• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۲۶۳۷۱۲۷
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۲:۲۹
خراسان رضوی » اجتماعی
گزارش مکتوب؛

بابام رو تو ندیدی؟

وقتی سرود به اینجا رسید که گفت: "بابام رو تو ندیدی؟ " دیدم اشک توی چشمای مجید حلقه زده! آخه پدر مجید همین پارسال توی جبهه شهید شده بود!

به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز خراسان رضوی،

صدای پای بهمن

دوباره از کوچه پس کوچه خاطرات، صدای پای بهمن ماه و ایام الله دهه مبارک فجر به گوش می رسد.بابام رو تو ندیدی؟

همان ایامی که شیرین ترین خاطرات دانش آموزان دهه شصت وزیباترین خاطره های کودکی و نوجوانی، سن شور و نشاط و هیجان را برای ما رقم زد.

یادش به خیر... اون موقعا که دبستانی و راهنمایی بودیم، دهه ی فجر که می رسید چقدر خوشحال می شدیم.

آوای سرودهای انقلابی، برگزاری مسابقات فرهنگی، هنری و ورزشی در مدارس.

رقابت برسر آذین بندی کلاس ها و مدرسه که بر شدت این هیجان ها می افزود.

و برنامه های شاد کودک تلویزیون.

 

دهه فجر در دهه شصت

شیفت ظهر بودم و از مدرسه به خونه اومده بودم.

دهه فجر در دهه شصت

مجید، پسر همسایه که با هم همکلاس هم بودیم، با من بود.

اولین کاری که کردیم مثل همیشه رفتیم سراغ تلویزیون.

همون تلویزیون کمدی سیاه سفید قدیمی که دایی جان کاظم برامون آورده بود.

درست الان وقت برنامه کودک بود.

دکمه پاور تلویزیون رو زدم و با مجید نشستیم پای اون.

یادش بخیر خانم اله رضایی مجری برنامه کودک بود.

یادمه وقتی که خانم رضائی می گفت: بچه ها، خیلی جلوی تلویزیون نشستین، یکم برین عقب، عقب، عقب تر ... آهان حالا خوب شد.دهه فجر در دهه شصت

ما هم که بچه بودیم کاملا به حرفای خانم رضائی گوش می کردیم و هر چی می گفت عینا عمل می کردیم.

نگاه کردن برنامه کودک تلویزیون یکی از  بهترین سرگرمی های همه ما بچه های ایرانی در دهه شصت، همون دهه ای که جنگ بر ما تحمیل شد بود.

توی دهه فجر هم که به قول معروف فستیوال کارتون ها و سریال های تلویزیونی همیشه به راه بود.

اینها همه خاطرات مشترکی بودن که همه بچه های اون دوره از شهرهای بزرگ مثل تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و تبریز گرفته تا شهرستانها و روستاهای کوچیک،  تو ذهن ها به یادگار مونده.

یکی از برنامه هایی که بیشتر در دهه های فجر دهه شصت در تلویزیون پخش می شد سرودهای گروهی بود که دانش آموزان آباده ای و تهرانی با همون لهجه شیرین و زیباشون به صورت همخوانی  اجرا می کردند.

یادش بخیر؛  اون روزا که این برنامه پخش می شد درست ما دقیقا هم سن و سال همون بچه هایی بودیم که اون سرود ها رو می خوندن.

سرودهایی مثل: یک تکه ابر بودیم بر سینه آسمان؛ یا ستاره آی ستاره پولک ابر پاره؛ وقتی توی یکی از این سرودها اون پسر نوجون تهرانی داشت اینجوری میخوند که:دهه فجر در دهه شصت

 

گنجشک ناز و زیبا

که می پّری اون بالا

 

بال و پرت به رنگ خاک

دلت مهربون و پاک

 

به من بگو وقتی که پر کشیدی

بابام رو تو ندیدی؟!

کد ویدیو
دانلود
فیلم اصلی

 سرود که به اینجا رسید، دیدم اشک توی چشمای مجید حلقه زده!

آخه پدر مجید همین پارسال توی جبهه شهید شده بود.

به شوخی یه مشت یواش به بازوی مجید زدم و با همون زبون بچگیم بهش گفتم:

هی پسر!

خودتم میدونی که پدرت رفته اون بالا بالاها؛  تو آسمونا.

اون رفته پیش خدا؛

پس ناراحت نباش؛ خوش به حالش.

پدرم با بابات از رفیقای قدیمی بودن.

وقتی بابام خبر شهادت پدرتو شنید خیلی ناراحت شد؛ آهی کشید و گفت:  محسن، من به خلیل غبطه می خورم، بهش حسودیم میشه.

او از همه ما سبقت گرفت و بهشتی شد، خوشا به حال او و بدا به حال ما.

 

نمایش های دهه فجر

توی دهه های فجر در دهه شصت هر روز صبح دانش آموزان برنامه‌های مختلفی تو مدرسه ها اجرا می‌کردن. گروه‌های سرود و تئاتر فعال‌تر از همیشه می‌شدند.بابام رو تو ندیدی؟

یادش بخیر؛ سال64 که کلاس چهارم بودم و در دبستان شهید مسعود اختری مشهد تحصیل می کردم نمایش نامه ای اجرا کردیم به نام "شاه و ماه."

موضوع نمایش از این قرار بود که در زمانهای خیلی دور شاه ظالمی بود که حتی به زیبایی و درخشندگی ماه هم حسودیش می شد ولی از آخر به خاطر  همین غرور و تکبرش به زانو در اومد و مردم بر شاه پیروز شدند.

یادمه دکور این نمایش رو آقای وفادوست معلم درس فارسیمون درست کرده بود و ماشاء الله وحیدی پدر تاتر خراسان، مدیر مدرسمون آقای مشیریان و معلم پرورشیمون آقای نیک پور هم توی اجرای این نمایش به ما خیلی کمک کردند.

یادش بخیر سعید حقانی نقش شاه رو بازی می کرد و من نقش قصه گو رو داشتم.

یادمه این نمایش جزو نخستین اجراهام بود و من  اولین نفر بودم که روی سن نمایش می رفتم و می گفتم:

بچه های عزیز بنده سلام.

بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟

در دهه شصت، جشن های دهه فجر در مشهد مقدس نه فقط در مدرسه ها بلکه همه جا بود، تو کوچه و خیابون، تو مسجد، تو مغازه ها و حتی توی خونه ها.

یادمه من و خواهرا و برادرم محمد میومدیم توی پذیرایی خونمون رو مثل کلاسای مدرسمون ریسه های مثلثی با پرچم ایران و تصویر امام می بستیم.

بادکنک های رنگارنگ باد می کردیم و توی اتاق ها و سقف خونه و حال و پذیرایی  با نخ آویزون می کردیم.بابام رو تو ندیدی؟

بعد اونوقت تلویزون که سرودهای انقلابی میذاشت، صداش رو بلند می کردیم و همه با هم همراه با اون صدا همخونی می کردیم.

یکی از سرودهای انقلابی که من خیلی به اون علاقه داشتم سرود

"به ناله در خون خفته"، بود.

 

به ناله در خون خفته.

شهید دست از جان شسته.

 

قسم به فریاد آخر.

به اشک لرزان مادر.

کد ویدیو
دانلود
فیلم اصلی

هنوز هم وقتی اون سرود رو می شنوم یاد همون روزای کودکی و نوجونیم می افتم.

همه بچه ها دور هم جمع می شدیم و پاهامون رو موقع خوندن سرود محکم به زمین می کوبیدیم و دور اتاق به اصطلاح رژه می رفتیم. سرود خلبانان که بخشی از اون به زبان ترکی بود هم مثل این سرود خیلی برای من خاطره انگیزه.

واقعا یادش بخیر. دهه فجرای دهه شصت توی همه مدرسه های مشهد گروه های سرود داشتند که بیشتر هم همون سرودهای انقلابی رو که از صدا و سیما پخش می شد همخونی می کردن.بابام رو تو ندیدی؟

سرودهای الله الله لااله الا الله، خمینی ای امام، 22بهمن، شهید شهید شهید راه تو افتخار و ...

ده روز جشن پیروزی انقلاب اسلامی از همان سال‌های اول تا امروز آداب و رسوم خودش را داشت، از خانه و مدرسه و محل کار بگیر تا تلویزیون.

برای کسایی که انقلاب اسلامی رو در سال57 ندیدند، دهه فجر پر از خاطرات رنگارنگه.

 پر از پرچم‌های کاغذی ریسه شده و کاغذ رنگی‌هایه که معمولا با خلاقیت دانش آموزان تهیه می‌شد و با ذوق و سلیقه مورد استفاده قرار می‌گرفت.

در اون سال‌ها توی مشهد هنوز امکانات خیلی فراگیر نشده بود از گاز شهری و شومینه و بخاری گازی خبری نبود و مردم برای گرم کردن خونه هاشون از علاءالدین یا بخاریهای نفتی چکه ای استفاده می‌کردن و روزهای سرد زمستان رو با گرمی جشن‌های انقلاب سپری می‌کردن.بابام رو تو ندیدی؟

در مشهد زمستون های اون موقع هم اونقدر سرد و پر برف و یخبندان بود که هر موقع از مدرسه به خونه میومدیم باید تا ده دقیقه یک ربع پاهامون رو جلوی چراغ نفتی علاء الدین می گرفتیم تا گرم بشه!!

واقعا یادش بخیر.

اون موقع از ال‌سی‌دی‌ها و ال‌ای‌دی‌های چندین اینچی امروز خبری نبود.

 تلویزیون سیاه و سفیدی بود که معمولا عضو عزیز خانواده محسوب می‌شد و پارچه‌ای سفید روی اون می‌انداختن.

 بعضی‌ها هم تلویزیون مبله داشتن که پایه و قاب چوبی داشت و درش هم مثل کابینت باز و بسته می‌شد.

بعد از ظهرها که برنامه‌ها شروع می‌شد، اگر مادر خانواده صلاح می‌دید، پارچه رو کنار می‌زد و اجازه می‌داد بچه‌ها ساعاتی به برنامه‌های تلویزیون نگاه کنند.

توی دهه شصت بچه ها با کاغذهای رنگی و با ابتکار خودشون کلاس‌ها رو تزئین می‌کردن و معمولا در آخرین روزهای دهه فجر هم به بهترین تزئین جایزه داده می‌شد.

یکی دیگه از برنامه‌های ثابت دهه فجر، تهیه روزنامه دیواری بود.

از هر کلاس یک یا دو نفره و یا گروهی دور هم جمع می‌شدن و با ذوق و سلیقه خود اخبار و مطالب مختلف رو روی مقوایی بزرگ طراحی می‌کردن.

لطیفه، شعر، داستان کوتاه، مطالب کوتاه علمی، سخنان بزرگان، احادیث و روایات و بریده های عکس های جالب از روزنامه ها و مجلات و عکس امام و شهدا معمولا جزء جدائی ناپذیر بیشتر این روزنامه دیواری ها بود.

اتفاقا بهترین روزنامه‌دیواری هم جایزه می‌گرفت.

معمولا تو این روزا خیلی از درس پرسیدن ها و امتحان‌های سخت هم خبری نبود.

 

 

" زباله دان تاریخ"

یکی از برنامه‌های ویژه دهه فجر «زباله‌دان تاریخ» با اجرای مجید قناد بود که عروسک‌های چاق و لاغر برای اولین بار در این برنامه خلق شدند.

ماموریتشان هم نجات دادن شاهان و ژنرال‌های داخل زباله‌دان تاریخ بود که توسط مردم به آنجا منتقل شده بودند.

این دو عروسک برای انجام ماموریتشان یک اسم رمز هم داشتند: از سوسک سیاه به خرمگس!

عروسک‌های چاق و لاغر در سال‌های بعد مستقل شدند و از رئیس بزرگ دستور می‌گرفتند.

آنها در سری‌های بعد تبدیل به 2 کارآگاه خصوصی شدند که با بی‌عرضگی خود همواره سبب عصبانی شدن رئیس بزرگ می‌شدند.

ماموریت اصلی این دو عروسک برهم زدن جشن‌های دهه فجر بود که هیچ وقت هم موفق نمی‌شدند.

 سری چهارم هم که ایکس ۶۲۵ اومد به بازی.

تیتراژ برنامه با شعری به این مضمون آغاز میشد.

ما مثل گل نغمه زنان خوشحال و شاديم

در گلزار پاك وطن از غــــــــــــــــــم آزاديم

وقت بازي نرم و سبك چون بـــرق و باديم

همچون بلبل نغمه زنان از غم آزاديم

کد ویدیو
دانلود
فیلم اصلی

این برنامه ها ۲بار پخش می شد یک بار برای اونایی که شیفت عصر بودن و یک بار هم برای اونایی که شیفت صبح بودن.

من اگه شیفت عصر بودم معمولا هر دو بار رو می دیدم.

 

نوستالژی های دهه فجر

من یک دانش‌آموز دهه60 هستم با تمام خاطرات و نوستالوژی‌هایی که من و تمام همکلاسی‌هایم داریم، 

یادمه میز و نیمکت‌های ما چوبی و سه نفره بود که موقع امتحانات یکی از ما پائین می‌رفت و دو نفر دیگر روی نیکمت به سئوالات پاسخ می‌دادیم و یک کیف وسط می‌گذاشتیم تا مبادا ورقه همدیگر را ببینیم.

چرخ و فلک‌های دم مدرسه نیز یادش به خیر. تا از مدرسه می‌آمدیم سوار آن می‌شدیم و تمام خستگی‌های درس و مدرسه از یادمان می‌رفت.

لیوان‌های قرمز رنگ تاشو دوران مدرسه نیز خاطرات خاص خود را دارد.

ما بچه دبستانی‌ها باید این لیوان مخصوص خود را حتما به مدرسه می بردیم ، یک نفر به نام مامور آب خوری در مدارس بود  که اسم دانش آموزانی را که بدون لیوان آب می خوردند را می نوشت برای همین هر کدام از ما بروبچ مشتری این لیوان‌هابودیم.

با مدادتراش و  پوست پرتقال، تارعنکبوت درست می‌کردیم و البته باید گفت ما هم برای خودمان مخترعی یا مکتشفی بودیم.

ما آن موقع نه موبایلی داشتیم، نه لب تاپ و نه تبلتی نه چیزی به نام  اینترنت و نه فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی. به جای استیکر فرستادن‌ها به خانه‌های همدیگر می‌رفتیم و دور هم جمع شده با هم درس خوانده و تلویزیون می‌دیدم.

 تلویزیونی که فقط دو شبکه داشت، شبکه یک و دو که البته سیاه و سفید هم بود.

من یادم هست که در دهه شصت، بیشتر شهرهای کشور به ویژه آنهایی که به حزب بعث عراق نزدیک تر بودند صدام ملعون این شهرها رو موشک باران می کرد.

شاید مشهد مقدس یکی از بزرگترین و مهمترین شهرهای کشور بود که اون روزها به علت دور بودن از کشور عراق از شر موشک های حزب بعث مصون بود.

به همین علت برخی از خانواده ها که در مشهد قوم وخویش یا آشنایی داشتند به مشهد می آمدند.

یادمه وقتی سال اول راهنمایی بودم چند تا از پسرهای هم سن و سال من  که اهل تهران بودند به مدرسه ما آمده بودند.

یکی از آنها که فامیلش چلنگر بود در میز من می نشست.بابام رو تو ندیدی؟

در مدرسه به ما قلک‌های پلاستیکی سبز  یا نارنجی به شکل تانک و نارنجک داده بودند و ما این قلک‌ها را پر می‌کردیم تا برای کمک به رزمندگان اسلام به جبهه‌ها فرستاده شود.

انشاهای ما دانش‌آموزان دهه60 بیشتر با این جمله شروع می شد:

 "به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، شهدایی که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند."

و بی شک این نسل های پس از ما هستند که همچون ما هرسال با شکوهتر از همیشه ایام دهه مبارک فجر را بیش از پیش گرامی می دارند.

 

ما با همه دلخوشی‌های دهه60 قد کشیدیم.

و امروز فرزندان من و مجید پسر همسایه مان که پدرش برای دفاع از میهن شهید شد درست هم سن و سال آن روز های ما در دهه شصت هستند.

وقتی دور هم جمع می شویم، همان سرود خاطره انگیز بچه های تهرانی را همخوانی می کنیم.

 

گنجشک ناز و زیبا

که می پّری اون بالا

 

بال و پرت به رنگ خاک

دلت مهربون و پاک

 

به من بگو، وقتی که پر کشیدی

بابام رو تو ندیدی؟ 

 

و وقتی به این بیت آخر می رسیم که میگه: "بابام رو تو ندیدی" به صورت مجید که نگاه می کنم هنوز چشمانش مانند دوران کودکی پر اشک و خیس است.

کد ویدیو
دانلود
فیلم اصلی
بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟ بابام رو تو ندیدی؟
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
چه روزایی بود،همیشه توی دهه فجر،یک روزش کلاسارو کوتاه میکردن که برنامه اجراکنیم توی حیاط،منم همیشه مجری برنامه ها بودم،یادش بخیر....
سلام.من متولد ۱۳۶۰ هستم
وقتی به اون روزها و جشن انقلاب و روزنامه دیواریها و حال و هوای دهه فجر فکر می کنم دلم ضعف میره و واقعا از حسرت ،بغض گلویم را میفشاره.
نظر شما
آخرین اخبار
بیش از ۵۲ هزار نفر تماشاگر نمایش‌های مرکز تئاتر کانون
۷۰هزار دانش آموز در شهرستان اردبیل در طرح نماد غربالگری شدند
برگزاری جشن نسل آینده ساز در بیارجمند
تسریع در مهار تب برفکی با واکسن‌های جدید
قهرمانی تیم رباتیک دانش آموزی ایران در آسیا
باند کلاهبردارن ۱۸۰۰ میلیاردی در دام پلیس آگاهی کرمانشاه
افزایش سرعت باد و کاهش محسوس دما در سیستان و بلوچستان
قهرمانی بانوان خراسان رضوی در مسابقات دوومیدانی کشور
گرامیداشت روز پرستار و تجلیل از پرستاران درشاهیندژ
پروژه‌های معاونت علمی به قوت خود ادامه می‌یابد
افزایش بهره وری صنایع فلزی با هوش مصنوعی
اجرای مسابقات سنگ نوردی طبیعت قهرمانی کشور در ارتفاعات انجدان
کشف ۵۰ کیلوگرم مواد مخدر در نی ریز
بازدید فرمانده نیروی دریایی سپاه از جزایر بوموسی و سیری
اجرای طرح عملیاتی مقابله با سارقان منزل در خراسان جنوبی
آغاز فرایند تدوین بسته‌های سرمایه‌گذاری گردشگری در استان
پرستاران نماد مهربانی، ایثار و مسئولیت‌پذیری هستند
ممنوعیت مانع تراشی در اجرای طرح های مسکن
کاخ موزه باغچه‌جوق ماکو، جلوه‌ای زیبا از تاریخ و فرهنگ
عارف: طرح ارتقاء جایگاه عشایر به خوبی در حال انجام است
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
جهاد نهاجا برای دفاع از مرز‌های هوایی ایران مایه افتخار است
تایید قهرمانی کشتی آزاد ایران در رقابت‌های جهانی ۲۰۱۵
تحویل ویلای ۸ هزار متری متهم چای دبش به بانک ملت
فرصت طلایی ایران در عصر چندقطبی شدن جهان
بدرفتاری کارمندان دولت را گزارش کنید
پاسخ دانشگاه علوم پزشکی یزد درباره فوت مادر مهریزی
اعلام نتایج اولویت بندی طرح مادران ایران خودرو؛ ۱۱ آبان
نتانیاهو برای اهداف داخلی، به دنبال از سرگیری جنگ است
کشور فلسطین ظرف ۵ سال تشکیل می‌شود
آتش‌سوزی در مراتع شمال معلم‌کلایه
بی‌ثباتی قیمت برنج
قطع آب ادارات پر مصرف؛ قانون برای همه یکسان است
امضای قرارداد‌های بزرگترین طرح جمع‌آوری گاز‌های مشعل
بررسی پیش‌نویس موافقتنامه همکاری‌های قضایی بین ایران و عربستان
میدان امیر چخماق یزد
قهرمانی بلند قامتان ایران در والیبال بازی‌های آسیایی جوانان  (۱ نظر)
تصادف در اتوبان تهران کرج با ۱۱ مصدوم و ۳ فوتی  (۱ نظر)
پیش ثبت نام ۷۳۰ نفر برای تشرف به حج تمتع ۱۴۰۵  (۱ نظر)
قطع درختان صنوبر در چمستان قانونی بود  (۱ نظر)
بازی‌های آسیایی جوانان؛ ایران در رده چهارم آسیا قرار گرفت  (۱ نظر)
پیام تسلیت رئیس مجلس در پی درگذشت مادر شهیدان عاکفی  (۱ نظر)
یادواره شهدای سلامت در خرم‌آباد  (۱ نظر)
کشور فلسطین ظرف ۵ سال تشکیل می‌شود  (۱ نظر)
قصه آموزش در تنها مدرسه روستای نرگس‌زمین ساری  (۱ نظر)
افشای هویت جانیان صهیونی به دست گروه سایبری حنظله  (۱ نظر)
کرملین: مسکو از نزدیک تحولات ونزوئلا را زیر نظر دارد  (۱ نظر)
تظاهرات مخالفان رئیس جمهور صربستان  (۱ نظر)
دیدار عراقچی با پدر زندانی ایرانی در ترکیه  (۱ نظر)