزی - سرمایه گذاران را سردرگم کرده است که مدیریت اقتصادی و ژئوپلیتیک در شرایطی که رشد اقتصادی کند شده است، در دست کیست. اگر ما وارد بحران اقتصادی شویم چه می شود آن هم در شرایطی که رئیس جمهوری داریم که اولین اقدامش، سرزنش کردن دیگران است و مشاورانی را که خلاف این موضوع را توصیه می کنند از کنار خود رانده است. و ماتیس آخرین آنها بود.
ما اکنون با تیم دست دومی روبرو هستیم، کسانی که حاضر بوده اند جایگزین اعضای تیم اولی شوند که به دلیل تحمل نکردن دروغ گویی ها، هرج و مرج و جهالت ترامپ، استعفا داده اند یا به همین دلایل اخراج شده اند.
من به طور جدی تردید داریم که هر کدام از اعضای این تیم دسته دوم در هیچ یک از دولت ها به کار گرفته می شدند. این افراد نه تنها در شرایط بحرانی، اطمینان بخش نیستند بلکه در شرایطی این مسئولیت را می پذیرند که می دانند ترامپ هر لحظه ممکن است در توئیتر از پشت به آنها خنجر بزند و این مساله از میزان تاثیرگذاری آنها می کاهد.
گفته می شود ترامپ رئیس جمهوری متفاوت است. ترامپ بر هم زننده است و من به رای دهندگان به وی احترام می گذارم چرا که آنها فکر می کردند نظام آمریکا به یک بر هم زننده نیاز دارد. من با ترامپ در زمینه لزوم بر هم زدن شرایط کنونی در روابط تجاری چین و آمریکا یا بازنگری در حضورمان در کشورهایی مانند افغانستان و سوریه یا تغییر قوانین تجاری هم نظر هستم. با این حال اغلب ترامپ بدون آن که نقشه ای جایگزین ارائه بدهد، نظم موجود را بر هم زده است.
وی تلاش کرده است بدون ارائه نقشه ای جایگزین، اوباماکر را نابود کند. وی حتی بدون مشورت با ستاد کل نیروهای مسلح یا کارشناسان ارشد وزارت دفاع تصمیم به خارج کردن نیروهای آمریکا از افغانستان و سوریه گرفته است. مردم خواستار بر هم خوردن (نظم موجود) هستند اما در اغلب موارد چیزی که ترامپ به ما داده است، نابودی، آشفتگی، کم ارزش سازی و جهالت محض بوده است.
در حالی که ما در برخی زمینه ها نیازمند بر هم زدن (نظم موجود) هستیم در برخی دیگر از زمینه ها نیازمند نوآوری هستیم. چگونه باید این شبکه های اجتماعی غول آسا را مدیریت کنیم؟ چگونه مانند چین، هوش مصنوعی را به همه جنبه های جامعه تزریق کنیم؟ چگونه یادگیری مادام العمر را برای همه آمریکایی ها فراهم کنیم؟ در شرایطی که ما در قرن 21 نیازمند ساخت پل های متعدد هستیم، همه کاری که ترامپ می تواند بکند ساخت دیوار (در مرز با) مکزیک است، ترفندی سیاسی برای حفظ پایگاه رای خود به جای انجام اصلاحات جامع در قوانین مهاجرتی که واقعا به آن نیاز داریم.
در حقیقت، اصلی ترین چیزی که ترامپ بر هم زده است، هنجارها و ارزش هایی است که ما را به رئیس جمهور آمریکا و رهبری این کشور پیوند می زند. و اکنون که ترامپ خود را از همه قید و بندهای کاخ سفید، کابینه و حزبش آزاد کرده و به ترامپی بدل شده است که به ما گفته شده است، وی آزادتر از هر زمانی قادر به بازسازی آمریکا براساس تصور خود است.
و این تصویر چیست؟ براساس گزارش اخیر واشنگتن پست، ترامپ از زمان آغاز ریاست جمهوری اش، 7 هزار و 546 ادعای نادرست و گمراه کننده داشته است، به طور متوسط هر روز پنج تا.
اگر آمریکا هم شروع کند مانند ترامپ به متقلبی دروغگو، بی شرم و خودخواه بدل شود، نمی توانید تصور کنید که چه آثار مخرب و بی ثبات کننده ای بر بازارهای جهانی و مسائل ژئوپلیتیک خواهد گذاشت.