ناگفته‌هایی از سردار سلیمانی

به گزارش خبرگزاری صدا وسیما یزد، روایت فلاح زاده از سردار سلیمانی: سلیمانی بی‌جهت سردار دل‌ها نشد هر زمان شخصی ازنیرو‌ها قصد ملاقات داشت، ایشان خود بلند می‌شد وبه استقبالش می‌رفت.
زمانی که اطراف حلب مانند چاهی درمحاصره بود، اولین فردی که با هلی‌کوپتر درمیان آن محاصره فرودآمد، سردارسلیمانی بود.
زمانی که فرودگاه دمشق نیزمحاصره وجاده بین فرودگاه ودمشق مسدودشد، ایشان با ۶۰ نیروی زبده درحالی که دشمن مرتب به هواپیما شلیک وباند فرودگاه زیرآتش خمپاره‌ها بود، فرود و قرُق را شکست.
درپاسخ اصرار‌های سردار برای رفتن به سدالوعر ازوضعیت خطرناک منطقه گفتم، ایشان درپاسخ گفت: از هوا، از زمین واز جناحین هم آتش ببارد من باید بروم به بچه‌های مردم سر بزنم.
اولین هواپیمایی که در تدمر نیز فرود آمد، حامل سردار بود.
روزی که بوکمال آزاد شد، ایشان به حضرت آقا نامه نوشت، زمانیکه درخط مقدم دردوربین مشغول نگاه به جبهه بود، قناسه‌ای شلیک وسردار تنها به اندازه نیم ثانیه سرش را پایین آورد وگلوله به بلوک سیمانی خورد وسیمان‌ها درسروصورت وچشم ایشان فرورفت.
ایشان همیشه شب‌زنده دار بود و یک ساعت قبل ازنمازصبح بیدارمی‌شد.