ناگفته هایی درباره سردار سلیمانی

در حاشیه عملیات کربلای ۵ بود که لشکر ۲۸ روح الله کمیته انقلاب به فرماندهی سید مجتبی عبدالهی فرمانده گردان حاج رضا محمدی ومعاون حاج علی هوشیار جهان تی غ با توجه به اینکه تمام امورات گردان درشلمچه کنار اروند رود که حالت پدافندی داشتین حاج قاسم، شهیدمیرحیسنی جانشین لشکر ایشان با توجه به احساسیت خط مقدم باان همه مشقت و سختی منطقه را از دست نیروهای عراقی پس گرفته بودیم یه مقدار نسبت به گردان رمضان که از زیر مجموع های لشکر روح الله بود تردید داشت من به شوخی گفتم حاجی،وبه میرحیسنی با لهجهء خاصی گفتم له له یعنی داداش یی چز میگه، بع خود سلیمانی هم کاملا ما جه گفتگوی من مدیر حیسنی شده؟ بود گفت آقای هوشیار حال داری با همشهریت کانال دو حرف میزنی آن هم گفت له له هم را متوجه شدم بعد گفتم حاجی این ها بجه های کمیته هستند ضمن اینکه تمام آموزش های خاص نظامی،واطلاعاتی را با تخصص خاص آموزش دیدندوبعد هم همه سابقه ۴،۵ دوره و حضور درجبهه را دارند واین گردان با فرماندهی کسی است که حداقل یکسال خونه ومرخصی نرفته ونیروهای که انتخاب شدند همه چریک وهر نفر با ۵ نفر از نیروهای شما آماده مبارزه هستند البته شوخی و مدتی را درکنار کانال ماهی شرق دجله باهم بودیم داقیغا روبروی پتروشیمی عراق و حدودا فکر کنم ۱۱،۱۲ماه کنار هم بودیم که بعد عراق منطقه را با زور آتش واداوت نظامی بالاخره توانست منطقه مارا دور بزند کیک سری از دوستان به شهادت و تعدادی به اسارت عراق در آمدند وما هم لایق هیچ کدام نبودیم فرمانده لشکر پشت بیسیم دستور داد تا جایی که امکانش است مبارزه و فرماندهان نباید به اسارت در بیاند وبه هر شکلی شده خود را از محرک نجات دهند این یک تکلیف درسلسله مراتب فرماندهی بود؟ در آن عملیات فقط فرمانده محور به اسارت درآمد آقای باقری که بعد از قطعنامه آزاد شدند وخیلی از دوستان به شهادت رسیدن که مجال گفتن نامشان نیست فقط یاد وخاطر شان جاوید و گرامی باد.بسیجی جانباز سرهنگ پاسدار حاج علی هوشیار جهان