پخش زنده
امروز: -
با گذشت بيش از دوهفته از اظهارات دونالد ترامپ مبني بر خروج نيروهاي امريکايي از سوريه اين موضوع همچنان در کانون توجه و تحليل رسانه هاي جهان قرار دارد
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما ؛ با گذشت بيش از دوهفته از اظهارات دونالد ترامپ مبني بر خروج نيروهاي امريکايي از سوريه اين موضوع همچنان در کانون توجه و تحليل رسانه هاي جهان قرار دارد.
مقدمه و طرح مساله
بعد ازچند روز ابهام درباره امکان عملي شدن يا نشدن خروج نيروهاي امريکايي از سوريه ،سرانجام شبکه سي ان ان در 21 دي ماه 1397به نقل از يک مقام نظامي امريکايي ازآغاز اين خروج خبر داد .به گفته اين شبکه، ارتش آمریکا عملیات خروج از سوریه را با دستوری اجرا مي کند که جیمز ماتیس وزیر دفاع سابق آمریکا درست قبل از استعفا از این سمت در 31 دسامبر صادر کرده بود. طبق ارزيابي اين شبکه وزارت دفاع آمریکا می خواهد به ترامپ نشان دهد که خواسته او در حال اجرایی شدن است، و خروج این تجهیزات یکی از راههای انجام دادن این کار است. پنتاگون اوایل این هفته با صدور بیانیه ای اعلام کرده بود "به سبب امنیت عملیاتی، ما درباره جابجایی های معین سربازان یا جدول زمانی این جابجایی ها چیزی نخواهیم گفت، اما انتظار داریم به صورت دوره ای آخرین اخبار را درباره مقدار تجهیزات خارج شده از سوریه اعلام کنیم"(سي ان ان ،21/10/1397).
نمايي ازدلايل مخالفان و موافقان در قبال اعلام خروج نيروهاي امريکايي از سوريه
در بودجه سال 2019 پنتاگون رديفي براي حضور نيروهاي امريکايي در سوريه پيش بيني نشده است و رديف بودجه حضور نيروهاي امريکايي در سوريه در سال 2018 نيز نسبت به سال 2017 کاهش يافته بود و پيش از اين نيز چند بار ترامپ خواستار خروج نيروهاي امريکايي شده بود اما با پيشگامي عربستان در تامين بودجه ، حضور نيروها به تاخير افتاده بود . لذا احتمال اعلام عقب نشيني نيروها وجود داشت اما زمان آن مشخص نبود و به همين علت اظهارات ترامپ در باره خروج نيروهاي امريکايي از سوريه به بمب خبري تبديل شد و واکنش هاي گسترده اي را چه از سوي حاميان و چه مخالفان ترامپ به همراه داشت .دموکرات ها (و شمار زیادی از جمهوری خواهان) راهبرد خروج را محکوم کردند و آن را همانند هدیه ای به دشمنان آمریکا دانستند. جیمز ماتیس وزیر دفاع آمریکا در اعتراض به این اقدام از سمت خود استعفا کرد. برت مک گورک نماینده ویژه آمریکا در امور مبارزه با داعش و کوین سوئینی رئیس کارکنان پنتاگون نیز همین روند را در پیش گرفتند. اما برخی دیگر از شخصیت های برجسته از تصمیم ترامپ برای خارج کردن نیروهای آمریکا از منطقه تمجید کردند. برای مثال در روزنامه نیویورک تایمز، رابرت کاپلان حضور نظامی در افغانستان را یک "اقدام تحریک آمیز" توصیف و اعلام کرد "زمان رفتن فرا رسیده است". (تيرني ، نشریه آتلانتیک،20/10/1397) درحال حاضر دو دیدگاه با یکدیگر نزاع دارند؛ دیدگاه اول عقیده دارد که تصمیم عقب نشینی از سوریه در زمان نامناسبی گرفته شده است، به ویژه آنکه خلایی را به وجود می آورد که دو طرف روسی و ایرانی می توانند به سرعت برای پر کردن آن دست به کار شوند، کما اینکه ادعای شکست گروه تروریستی داعش نیز نادرست است و علاوه بر آن، پیامدهای این تصمیم بر روابط واشنگتن با هم پیمانانش خطرناک است. اما دیدگاه دوم بر این باور است که عقب نشینی از سوریه موجب ترس مسکو و تهران است به ویژه در سایه در هم آمیختگی آشکار بین منافع متناقض آنها، و این همان چیزی است که ترامپ نیز به صراحت به آن اشاره کرده و در سایه شکست تلاشهایش برای تشکیل ناتوی عربی، گفته بود زمان آن رسیده است که دیگران به جان هم بیافتند(الخطیب،النشره،21/10/1397).
رژيم صهيونيستي مخالف در سايه و احاله مسئوليت به بولتون و پمپئو
هرچند بعد از اظهارات ترامپ مبني بر خروج نيروهاي امريکايي از سوريه رژيم صهيونيستي و شخص نتانياهو به گونه ايي اعلام موضع کردند که انگار اين رژيم هيچ نگراني از عواقب خروج نيروهاي امريکايي از شمال شرقي سوريه ندارد اما تکاپوهاي که عوامل نزديک به رژيم صهيونيستي از جمله جان بولتون و مايک پمپئو بعمل آوردند ،نشان داد که اين رژيم به شدت از عواقب اجراي اين طرح نگران است و نگراني هاي خود را از زبان عوامل وابسته به خود در دولت ترامپ ابراز مي کند . در اين راستا مايک پمپئو قبل از اغاز سفر خود به 9 کشور عربي با عجله خود را به مراسم تحليف رئيس جمهور راستگراي برزيل رساند و در حاشيه آن با نتانياهو ديدار کرد و با ابراز اظهارات ضد ايراني کوشيد وي را آرام سازد .بولتون نيز قبل از اغاز سفر خود به فلسطين اشغالي طي اظهاراتي در امريکا درباره امکان اجراي طرح خروج فوري از سوريه ترديد ايجاد کرد و در جريان سفر به تل آويو نيز بر لزوم کسب اطمينان از ترکيه براي تضمين امنيت گروههاي کرد وابسته به امريکا در شمال شرقي سوريه تاکيد کرد که اين مسئله باعث خشم مقامات ترکيه شد و رجب طيب اردوغان ديدار خود را با جان بولتون لغو کرد .به باور برخي ناظران رفتاراردوغان با بولتون به منزله سیلی به صورت بود(آن کاتز ،فرانس 24 ، 20/10/1397). در واقع ترامپ اقدام به فرستادن جان بولتون مشاور امنیت ملی خود به خاورمیانه کرد تا وی این اقدام راهبردی را با شرکای منطقه ای آمریکا به ویژه اسرائیل و ترکیه در میان بگذارد اما با این حال بولتون در ارائه توضیحاتی درباره این تناقضات موفق نبود، بلکه بر عکس آنها را تشدید کرد، مسئله ای که همزمان با اعلام فوری نبودن عقب نشینی از سوریه ، پیامدهای منفی بر نتایج سفر بولتون به آنکارا داشت(الخطیب،النشره،21/10/1397). ترکيه قصد دارد عملیاتی را علیه نیروهای کرد که متحد آمریکا هستند، انجام دهد و دولت سوریه که متحد ایران و روسیه است، خروج آمریکا را فرصتی برای بازپس گیری منطقه گسترده ای از کشور خود قلمداد می کند(رويترز، 21/10/1397).البته ترکيه از قبل نيز داراي اختلافاتي با امريکا بود و حمایت آمریکا از یگانهای (به اصطلاح) مدافع خلق در سوریه، ارتباط آمریکا با کودتای نافرجام ترکیه و بی میلی آمریکا از عدم استرداد فتح الله گولن و مخالفت با فروش سامانه اس-400 روسیه به ترکیه از جمله عوامل موثر بر اختلاف نظرهاي امريکا و ترکيه مي باشد (هاکا اوغلو،پايگاه اينترنتي بلومبرگ ، 20/10/1397) . در حال حاضر ترکيه عمليات نظامي خود را در شرق فرات به دور شدن کردهاي وابسته به امريکا از مرزهاي خود مشروط و اعلام کرده اگر آمریکا عناصر حزب موسوم به اتحاد دموکراتیک و یگانهای موسوم به مدافع خلق را تا 40 کیلومتری عمق خاک سوریه به عقب بکشد و آنرا تضمین کند، در آن صورت نیازی به آغاز عملیات نظامی ترکیه در شمال شرق فرات وجود نخواهد داشت(تورگوت،سايت خبر ترک تي وي ،20 /10/ 1397).محافل سياسي ترکيه بر اين باورند که جامعه اطلاعات ملی آمریکا این واقعیت را درک کرده است که باید به فوریت راهبرد جدیدی درباره روابط با ترکیه تدوین کند (تورگوت،سايت خبر ترک تي وي ،20 /10/ 1397).با اينحال به نظر مي رسد رژيم صهيونيستي بعد از اينکه موفق به اجراي طرح براندازي در سوريه براي تجزيه اين کشور نشد اکنون به حضور نيروهاي گريز از مرکز کردي در شمال شرقي سوريه به عنوان تنها فرصت باقيمانده براي تعقيب پروژه تجزيه مي بيند و از اين نگران است که تقويت حضور ترکيه در شمال شرقي سوريه به اين پروژه پايان دهد .
البته آنچه که از قرائن و شواهد موجود بر مي آيد گفتگوهاي بولتون در فلسطين اشغالي فراتر از طرح خروج از سوريه بوده است و در جريان اين ديدار مسئولان رژيم صهيونيستي کوشيده اند ازفرصت اين ديداربراي کسب موافقت امريکا با اشغال دائمي جولان استفاده کنند تا مابه ازايي براي خروج امريکا از مناطق شمال شرقي سوريه باشد حال آنکه اين درخواست در مغايرت کامل با قطعنامه هاي 242 و 338 شوراي امنيت است که بر پايان اراضي اشغالي سال 1967 از جمله جولان تصريح دارد . از اينرو به اذعان روزنامه صهيونيستي یدیعوت آحارونوت ، نتانیاهو دولت آمریکا را تحت فشار قرار داده است تا حاکمیت رژيم اسرائیل بر بلندی های جولان را به رسمیت بشناسد و با توجه به تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه، امیدوار است از این امر به عنوان یک اهرم استفاده کند.نتانیاهو در نشست خبری با تاکید بر استمراراشغال جولان قول داد تلآويو هرگز از ادعای مالکیت بر این منطقه دست بر ندارد. وی ادعا کرد: ”بلندی های جولان برای امنیت ما بسیار اهمیت دارد. وقتی به آنجا می روید، به خوبی می توانید بفهمید که چرا ما هرگز بلندی های جولان را ترک نخواهیم کرد و اینکه چرا مهم است همه کشورها حاکمیت اسرائیل بر بلندی های جولان را به رسمیت بشناسند(یدیعوت آحارونوت،20/10/1397).
ازديگرسو، جان بولتون در ديدار با مسئولان رژيم صهيونيستي ناخرسندي دولت ترامپ را از همکاري هاي نظامي و امنيتي اين رژيم با چين به اطلاع آنها رسانده است . باراک راپید خبرنگار سیاسی کانال ده تلویزیون اسرائیل گفت :"یکی از مسئولان ارشد کاخ سفید به ما گفت یکی از موضوعاتی که بولتون در دیدار با بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر رژیم صهیونیستی) مطرح کرده ، مسئله روابط اقتصادی چین و اسرائیل بوده است. وی از نتانیاهو خواسته است سیاست های مربوط به ورود شرکت های مخابراتی چینی به اسرائیل را تشدید کند زیرا بیم آن می رود چین از طریق این شرکت ها جاسوسی کند"(شبکه تلویزیونی المیادین، 21/10/1397).
پمپئو و تلاش براي احياي پروژه ايران هراسي
در اصل هدف اصلی پمپئو در این سفر همانند بولتون ایجاد اطمینان خاطر برای رژیم صهیونیستی است و اگر بولتون می خواست این اطمینان را با تاکید بر ادامه حضور نیروهای امریکایی در پایگاه نظامی تنف و یا ایجاد پایگاهی در مرز جولان و جلوگیری از برخورد ترکیه با نیروهای گریز از مرکز کردی در شمال شرقی سوریه ایجاد کند ، پمپئو در پی آن است که با احیای پروژه ایران هراسی زمینه تشکیل سازمان نوپای موسوم به ناتوی عربی –صهیونیستی را بنا گذارد تا پوشش امنیتی و نظامی برای روابط نوپای آن دسته از کشورهای عربی ایجاد کند که علیرغم مخالفت رژیم صهیونیستی برای تشکیل دولت فلسطینی گام در مسیر عادی سازی روابط با این رژیم گذاشته اند.به باور عبد الباري عطوان سخنانی که مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا در دانشگاه آمریکایی قاهره ایراد کرد اعلام جنگ ضد ایران و همپيمانانش در منطقه به ویژه «حزب الله» ، تلاش مأیوسانه برای بهبود وجهه کشورش در خاورمیانه و اطمینان دادن به اسرائیلی هاست مبنی بر اینکه آمریکا با استفاده از توانمندی های نظامی اش برای حفظ اسرائیل تلاش خواهد کرد(راي اليوم ، 1397/10/21).البته در گذشته نيز دولت راستگراي ترامپ و عوامل ضد ايراني آن از جمله پمپئو و بولتون به تحرکاتي دست زده بودند اما آنچه در دور جديد تحرکات پمپئو جنبه تازگي دارد افزايش دامنه اين تحرکات و بسيج همه تلاش هاي ممکن در اين زمينه است .در اين راستا انتشار دو خبر قابل تامل است:
نخست تلاش امريکا براي همراه کردن کشورهاي اروپايي شرق اروپاست که در گذشته نو محافظه کاران حاکم بر امريکا از انها به عنوان اروپاي جوان ياد کرده اند و از انها به طور همزمان عليه اروپاي پير(غرب اروپا) و روسيه استفاده کرده اند و اکنون نيز مي خواهد از انها در يارگيري ها و صف بندي هاي جديد در خاورميانه استفاده کند .در اين راستا دولت آمریکا و لهستان با انتشار بیانیه ای مشترک اعلام کرده اند برای بهبود آینده صلح و امنیت در خاورمیانه نشستی درتاريخ 13 و 14 فوريه در ورشو برگزار خواهد شد(پايگاه اينترنتي وزارت خارجه امريکا، 22/10/1397).
دوم فراخواني همه سفراي امريکا به واشنگتن براي شرکت در کنفرانس وزارت امور خارجه است که قرار است در 16 و 17 ژانويه برگزار شود و مايک پمپئوآن را براي هدايت امورخارجه ضروري و براي امنيت ملي با اهميت توصيف کرده است.هرچند که مقامات آمریکایی در مورد حیاتی بودن این کنفرانس برای امنیت ملی که آخرین بار در سال 2016 برگزار شد، ابراز شک و تردید می کنند(رويترز ، 22/10/1397) .
نتيجه گيري
هرچند که هنوز برخي محافل چه در داخل و چه خارج امريکا درباره امکان اجرا و عملي کردن اين اظهارات ابراز ترديد مي کنند اما سفرجان بولتون مشاور امنيت ملي کاخ سفيد به فلسطين اشغالي ، ترکيه و همچنين سفرمايک پمپئو وزير امور خارجه دولت ترامپ به 9 کشور عربي شامل اردن ،عراق ، مصر ،بحرين ، قطر ، امارات عربي متحده ،عمان ،عربستان و کويت نشان مي دهد که ظاهرا اين طرح جدي است و در عين حال ابعاد فراسوري را در بر مي گيرد.بعد از گفتگوي تلفني ترامپ و اردوغان درباره خروج نيروهاي امريکايي از شمال شرقي سوريه و واگذاري مسئوليت پر کردن خلاء امنيتي به ترکيه ،تا حد زيادي پرونده قتل قاشقچي که ترکيه ابتکار عمل هدايت آن را در دست داشت ، به حاشيه رانده شده است و اين موجب شده است که ائتلاف مثلث راستگرايان امريکايي و اسرائيلي وهمچنين کودتاگرايان سعودي ابتکار عمل را در دست بگيرند و در يک تقسيم کار حساب شده هرکدام گوشه اي از پروژه جديد را به پيش ببرند .از اين ديد ترکيه با معامله بر سر دست کشيدن از پيگيري قتل قاشقچي هنوز به اهداف مورد انتظار خود نرسيده و در مواردي همچون ادلب روند تحولات کاملا برخلاف خواسته هاي ترکيه پيش رفته است، اما با اينکار فرصت زيادي براي طرف هاي مقابل ايجاد کرده است .اکنون مخاطرات پيش رو ايجاب مي کند که مثلث ترکيه ، روسيه و ايران نه تنها همکاري هاي گذشته خود را در سوريه تقويت کنند بلکه چه بسا براي ورود عراق و سوريه نيز به اين مجموعه تلاش کنند تا بتوانند با چالش هاي پيش رو مقابله کنند.
احمد کاظم زاده
کارشناس روابط بين الملل