پخش زنده
امروز: -
افزایش پدیده گرد و غبار، بیابانزایی و فرسایش بادی در سالهای اخیر، توجه سیاستگذاران و کارشناسان محیطزیست را بیش از پیش به استفاده از روشهای تثبیت خاک جلب کرده است. یکی از شناختهشدهترین این روشها، مالچپاشی یا استفاده از مواد تثبیتکننده خاک است.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما برگزاری پانزدهمین نشست کارگروه تخصصی بررسی کارایی مواد تثبیتکننده خاک، اگرچه در ظاهر یک رویداد اداری و تکرارشونده به نظر میرسد، اما در واقع بازتابدهنده یکی از پیچیدهترین چالشهای مدیریت محیطزیست در ایران است؛ طرح دوباره موضوع ارزیابی کارایی مالچها در شرایط متنوع اقلیمی کشور، نشان میدهد که سیاستگذاران هنوز به یک الگوی قطعی و اجماعی در این حوزه دست نیافتهاند.
یکی از محورهای اصلی مطرحشده در این نشست، تأکید بر ارزیابی کارایی مواد تثبیتکننده خاک در اقلیمهای متنوع ایران بود؛ در بسیاری از طرحها، نسخهای واحد از مالچپاشی بدون توجه کافی به تفاوتهای خاک، رطوبت، دما و پوشش زیستی مناطق مختلف به کار گرفته شده و همین امر موجب کاهش اثربخشی یا بروز آسیبهای ثانویه شده است. در واقع، مالچپاشی زمانی به یک مسئله بدل میشود که بهجای یک راهحل موضعی و هدفمند، به سیاستی فراگیر و غیرتفکیکی تبدیل شود.
چالشهای اجرایی طرحهای بزرگمقیاس که در این نشست مورد اشاره قرار گرفت، ابعاد گستردهای دارد. از یکسو، هزینههای بالای تأمین و اجرای مواد تثبیتکننده، فشار مضاعفی بر منابع مالی دولت وارد میکند و از سوی دیگر، نبود نظام نظارتی یکپارچه، زمینه استفاده از مواد غیراستاندارد یا کمکیفیت را فراهم میسازد. در چنین شرایطی، حتی بهترین مواد تثبیتکننده نیز میتوانند در عمل به نتایجی کمتر از انتظار منجر شوند یا اثرات منفی پیشبینینشدهای بر خاک و زیستبوم برجای بگذارند.
بحث استانداردسازی و نظارت بر کیفیت مالچها که در این نشست بر آن تأکید شد، در واقع پاسخی به تجربههای پرهزینه سالهای گذشته است؛ تجربههایی که بهویژه در مورد مالچهای نفتی، نگرانیهای گستردهای را در میان کارشناسان محیطزیست ایجاد کرده است. این نوع مالچها اگرچه از نظر دوام و چسبندگی عملکرد قابلقبولی دارند، اما میتوانند چرخههای زیستی خاک را مختل کرده، مانع رشد گیاهان بومی شوند و در بلندمدت به کاهش تابآوری زیست بومها بینجامند. همین مسئله باعث شده است که رویکردهای جدیدتر، بیش از پیش به سمت مواد زیستی و سازگار با محیطزیست سوق پیدا کند.
مالچپاشی بهطور کلی به فرآیند پخش مواد مختلف بر سطح خاک گفته میشود که هدف آن افزایش چسبندگی ذرات خاک، کاهش فرسایش بادی و آبی و جلوگیری از بلند شدن ذرات ریز در اثر باد است. این مواد میتوانند منشأ نفتی، آلی، زیستی یا پلیمری داشته باشند و بسته به شرایط اقلیمی و زیستمحیطی منطقه، کاربردهای متفاوتی پیدا میکنند.
از مهمترین مزایای مالچپاشی میتوان به کاهش سریع و مؤثر فرسایش بادی اشاره کرد. در مناطقی که با کانونهای فعال گرد و غبار مواجه هستند، مالچپاشی میتواند در کوتاهمدت از انتشار ذرات معلق جلوگیری کرده و کیفیت هوا را بهبود بخشد. این روش همچنین موجب تثبیت شنهای روان، حفاظت از زیرساختها، راهها و مناطق مسکونی و کاهش خسارات اقتصادی ناشی از طوفانهای گردوغبار میشود. در برخی انواع مالچهای زیستی و آلی، افزایش رطوبت سطحی خاک و کمک به استقرار پوشش گیاهی نیز از دیگر آثار مثبت گزارش شده است.
با این حال، معایب و پیامدهای منفی مالچپاشی، بهویژه در مورد مالچهای نفتی، موضوعی جدی و مورد مناقشه است. مالچهای نفتی میتوانند با مسدود کردن تبادل هوا و آب در خاک، موجب اختلال در تنفس خاک و نابودی جانداران کوچک و مفید در خاک شوند. همچنین این مواد در بسیاری از موارد اثرات منفی بر پوشش گیاهی بومی، حیاتوحش و تنوع زیستی دارند و در صورت شست و شو یا فرسایش، میتوانند موجب آلودگی خاک و منابع آب شوند. هزینههای بالا، ماندگاری نامناسب در برخی اقلیمها و وابستگی به منابع نفتی از دیگر انتقادهای وارد بر این روش است.
مواد تثبیتکننده خاک طی دهههای گذشته بهعنوان راهکاری سریع برای مهار کانونهای فعال فرسایش بادی مورد استفاده قرار گرفتهاند. در شرایطی که گسترش بیابانزایی، کاهش پوشش گیاهی و تشدید خشکسالی، بسیاری از مناطق کشور را به منابع تولید گردوغبار تبدیل کرده است، مالچپاشی عملاً به ابزاری برای «مدیریت بحران» بدل شده است. این کارکرد کوتاهمدت، هرچند در کاهش موقتی انتشار ذرات معلق مؤثر بوده، اما همواره با پرسشهایی جدی درباره پیامدهای زیستمحیطی، اقتصادی و حتی اجتماعی همراه بوده است.
با این حال، جایگزینی مالچهای شیمیایی یا نفتی با مواد زیستی نیز خود نیازمند ارزیابیهای دقیق و واقعبینانه است. بسیاری از مالچهای زیستی در برابر شرایط سخت اقلیمی دوام کمتری دارند و نیازمند تکرار اجرا هستند؛ موضوعی که میتواند هزینهها را افزایش داده و اثربخشی کلی طرح را کاهش دهد. از این منظر، آنچه در جلسه کارگروه مطرح شد را میتوان تلاشی برای عبور از دوگانه ساده «مالچ خوب یا بد» دانست و به سمت انتخابهای هوشمندانهتر و مبتنی بر شرایط محلی حرکت کرد.
اظهارات دبیر ستاد ملی سیاستگذاری و هماهنگی مدیریت پدیده گردوغبار درباره امید به تأثیرگذاری نتایج این جلسات، بیش از آنکه یک موضعگیری خوشبینانه باشد، بیانگر ضرورت تغییر نگاه در مدیریت گرد و غبار است.
تأکید پایانی اعضای کارگروه بر تدوین دستورالعملهای بهروز و یکپارچه را میتوان مهمترین خروجی راهبردی این نشست دانست. یکپارچهسازی معیارهای انتخاب، تولید و کاربرد مواد تثبیتکننده خاک، در کنار بهرهگیری از دانش فنی و تجربیات محلی، میتواند از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری کند و زمینه تصمیمگیریهای مبتنی بر شواهد را فراهم آورد. در غیر این صورت، خطر آن وجود دارد که مالچپاشی همچنان بهعنوان راهکاری مقطعی، پرهزینه و بعضاً مسئلهساز، در چرخه مدیریت گرد و غبار کشور باقی بماند.