• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۲۳۳۶۵۸۶
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۸:۳۴
قم » اجتماعی
گزارش مکتوب

پول خیران ، لبخند دانش آموزان ، بی خبری مسئولان

خیران استان قم نیمی از بار مسئولیت مسئولان را در ساخت مدارس قم بر دوش می کشند.

پول خیران، لبخند دانش آموزان،  پُز مسئولانبه گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز قم، یکی از الزامات تحقق آموزش مطلوب در هر جامعه ای وجود مدارسی است که دست کم، امکانات اولیه مورد نیاز دانش آموزان را داشته باشد، امکاناتی همچون کلاس مناسب، شبکه سرمایشی و گرمایشی قابل قبول و بنایی مقاوم در برابر حوادث ، اما با نگاهی به ساختمان برخی مدارس در قم، متوجه تناقضاتی می شویم که نشان می دهد، در برخی مناطق، توجه به مسائلی فراتر از این مولفه ها، هزینه ها را سر به فلک کشانده و در نقطه ای دیگر، شاهد مدارسی هستیم از جنس کانکس های چوبی!

درست سه ماه پیش بود که به طور تصادفی با معلمی آشنا شدم که مدیر و معلم مدرسه ای در یکی از روستاهای استان به نام باقر آباد بود.

از صحبت هایی که با او داشتم در کمال تعجب فهمیدم که مدرسه ای که در آن تدریس می کند، یک کانکس چوبی قدیمی و بدون امکانات آموزشی است.

با علی آقا قرار گذاشتیم تا یک روز کاری را با او همراه باشیم ، ساعت 6  صبح بود که راه افتادیم ، یک ساعت بعد به مقصد رسیدیم؛ مدرسه را از دور نشانمان داد ، چند دقیقه بعد، با دهانی باز و چشمانی متعجب، خود را درست در روبروی مدرسه ای دیدم که از چند تکه چوب ساخته شده بود ، فاصله طولی اینجا تا مدارس بالاشهری قم ، 70 کیلومتر بود اما فاصله امکاناتشان، از ثَری بود تا ثریا ! 

آقای مقیسه لبخند تلخی زد و گفت: داخلش از ظاهرش بدتر است؛ راست هم می گفت؛ هوا سرد بود و هیچ وسایل گرمایشی مناسب در کانکس وجود نداشت؛ فقط یک بخاری برقی شکسته که شاید فقط تا نیم متری اطرافش را گرم می کرد و برای آن کانکس چوبی در حکم خطری بزرگ بود.

پول خیران، لبخند دانش آموزان،  پُز مسئولانچند دقیقه بعد چهار دانش آموز قد و نیم قد وارد کانکس شدند؛ سه دختر و یک پسر در ۴ پایه مختلف که کوچک ترین آن ها محمد امین ۷ ساله بود .

هر چهار نفر با لباس های بافتنی که چند تایی روی هم پوشیده بودند و چکمه های آغشته به گِل، روی نیمکت های چوبی نشستند و با نگاه های معصومشان منتظر آغاز کلاس بودند .

آقای مقیسه رو به ما کرد و گفت: زمستان و پاییز شرایط ما همین است؛ مجبوریم چند لباس روی هم بپوشیم تا گرم شویم.

او می گفت: با شروع فصل گرما هم که اصلا نمی شود نفس کشید؛ هوا به قدری داغ می شود که گاهی کلاس را تعطیل می کنیم .

در همان حین چند بز از گله وارد کلاس شدند که معلم خندید و گفت: این هم از مهمان هایی که هر روز شاهد آن ها هستیم؛ اینجا در و پیکر درست حسابی که ندارد.

قول هایی که هیچ وقت عملی نشد

به سراغ اهالی روستا رفتیم ولی گویا دلشان سرد بود از سردی مسئولانی که بارها به این روستا رفته بودند و هر بار قولی داده بودند و کاری از پیش نبرده بودند.

آقای پارسلاری که پدر ستاره، یکی از دانش آموزان بود، می گفت : درون کانکس توی این فصل سرد است و بچه ها مجبورند چند نوبت برای گرم کردن خودشان به خانه برگردند؛ تازه سرویس بهداشتی هم که ندارد.

او البته شرایط امسال بچه های باقرآّباد را بهتر از گذشته می دانست و در ادامه گفت: تا سال گذشته بچه های ما برای تحصیل به مدارس روستاهای اطراف می رفتند که این مشکل با اعزام آقای مقیسه بر طرف شده است.

او می گفت: انتظار ما این است که حالا که این مشکل بر طرف شده، یک مکان مناسب را برای بچه ها در نظر بگیرند که زحمات این معلم زحمتکش به ثمر بنشیند.

روستای فراموش شده

پول خیران، لبخند دانش آموزان،  پُز مسئولانبا شنیدن این صحبت ها، همان جا با اداره کل نوسازی تماس گرفتم؛ آقای پورگلیان مدیر کل این اداره پشت خط بود؛ از او درباره رسیدگی به وضعیت مدرسه باقرآباد پرسیدم که در کمال تعجب گفت: استفاده از کانکس، مغایر با سیاست های اداره کل نوسازی و آموزش و پرورش است، بنابراین محال است که در آن روستا کانکس وجود داشته باشد؛ ما مطمئنیم که آنجا مدرسه دارد.

پاسخش ما را بهت زده کرد اما هنوز نیم ساعت نگذشته بود که از اداره کل نوسازی تماس گرفتند.

آقای معارف وند مدیر روابط عمومی این اداره ضمن عذر خواهی از اشتباهی که رخ داده بود گفت : حق با شماست؛ آن جا مدرسه ای ندارد و ما پیگیر تامین بودجه هستیم .

با وجود تلاش های زیادی که این اداره کل برای نوسازی مدارس در سالهای گذشته انجام داده بود اما حرف های آقای معارف وند  برایم چندان امیدوار کننده نبود؛ بی توجه به قولی که شنیده بودم، به سراغ دانش آموزان کوچک این مدرسه رفتم.

فائزه برایم از زمانی گفت که بارندگی می شود؛ مکثی کرد و ادامه داد : این جا وقتی بارون میاد آب از سقف چکه میکنه و حواسمون پرت میشه .

صبا که گوشه ای نشسته بود و از سرما دست هایش را به هم فشرده بود گفت : هوا تازه هنوز خیلی سرد نشده ؛ چند وقت دیگه پاهامون یخ میکنه و دستامون به قدری یخ میشه که نمی تونیم مداد رو دستمون بگیریم .

بی صداقتی مسئولان درباره وجود مدارس کانکسی

موقع خداحافظی شد؛ بچه ها با نگاه های پر از امید ما را بدرقه کردند.

اولین کاری که پس از بازگشت گرفتم، تماس با اداره کل آموزش و پرورش بود؛ از آن ها تعداد مدارس کانکسی در استان را خواستم که با اعتماد به نفسی خاص گفتند که هیچ مدرسه کانکسی در استان وجود ندارد و همه آنها باز سازی شده است؛ اما وقتی از مدرسه باقر آباد  برایشان گفتم، با مکثی طولانی و معنا دار پاسخ دادند: بله بله یک مورد وجود دارد که در حال بررسی هستیم!

در تماس روابط عمومی نوسازی، از وجود چند مدرسه کانکسی دیگر مطلع شده بودم اما هیچ نهادی آمار دقیقی از آن ارائه نمی داد.

وجدان های بیدار

پول خیران، لبخند دانش آموزان،  پُز مسئولانچند هفته بعد، گزارشم از بخش خبری استان پخش شد؛ درست فردای پخش گزارش بود که با تماس تلفنی همکارم آقای حسینی ، غافل گیر شدم .

چیزی که منتظرش بودم اتفاق افتاد؛ یکی از خیران استان، بعد از دیدن گزارش تصمیم گرفته بود که صفر تا صد ساخته شدن مدرسه ای جدید برای دانش آموزان باقر آباد را به عهده بگیرد.

فردای آن روز به همراه آقای مقیسه، معلم روستا و پیمانکاری که از طرف خیر آمده بود، برای اندازه گیری و دیدن محل، عازم باقرآباد شدیم.

هوا بارانی بود و سرد اما تصور حضور بچه ها در آن کانکس بی در و پیکر، مرا برای رفتن مصمم تر می کرد.

به باقرآباد که رسیدیم بحث و گفت و گوها برای ساخت مدرسه جدید آغاز شد و کارهای اولیه انجام شد؛ این بار وقتی نگاهم به نگاه بچه ها گره خورد خوشحال بودم؛ چرا که دست توانای خداوند از آستین خیری با اخلاص بیرون آمده بود تا لبخندی دلنشین را بر لب های این چهره های معصوم بنشاند.

حالا هفته ها از دومین باری که به باقرآباد رفته بودیم می گذشت؛ خیر داستان ما که خود را از ما پنهان می کرد و فقط از طریق پیمانکار با ما در تماس بود، خبر اتمام ساخت مدرسه را داد.

پایانی شیرین، آغازی تلخ

صندلی ها چیده شده بود و جمع مسئولان جمع بود؛ صدای گرفتن عکس های پی در پی، فضای مدرسه جدید را پر کرده بود؛ رُبان قرمز مدرسه به دست یکی از مدیران آموزش و پرورش استان پاره شد؛ مدیرانی که تا همین چند هفته پیش، وجود کانکس چوبی را انکار می کردند، حالا به همت خیری مخلص، خود را مسبب شادی بچه های باقرآباد می دانستند!

اما این تمام ماجرا نبود؛ صحبت های مدیران آموزش و پرورش استان، شادی آن روز را به کامم تلخ کرد؛ خبری که حاکی از انتقال این کانکس فرسوده به یکی از روستاهای استان بود؛ روستایی که دانش آموزانش حتی از وجود چنین کانکسی هم محروم بودند و شاید برای آنها، این کانکس در حکم لنگه کفشی باشد در بیابان. 

رئیس جعفری _ خبرگزاری صدا و سیما _ قم

 

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظر شما
آخرین اخبار
عبور تولید شمش آلومینیوم کشور از مرز ۳۵۰ هزار تن در سال ۱۴۰۴
مهارت‌افزایی نیروی کار، گام مؤثر در رشد اقتصادی و عدالت آموزشی
تیم ایران به مصاف میزبان می‌رود
ضرورت تعامل و همکاری‌ صداوسیما با حوزه‌های علمیه
برپایی کاروان سلامت در مایان 
آغاز دوره میکرو رسانه همارسا از مخاطب منفعل تا روایتگر فعال
درخشش آذربایجان‌شرقی در پدافند غیرعامل
ساکنان و گردشگران کیش مهمان ویژه برنامه محفل
تقویم روز و اوقات شرعی گیلان، ۱۶ آبان ۱۴۰۴
تقویم و اوقات شرعی جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ به افق قم
دستگیری شکارچیان غیرمجاز در چاراویماق
طنین کلام وحی قاریان محفل در پارک ماهیگیر کیش
ویژه برنامه قرآنی محفل در کیش
برگزاری هشتمین سالگرد شهید مدافع حرم در تبریز
آغاز رقابت برای بهترین های سال فیفا
احیای زمین‌های بایر پس از ۴ دهه رکود
برگزاری آزمون کارآموزی وکالت، پس از تصویب قانون مجوز‌های کسب و کار
بیروت‌ بدون مقاومت، بدل به شهری بی‌دفاع می‌شود
برنامه شهیدانه در پهندر دودانگه
آغاز روند افزایشی دمای هوا در سمنان
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
خبر خوش برای کارگرانی که بیمه آنها قطع شده است
چین: آمریکا در یمن قانون‌شکنی می‌کند
انتقام کشته‌های فاشر و جنینه را خواهیم گرفت
سفر رئیس جمهور به کردستان با حاشیه‌های شنیدنی
نتایج هفته نهم لیگ برتر بسکتبال ایران
یادداشت قالیباف در دفتر یادبود مجلس ملی پاکستان
هشدار نخست‌وزیر سودان درباره سرایت جنگ
زاگرس جنوبی جهرم بازی برده را واگذار کرد
عجیب، اما واقعی، صف‌های طولانی غذای رایگان در آمریکا
بسته هنر و سینما ۱۴۰۴/۰۸/۱۵
تقویم و اوقات شرعی پنج شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴ به افق قم
داستان یک نردبان
تقابل گفتمان‌ها؛ از آپارتاید علمی غرب تا زکات‌العلم انقلاب اسلامی
حزب الله: مذاکره با دشمن منفعت ملی ندارد
هم‌اندیشی طلاب و بانوان زنجانی با محوریت بصیرت فاطمی
تعطیلی مدارس برخی مناطق هرمزگان  (۳ نظر)
نتایج قرعه کشی طرح عادی ایران خودرو اعلام شد  (۲ نظر)
سه نفر با اهدای عضو مرحومه مبینا حمصیان به زندگی بازگشتند  (۲ نظر)
تقویت نظام مدیریت زمین برای مقابله با زمین‌خواری و تخریب محیط زیست  (۲ نظر)
آغاز همکاری سازمان راهداری و پلیس‌راه برای شناسایی هزار نقطه پرخطر  (۲ نظر)
تأکید چین بر گسترش مناسبات اقتصادی با روسیه  (۲ نظر)
حقوق کارکنان باید مستقیم به حسابشان واریز شود  (۱ نظر)
با قاطعیت از حاکمیت خود دفاع می‌کنیم  (۱ نظر)
به جزایر ایران حمله شود همانجا پاسخ کوبنده می‌دهیم  (۱ نظر)
ارتش رژیم اشغالگر محور «فیلادلفیا» را بست  (۱ نظر)
والیبال ایران عزادار شد؛ صابر کاظمی درگذشت  (۱ نظر)
بازتاب گسترده بیانات رهبر معظم انقلاب در رسانه‌های آمریکای لاتین  (۱ نظر)
برگزاری راهپیمایی ۱۳ آبان در مشهد، متمرکز در میدان شهدا  (۱ نظر)
لزوم اجرای روش‌های نوین در دامداری‌های کردستان  (۱ نظر)
شرایط دریافت مجدد وام اشتغالزایی و مشاغل خانگی اعلام شد  (۱ نظر)