فاضل نظری: منتظر معرفی مدیر عامل جدید کانون هستم

جناب آقای نظری، در کنار عملکرد نیم مثبت و نیم منفی‌تون در ستاد، بیشتر استان‌هارو به حال خود رها ساختید و در این زمینه، منفی ترین عملکرد رو دارید.

جناب اقای نظری خدا رو شکر که از کانون میروید

آقاي نظري و تيمشون واقعا براي كانون زحمت كشيدن و عملكرد بسيار مثبتي داشتند.

علیرغم این که آقای فاضل نظری کارهای مثبتی در کانون انجام داده اند و حسن خلق ایشان قابل تقدیر است، در مجموع مدیریت ایشان بیشتر برای مجموعه چالش به همراه داشته است. بدون تعارف، آسیب اصلی را مدیران منصوب ایشان به کانون وارد کرده اند. کافی است نگاهی بیندازیم به عملکرد معاونت فرهنگی، معاونت تولید و همچنین کانون زبان.کانون زبان به طور خاص به دلیل سوء مدیریت تقریبا در آستانه ورشکستگی است. معاونت مالی کانون نیز بسیار پر اشتباه و پر تلاطم اداره شد. استان ها هم که کلا به حال خود رها شدند. در مجموع، به جز فعالیت های جاری و همیشگی، خروجی قابل توجهی در این دوره از مدیریت کانون به چشم نمی آید.

ما کانونی ها قدردان زحمات شما هستیم و از شما ممنونیم که به با حضورتون به کانون جان و اعتباری دوباره بخشیدید
کاش کی شد بمونین

حتما زحمت کشیده اید به زعم خویش.
لیک حیف آن کانون پرورشی که اهالی فرهنگی شهرداری باعث نزول شآن رفیعش شدند.
کانون پرورش فکری با اون سبقه و آثار عمیق اجتماعی فرهنگیش کجا و سازمان فرهنگی هنری شهرداری کجا.
قابل مقایسه اصلا و ابدا نیست.
فعالیتهای سطحی، چیپ، نمایشی صرف، ....
خرابش کردید یک سازمان قدرتمند و با برنامه رو با طفلانی که هیچ گونه سابقه فرهنگی نداشته اند.

هر چند که هر مدیریتی نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارد
ولی در سر جمع مدیریت آقای نظری منفی بود برای کانون
انتشارات را فروختند
ساختمان اداره کل تهران را به بانک آینده سپردند
میلیاردها تومان خرج جشنواره قصه گویی کردند که حتی در زمان حکومت پهلوی هم اینچنین بریز و بپاش هایی نشد
معیشت کارکنان در این دوره در بدترین وضعیت اداره شد
استان ها در شرایط خیلی بدی قرار دارند
معاونت فرهنگی کلا در حال ماجراجویی و نمایش و جمع کردن رزومه بوده و هست در این دوره
خود آقای نظری کلا در کانون دیده نمی شد و حتی اجازه دیدار با کانونی ها را نمی داد.
امیدوارم با تغییر ایشان خسارت هایی که وارد کردند اصلاح شود.

جوان گرایی در مدیریت بسیار پسندیده است. اما صرف این که افرادی با سن پایین آن هم کسانی که در حلقه دوستان و نزدیکان و شعرا هستند مدیر شوند طبیعتا راه حل مناسبی نیست. در این دوره از مدیریت کانون اکثر مسوولیت های کلیدی به گروهی جوان کم تجربه که تخصص کاری شان هم مرتبط با کانون (یعنی مدیریت فرهنکی در حوزه کودک و نوجوان آن هم با رویکرد پرورش فکری) نبود واگذار شد. نتیجه؟ انحراف از ریل گذاری هایی که در طول سالیان در کانون انجام شد. واگذاری کارها به دوستان و اقوام، قراردادهای عجیب و غریب، فعالیت های به شدت رسانه ای و نمایشی و ویترینی صرفا با هدف گزارش دهی و مدیریت اذهان ... تولیدات هم که طبق معمول با برون سپاری انجام شد و موفقیتش ربطی به کارامدی مدیران ندارد (یعنی همیشه تولیدات کانون جوایز متعددی دریافت می کرد نه به خاطر نقش کانون به عنوان تهیه کننده یا مدیریت فوق العاده پروژه ها، بلکه به خاطر توانایی سازندگان اثر که اکثرا از خارج کانون هستند و همچنین توانایی لابی سنگین از سوی این ارگان دولتی). امور فرهنگی هم که کلا به سمت و سوی غیر کانونی و در مواردی ضد کانونی کشیده شد. وضعیت مربیان و اعضا هم که سرمایه های اصلی کانون هستند به فراموشی سپرده شد. کانون زبان هم که به وضعیت اسفباری دچار شد. همکاران ما در کانون زبان از لیست بلند بالای پروژه های شکست خورده و تصمیمات شتابزده و غیر کارشناسی و قراردادهای بی در و پیکر می نالند و افت زبان شدید دانش آموز که به دلیل عدم توانایی مدیریت در دوره شیوع کرنا بود هم بحث دیگری است. این است نتیجه حضور گروهی از جوانان که نه سابقه خاصی در حوزه مدیریت دارند و نه تخصص و دانش لازم را برای اداره بخش های مختلف کانون داشته اند.