گفتگو
ترانههای عنوانبندیهای تلویزیونی نیازمند تلفیق شعر و موسیقی است
استاد زبان و ادبیات فارسی با تأکید بر نقش هویتی ترانههای عنوان بندی (تیتراژ) مجموعههای تلویزیونی، از ضعفهای محتوایی، زبانی و موسیقایی این آثار انتقاد کرد.

محمدجواد عظیمی در گفتگو با
خبرنگار صداوسیما گفت: ترانه قالبی است که در آن موسیقی نسبت به شعر سهم پررنگتری دارد و به همین علت، بحث تلفیق شعر و موسیقی در آن اهمیت ویژهای دارد. این اهمیت در ترانههای عنوانبندی مجموعههای تلویزیونی دوچندان میشود، چراکه این ترانهها علاوه بر ویژگیهای هنری، باید معرف هویت و درونمایه اثر نمایشی باشند.
وی با اشاره به اینکه ترانه عنوانبندی در حکم «جلد یک کتاب» برای یک مجموعه تلویزیونی است، افزود: این نوع ترانه، شاخهای حساس از ترانهسرایی است؛ زیرا هم باید الزامات شعری و موسیقایی را رعایت کند و هم در خدمت مضمون و فضای کلی مجموعه باشد. به همین سبب، بروز ضعف در چنین کار دشواری دور از انتظار نیست و لازم است این آثار بهصورت جدی آسیبشناسی شوند.
عظیمی با تأکید بر اهمیت معنا و مضمون در ترانهها گفت: یکی از مشکلات اصلی ترانهها، ضعف در معنا و مضمون است؛ افزون بر این، مسائل زبانی، ساختاری، اشکالات وزنی و قافیهای، و همچنین ناهماهنگی میان شعر و موسیقی از جمله آسیبهای رایج در ترانههاست.
این استاد زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: در ترانه، تطابق شعر و موسیقی اهمیت فراوانی دارد. گاه یک ترانه از نظر وزن و واژهگزینی درست است، اما جنس واجها و نحوه تلفظ کلمات باعث میشود ترکیب نهایی خوشنشین نباشد. همچنین ترانه، برخلاف شعر کلاسیک، مخاطب عام دارد و باید از پیچیدگیهای لفظی و تغییرات دشوار معنایی پرهیز کند تا ارتباطی ساده و روان با مخاطب برقرار شود.
وی با تشریح گونههای مختلف ترانه، آنها را به سه دسته کلاسیک، تلفیقی و محاورهای تقسیم کرد و گفت: ترانههای کلاسیک با زبان معیار و موسیقی مبتنی بر وزن عروضی (معیار کمی)، معمولاً کماشکالتر هستند، اما در ترانههای تلفیقی و محاورهای، بهویژه زمانی که زبان و موسیقی از دو منطق متفاوت پیروی میکنند، احتمال بروز خطا در تکیهگذاری، آکسان، دستور زبان و تلفیق افزایش مییابد.
عظیمی با مرور تاریخی ترانه معاصر از دوره قاجار تا پس از انقلاب اسلامی اظهار کرد: دهه ۶۰ یکی از دورههای درخشان موسیقی و ترانه در ایران بود، چراکه فضای معنوی جامعه و وجود خطوط روشن فرهنگی باعث شد هنرمندان به سمت شعر کلاسیک، عرفانی و حماسی، بهویژه آثار حافظ و مولوی، گرایش پیدا کنند. این رویکرد، به خلق آثار ماندگار در موسیقی سنتی و تصنیف انجامید.
وی افزود: از دهه ۷۰ به بعد، گرایش به ترانههای تلفیقی آغاز شد و در دهه ۸۰، با هجوم بیبرنامه موسیقی پاپ، تعادل میان گونههای مختلف موسیقی از بین رفت. همزمان با این روند، استفاده گسترده و گاه افراطی از ترانههای عنوانبندی در مجموعههای تلویزیونی رواج یافت؛ بهگونهای که برخی مجموعهها دارای چندین عنوانبندی طولانی شدند، بدون آنکه این آثار از نظر معنا و ساختار استحکام لازم را داشته باشند.
این استاد دانشگاه در پایان تأکید کرد: فقدان جریانسازی و مدیریت فرهنگی منسجم در حوزه موسیقی و ترانه، از عوامل اصلی بروز این آسیبهاست و بازنگری جدی در سیاستگذاری و تولید ترانههای عنوانبندی، امری ضروری به نظر میرسد.