• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۲۶۴۴۳۹۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۹:۵۷
کردستان » اجتماعی
خبر مکتوب

مرگ به وقت کولبری...

برف و سرمای کوهستان "تته" در سروآباد، جان 2 برادر را گرفت، این تراژدیِ مرگِ کولبران و داستان فرصت و تهدید در مرز است. 

به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز کُردستــــان، آزاد خسروی، جوان کولبر 17 ساله اهل روستای "نی" از توابع بخش مرکزی مریوان، سه‌شنبه 26 آذر امسال به همراه برادر 14 ساله و دوستش، زانیار کاوه، برای کولبری، مسیر کوهستان تته را انتخاب کرد؛ مسیر بی‌بازگشت.  

رییس جمعیت هلال احمر استان کُردستان می‌گوید: به دنبال برف و کولاک در مسیر گردنه "تته" هورامان، سه نفر از کولبران گرفتار سقوط بهمن شده و یک نفر از آن‌ها به نام آزاد خسروی جان خود را از دست داد و برادرش نیز مفقود شده است.

به گفته محمدباقر محمدی، بعد از سه روز جستجو، جسد فرهاد خسروی برادر آزاد نیز در ارتفاعات "تته" پیدا شد و یکی دیگر از این کولبران که به شدت مصدوم شده بود به مرکز درمانی منتقل شده است.

مرگ به وقت کولبری...

 

 

 

 

 

ناکارآمدی یک ضرب‌المثل

کاروان مردم دیرتر از خیل برف و شب و سرما به کوهستان تته رسید، برادران کولبر با کوله‌‌باری از آرزو برای همیشه رخت بربسته بودند.

برف در اسطوره‌‌ها، پدیده‌‌ای مبارک و اهورایی و سفیدیش نشانه پاکی است، اما برف در این کوهستان، در قالب پدیده‌ای اهریمنی و خشن رخ نمود و دستِ اجل نیز مرگ دردناکی را رقم زد. 

گردنه "تته" در منطقه هورامان سروآباد در استان کُردستان است.

بیشتر فصول سال، کلاه "تته" از ابر و تن‌پوشِ این "دیو سپید" از برف است.

ارتفاع برف در برخی نقاط این گردنه تا 5 متر هم ثبت شده است.

اگرچه ورزش‌‌های کوهستانی، برف‌بازی و ساختن آدم‌برفی برای کودکان فراموش نشدنی و از زیبایی‌های برف است اما یخ‌زدن و مرگ غم‌انگیز کولبران در مرز، روی دیگر این سکه است.

اینجاست که ضرب‌المثل "دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن" برای نجات جان آزاد و فرهاد ناکارآمد است و کاش امداد زودتر می‌رسید.

مرگ به وقت کولبری...

 

 

 

 

 

 

 

تیترهای تاریخ‌گذشته/ وعده‌های نانوشته

مرگ یک کولبر کُرد بر اثر سرما در مناطق مرزی سردشت...

مرگ کولبر جوان در ارتفاعات مرزی پیرانشهر بر اثر سرما...

آمار بالای کشتار کولبران کُرد به بهانه مرزبانی در سال 95...

مرگ ۴ کولبر کُرد؛ این بار برف جانشان را گرفت نه گلوله...

برخی زنان کُردستان مجبور به کولبری شده‌اند...

هلاله امینی، عضو شورای شهر مرزی مریوان در شورای عالی استان‌‌ها پیشتر گفته بود: با دختران و زنانی مواجه هستیم که مجبورند در نقش یک مرد یا یک پسر ظاهر شوند تا به صف طولانی کولبران بپیوندند.

درستی سخن این نماینده پارلمان محلی، مُهر تأییدی بر بحران بیکاری در استان کُردستان است که اگر درمان نشود، مرگ کولبران همچنان تیتر روزنامه‌ها و رسانه‌ها خواهد بود.

نماینده مردم سنندج، دیواندره و کامیاران در مجلس شورای اسلامی هم درباره طرح ساماندهی وضعیت کولبران خاطرنشان کرد: بیمه شدن کولبران، دردی را دوا نمی‌‌کند و وضعیت این قشر باید برای همیشه سامان پیدا کند.

سیّدمهدی فرشادان می‌گوید: بیمه کولبران یک آرام‌بخش موقت است، اما وضعیت کولبران نیازمند کار اساسی و ساماندهی دائم است تا بعنوان یک طبقه اجتماعی، کار و برنامه مشخصی برایشان تعریف شود.

به گفته وی، مجلس به تنهایی نمی‌تواند مشکل را حل ‌کند، طرح ساماندهی کولبران نیازمند تفاهم و اتفاق‌نظر دولت و مجلس است.

رسول خضری، نماینده مردم سردشت و پیرانشهر نیز گفته بود: نمایندگان به دنبال تصویب قانونی جامع درخصوص فعالیت کولبران هستند که پس از بررسی‌های تکمیلی‌تر و رفع نقاط ضعف، مجدد در دستور کار قرار می‌گیرد.

معاون هماهنگی امور اقتصادی و منابع انسانی استاندار كُردستان هم در عصر چهارشنبه 9 خرداد 97 در نشست بررسی وضعیت بازارچه‌های مرزی، از آغاز فعالیت پیله‌وری در بازارچه‌های مرزی كُردستان خبر داده بود.

خبری که ضمانت اجرایی نداشت و عاری از پشتوانه کار کارشناسی بود که تنها صفحه مطبوعاتِ زرد را پُر نمود و یک عصر بهاری را سپری کرد.

حسین فیروزی گفته بود: براساس این طرح در سه بازارچه مرزی "سیران‌بند بانه"، "خانم شیخان مریوان" و "سروآباد" در استان کُردستان، فعالیت‌های پیله‌وری شروع می‌شود.

به گفته معاون استاندار کُردستان، با تصویب این طرح دیگر كلمه "كولبر" از ادبیات اقتصادی این منطقه حذف و به جای آن كلمه "پیله‌ور" بكار برده خواهد شد.

دوباره وعده معاون هماهنگی امور اقتصادی و منابع انسانی استاندار كُردستان درباره "کارت الکترونیک مرزنشینان" را پیگیری کردیم.

از او پرسیدیم چرا این طرح هنوز بر زمین مانده است، در پاسخ گفت: بر اساس مصوبات دولت در شهریور 96 و همچنین فروردین و بهمن 97 و به تازگی در دی‌ماه امسال، موضوع ساماندهی مبادلات مرزی در هیئت دولت مطرح و به مصوبات تبدیل شده که تحت عنوان "ساماندهی مبادلات در بازارچه‌های موقت مرزی" در استان‌های آذربایجان غربی، کُردستان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان و همچنین موضوع "ته‌لنجی" استان‌های جنوبی اجرا خواهد شد.

حسین فیروزی درباره آخرین مصوبه گفت: در آخرین اصلاحیه مصوبات نوشته شده در هیئت دولت، مقرر شده است که بازرگانان بومی نسبت به ثبت آماری کالای مجاز اقدام کنند.

او همچنین می‌گوید: در این بازارچه‌ها تشریفات گمرکی اعمال خواهد شد، به شرط اینکه بخشی از تشریفات گمرکی به خانوارهای ساکن در 20 کیلومتری نوار مرزی یا همان "کولبران قدیم" اختصاص یابد.

افرادی در 20 کیلومتری شعاع مزر شامل طرح "خانوارهای مرزنشین" یا طرح "پیله‌وری" می‌شوند که هیچ شغل ثابت و هیچ درآمدی از محل اشتغال ثابت از دستگاه‌های دولتی نداشته باشند.

آمارها می‌گویند: 24 هزار خانوار با 90 هزار نفر مشمول این طرح می‌شوند.

معاون استاندار کُردستان از ارائه آمار رسمی کولبر خودداری کرد.   

دربرگیری خبر مرگ 2 برادر کولبر به دایره دولت رسید.

اسحاق جهانگیری، معاون اوّل رییس جمهور واکنش نشان داد و حادثه تلخ مرگ 2 نوجوان کولبر را به خانواده زحمت‌کش و داغدار آنان و مردم شریف مریوان تسلیت گفت و از استاندار کُردستان خواست سریعاً برای رسیدگی به وضعیت معیشتی این خانواده نجیب اقدام کند.

این همان نوشداروی بعد از مرگ سهراب است.

نوشداروی گریه و مرگ در لب مرز.

نوشداروی تسلیت و مرگ در میان هیاهوی رسانه و کاربدستان.

نوشداروی رنگ سیاه و مرگ در لای صفحات زودگذر شبکه‌های مجازی. نوشداروی یادداشت‌های نخبگان و مرگ در پروفایل احساسات؛ مرگ در میانه راه زندگی.

استاندار کُردستان هم از قافله جا نماند و در پیامی جان باختن 2 کولبر اهل روستای "نی" مریوان را تسلیت گفت.

در پیام بهمن مرادنیا آمده است: حادثه به قدری جانکاه و دردناک است که دل هر انسانی را به درد می‌آورد و یادآور این نکته است که باید هرچه زودتر تدابیر و راهکارهایی اندیشیده شود تا مسیر و روش امرار معاش به این شکل پایان یابد و در آینده از تکرار حوادث تلخ و ناگوار از این دست جلوگیری شود.

دولتمردان از فرصت مرز غافل هستند، نباید صورت مسئله را پاک کنند، ایجاد منطقه آزاد تجاری در بانه و مریوان با هدف رفع کولبری در استان کُردستان، بهتر از سیل هزاران پیام تسلیت است که سودی برای مردم ندارد.

مرگ به وقت کولبری...

 

 

 

 

 

 

بچه‌هایم از گرسنگی مُردند

پدری تکیده و خسته در گلوگاه پیری، مرگ جگرگوشه‌­هایش را روایت می‌­کند.  

اوج بعض‌های در گلو مانده این پیرمَرد آنجاست که می­‌گوید: بچه‌های من از گرسنگی مُردند.

پدر آزاد و فرهاد خسروی در گفت‌وگو با خبرگزاری صداوسیما، از روز سرد، روز حسرت و‌ سفری بی‌بازگشت برایمان گفت.

همدردی و نوع‌­دوستی مردم منطقه، ناخودآگاه حس همزادپنداری آقای عثمان خسروی، پدر 2 کولبر را برانگیخته و از مسئولان خواهش کرد که به فکر بچه‌های مردم باشند.

پدر آزاد و فرهاد می‌گوید: بچه­‌های مردم هم مثل بچه‌های من هستند، ولی بگذارید بچه­‌های من قربانی فرزندان مردم بشود، خداوند قبول نمی‌­کند این بلاها را سر بچه­‌های مردم می‌آورید، این بچه‌­ها چه گناهی دارند که باید به این شیوه از گرسنگی بمیرند؟ آقای سرمایه‌­دار در اوج خوشی، زندگی می‌کند، امّا بچه­‌های من با این سن کم باید از گرسنگی بمیرند، اگر شغل و کاری داشتیم امروز بچه من نمی‌مُرد، بچه من از بدبختی به کوه رفت و این بلا سرش آمد.

بغض گلویش ترکید و زد زیر گریه،‌ ای خدا! من بدون بچه‌­هایم چکار کنم؟ آزاد عزیزم فرهاد کوچکم، چرا من را تنها گذاشتی؟

شاید مشت گره کرده این نوجوان کولبر در این سرمای سوزناک، تلخ‌­ترین تصویر است، آخرین حسرت ناکام مانده، کسی چه می‌داند شاید هم شعاری بدون تفسیر است و یا "مرگ بر تحریم" است که نَفَس مردم بیکار در استان‌های غرب کشور را بریده است.

مرگ به وقت کولبری...

 

 

 

 

 

 

روایت بن‌بست مرگ

ندانسته در مسیر مرگ و زندگی قدم گذاشتند، بارشان کفش بود.  

شب بود که به راه افتادند، آسمان صاعقه بود، می‌توانستی ستاره‌ها را بشماری.

شبی ناآرام که آزاد قبل از فرهاد به آرامش ابدی رسید ولی برای زانیار کاوه، ترس و دلتنگی و ناامیدی به بار آورد؛ خاطره‌ای تلخ.

زانیار می‌گوید: دو سال پیش با آزاد به کولبری رفته بود، ولی این سومین دفعه‌ای بود که فرهاد به کولبری می‌رفت!

کوله را گرفتیم و راه افتادیم، بالا آمدیم، در مسیر سوراخی (پناهگاه) هست که کولبران در آن استراحت می‌کنند، کمی آب و بیسکویت خوردیم، دوباره حرکت کردیم، سنگ بزرگ مسیر راه را پشت سر گذاشتیم، باد و بوران شروع شد، باد تندی با برف می‌آمد، شدت برف و باد به حدی بود جلوی چشم خودت را هم نمی‌دیدی! ادامه دادیم، آزاد گفت خیلی خسته شده‌ام کمی بنشینیم، به شوخی گفتم باشه شیره‌جان، نشستیم، فرهاد گفت تا تن‌مان سرد نشده حرکت کنیم، آزاد بهم ریخته بود، گفتم چی شده؟ گفت نمیدونم زانیار چرا بدنم یاری نمی‌کند، مدام دلداریش می‌دادم، دوباره نشست، ادامه دادیم، ترس به دلم آمد که حال آزاد بد خواهد شد، گفتم به کسی زنگ بزنیم، هوا لحظه به لحظه سردتر می‌شد، به او گفتم موبایلت را به من بده و شماره برهان(عموی فرهاد و آزاد) را برایم بخوان، او شماره برهان را نداد، به فرهاد گفتم شماره بهزاد(برادر آزاد و فرهاد) را بهم بده، زنگ زدم، کاک عثمان (پدر آزاد و فرهاد) جواب داد، گفتم در شرایط بدی هستیم، آزاد توانایی راه رفتن ندارد، بیایید دنبال‌مان، کولاک مجال نمی‌داد که صورت همدیگر را ببینیم، دوباره به بهزاد زنگ زدم، بهزاد هنوز در روستا بود و راه نیفتاده بود، کوه هر ثانیه بی‌رحم‌تر می‌شد، پاسگاه که در شرایط عادی دشمن کولبران بود تنها امیدمان بود، آخرین حرف بهزاد این بود که خودتان را به پاسگاه برسانید، آخرین حرف من این بود به دادمان برسید، وضعیت هوا بسیار بد است و حال آزاد هم اصلا خوب نیست.

از تلفن هم قطع امید کردم، فرهاد کمی جلوتر از ما بود، آزاد پشت سر او و من پشت سر آزاد، با دستم نیمه کمکی به بار آزاد می‌‌کردم بلکه وزن بارش کمتر شود، گفتم فرهاد نرو، بار خودم را به آزاد دادم و بار سنگین او را برداشتم.

تلاش بی‌فایده، جدال مرگ و زندگی، هیچ چیز بر وفق مراد نبود، قیاسه(کمربند بار) آزاد هم شانه‌هایش را زخمی کرده بود، شبی بود که بوی مرگ می‌داد، سوز سرما تا مغز استخوان فرو می‌رفت، لباس گرم نداشتند، کولبران کم تجربه بودند، کودکان کار کولبر بودند.         

آزاد کنترلش را از دست داده بود، نمی‌توانست دست‌هایش را به هم بمالد، راه می‌رفت بدنش این طرف و آن طرف می‌پیچید، نزدیک برجک رسیدیم، چشم‌هایش نیمه‌باز و نیمه‌بسته بود، پاسگاه امیدمان بود، گفتم 10 دقیقه دیگه به پاسگاه می‌رسیم، دلخوشی‌اش می‌دادم، برویم شیره‌جان پاسگاه نزدیک است، پاسگاه بخاری داره، خودمان را گرم می‌کنیم؛ زهی خیال باطل. 

امانت‌داری، پندِ اخلاقی این داستان واقعی است.

کولبران کم سن و سال در آن شرایط سخت و نفس‌گیر تا لحظه‌ای که برف و کولاک و سرما تمام درهای امید را به رویشان بست، بار صاحب‌بار را بر زمین نگذاشته بودند.                  

ناچار شدند بارشان را رها کنند که شاید جان‌شان را نجات دهند، آزاد مدام می‌گفت: پاسگاه کجاست؟ دوباره افتاد و بلندش کردیم! مژه‌هاش قندیل بسته بود، صورتش یک تکه یخ بود، سروصورت خودم نیز یخ بسته بود، نمی‌دانستیم چکار کنیم، دست‌های آزاد انگار یخ بسته بود، قسمتی از صورت و دماغش سیاه و کبود شده بود، گفتم مرد محکم باش! دوباره به زمین افتاد و دیگر نتوانست بلند شود، گفت پس کی می‌رسیم؟ نمی‌توانست روی پا بایستد، بر جسم نیمه‌ جان و نیمه یخ‌زده آزاد گریه می‌کردیم. گفتم فرهاد کاپشنت را در بیار، برف و سرما امان‌مان را بریده بود، آزاد گفت به ‌خدا دارم یخ می‌‌زنم، تصور کنید به زحمت کاپشن را از تن فرهاد درآوردیم. 

راوی این مرگ ناگوار، تمام حس آن شب را به مخاطب منتقل می‌کند، فریاد و گریه‌های فرهاد در آن شب نحس و تاریک، مانند تیغ تن آدم را می‌بُرد.   

«داداش جان... داداش جان...»، این آخرین گریه‌های فرهاد بود بر بالین یخیِ آزاد.

نمی‌توانست حرف بزند، زبان‌ش هم از کار افتاد، کاپشن را بە دور دستهای‌ش پیچیدیم، باید برای نجات آزاد کاری می‌‌کردیم، گفتم بیا با همدیگر برویم کمک بیاوریم، فرهاد گفت برادرم را تنها نمی‌‌گذارم و تو برو کمک بیاور، در آن حجم بی‌پایان برف، فرهاد در تلاش بود با نَفَسش آزاد را گرم کند.                    

به نیمه قتل‌گاه (محل صعب‌العبور کولبران در گردنه تته) رسیدم، دیگر صدای‌‌شان را نشنیدم، صاحب‌بار زنگ زد، گفت کجایید؟ گفتم به خاطر خدا به سمت برجک کمک بفرستید، 2 کولبر گرفتار برف شده‌اند، وقتی به پایین رسیدم، مردم زیادی از روستای "نی" آمدە بودند، جسد یخ‌زده آزاد را پیدا کردند، اما خبری از فرهاد فداکار نبود!

مرگ به وقت کولبری...

 

 

 

 

 

 

 

عبور از کوهستان وحشی   

آزاد جان می‌‌سپارد.

فرهاد تازه به فکر جان‌ش می‌افتد.

ساعت 11 و 22 دقیقه همان صبح سه‌‌شنبه، مردم بلافاصله خود را به محل وقوع حوادث رساندند، اولین تماس با فرهاد گرفته شد، او تماس را پذیرفت اما توان حرف زدن نداشت.

مردم منطقه، نیروهای امدادی و کولبران، چهار روز برای یافتن فرهاد جستجو کردند.

کاک فاتح، دهیار روستای نی می‌گوید: فرهاد برای نجات جان خود حرکت می‌کند اما متاسفانه از قتل‌گاه دوم (ختم‌‌گاه) پایین می‌‌آید، مسیرش را گم می‌کند و به کولیت‌ها (کلبه تابستانی) در دامنه کوه‌ها پناه می‌برد.                        

فرهاد خود را به یکی از این کلبه‌ها رسانده بود ولی توان شکستن شیشه کلبه را نداشت و جان سپرد.

مرگ به وقت کولبری...

 

 

 

 

 

 

روز از نو؛ روزی از نو

زوایای آشکار و پنهان کولبری، در سال‌های اخیر پُررنگ‌تر شده و تعداد کولبران نیز رو به فزونی است.

آمارهای رسمی تعداد کولبران را 80 تا 180هزار نفر اعلام می‌کند که در استان‌های آذربایجان غربی، کُردستان، ایلام و کرمانشاه زندگی می‌کنند.

مسیر کوهستانی برای حمل بار کولبران بطور میانگین، حدود 15 کیلومتر است.

مدیر یکی از مؤسسه‌های خیریه در مریوان، گفت: حدود 60 تا 70 زن و دختر بصورت فصلی در تابستان و بهار کولبری می‌کنند و 30 تا 40 نفر کودک کار نیز در روستاهای "باشماخ"، چور"، "ننه"، "نی" و "زریبار" در ایام سال مشغول به کولبری هستند.

به گفته همین منبع موثق که نخواست اسمش فاش شود، تنها از جمعیت سه هزار نفری روستای "نی" در بخش مرکزی مریوان، نزدیک به 500 نفر کولبری می‌کنند.

جامعه‌شناسان بر این باورند که قانونمند کردن کولبری، یعنی لکه‌دار کردن کرامت انسانی در قرن 21 و اقتصاددانان نیز معتقد هستند حذف کولبری با  صدور کارت‌های پیله‌‌وری، بستن مرزها، قوانین نیم‌بند مجلس و همت لرزان مسئولان استان‌های غرب کشور محال است، زیرا هیچکدام از زیرساختهای اشتغال‌زایی مهیا نیست، به عبارتی دیگر؛ کولبر در فرهنگ معابری مرزی، واژه‌‌ای آشنا، غریب و تنهاست که هر روز قربانی می‌‌شود، یخ می‌زند و کشته می‌شود و همیشه بعد از مرگ هر کولبری، این پدیده اجتماعی از نو شروع می‌شود.

آمارها می‌گویند: فقط در سال 97 دست‌کم ۲۵۲ کولبر در نواحی مختلف مرزی کُردستان کشته و زخمی شدند.

محمد از کولبران روستای "نی" می‌گوید: کولبرها 6 ساعت تا مرز خرمال و نزدیکی حلبچه در کُردستان عراق پیاده‌روی می‌‌کنند تا بار بیاورند، آنهایی که خیلی قوی باشند می‌‌توانند بارهای 20 کیلویی بر روی دوش خود حمل کنند، اما امثال آزاد و فرهاد که جثه کوچک‌‌تری دارند حداکثر بارهای 15 کیلویی را می‌‌آورند تا 150هزار تومان دستمزد بگیرند.

فرهاد تا 24 ساعت قبل از یافته‌شدن پیکرش زنده بود.                          

آیا اگر آزاد و فرهاد زنده می‌ماندند دوباره کولبری می‌کردند؟ چه بسا بیکاری و وضعیت نامناسب مالی، دوباره آنها را به مسیر کولبری سوق می‌داد.

تفسیر تکه‌های نان بر دستان مردمی که در مراسم تشییع جنازه این کولبران شرکت کرده بودند، "مرگ به وقت کودکان کار" است.      

تعبیر مشت‌‌های خونین و گره کرده فرهاد بر شیشه کلبه‌ای که بدان پناه برده بود، "مرگ به وقت کولبری" است...

گزارش: بهزاد احمدی

 

کد ویدیو
دانلود
فیلم اصلی

 

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
باسلام خسته نباشید خدمت شما خبرنگاران محترم. چه عرض کنم حقیقت بسی دشوار و تلخ است وتصاویرش. نگران کننده. جان آدمها. که به هیچ. عذاب میکشند کاش مسئولان واقعا. به فکر کار برای آنان در منطقه مریوان و سنندج باشند. لااقل براشون کارخانه احداث کنند. تاآنان به ناچار کوله بر کاسبان. نشوند. دست هاشان درزمستان. برای روزی حلال یخ نزند و باعث ازدست رفتن جانشان نشود. واقعا تصاویر درد ناک است. و ناامیده کننده. آن هم درکشوری. که اشتغال زایی بالایی دارد. وباتشکر از خبر نگار احمدی. بابت تهیه این گرارشذزیبا
چه زیبا و دردمندانه شبیه عبور نسیمی بر زخمی کهنه که هربار سر باز می کند , رنج کولبران را به تصویر کشیدید . دستان هنرمندتان پرقوت خبرنگار گرامی
نظر شما
آخرین اخبار
مقاومت در غزه نابود شدنی نیست
بررسی ابعاد حقوقی مجروحان و شهدای دفاع مقدس 12 روزه
سوختن ۱۵۰ اصله نخل خرما در شهرستان شادگان
تقویم روز اوقات شرعی گیلان ، ۳۱ تیر ۱۴۰۴
ایرانشهر، بدون مرگ مادر در سه ماه نخست امسال
اختتامیه همایش ملی شعر قدسیان
تقویم و اوقات شرعی سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ به افق قم
مراسم گرامیداشت سرلشکر شهید غلامحسین غیب‌پرور
نصب پنل خورشیدی بر پشت بام های خانه های روستایی
پرچم متبرک حرم مطهر درمنزل شهدای دفاع مقدس ۱۲ روزه
کشف و جمع آوری ۹۱۶ دستگاه ماینر غیر مجاز در تبریز
اعزام هواپیمای آبپاش برای مهار حریق در بخش عراقی تالاب هورالعظیم
وزش باد تهدیدی بر جان جنگل های ابر شاهرود
پبش بینی تداوم هوای گرم و وزش باد در سمنان
کاشت کنجد در مزارع جنوب فارس
میزبانی کیش از اردوی پیش‌فصل تیم فوتبال سایپا
تغییر ساعات کاری ادارات کردستان در روزهای سه شنبه و چهارشنبه
انفجار کنترل‌ شده در تبریز حین عملیات خنثی‌سازی مهمات
اخبارنقاط مختلف چهارمحال و بختیاری در یک نگاه
استقبال خانواده‌ها از کلاس‌های تابستانی فرهنگسرا‌های کیش
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
دستگیری ۲ نفر در پرونده شهادت محیط‌بان
خودروسازان بدهکار؛ داد قطعه‌سازان را درآوردند!
تشریح اقدامات وزارت آموزش و پرورش در دفاع مقدس ۱۲ روزه
سفره‌های زیرزمینی مفیدترند یا سدها؟
ورود بلاکچین به تأمین مالی تولید
تصویب بسته تامین منابع مالی برای بازسازی واحد‌های تولیدی؛ به‌زودی
ثبت ارزش ۹.۴ هزار میلیارد ریالی در فروش روزانه بورس انرژی
بررسی مشکلات ۱۵ واحد تولیدی و صنعتی استان تهران
پاکدامن، نامزد عضویت در کمیته ورزشکاران فدراسیون جهانی شمشیربازی
آتش‌سوزی ۲۰ هکتار از پارک ملی تندوره درگز
مقابله منسجم با قاچاق حیات‌وحش در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست
رئیس فدراسیون تکواندو سفیر ملی صبر شد
نمایشگاه بین المللی صنعت ساختمان؛ ۲۷ مرداد
تامین کالا‌های اساسی در دوران دفاع مقدس ۱۲ روزه
ایران در جمع ۷ کشور دارای دانش فنی ساخت پوشش نانویی مقره‌های برق درجهان
وزیر نیرو: از مردم بابت کاهش فشار آب عذرخواهی می‌کنیم  (۱ نظر)
هشدار عراقچی درباره سوءاستفاده ۳ کشور اروپایی از مکانیسم ماشه  (۱ نظر)