پخش زنده
امروز: -
فیلمهای سینمایی «گمشده در معدن»، «افلاطون» و «میاژاگان»، دوبله شده و قرار است از شبکههای دو، چهار و نمایش پخش شود.

به گزارش خبرگزاری صداوسیما، فیلم سینمایی «گمشده در معدن»، در گونه زندگینامه، درام و خانوادگی محصول آمریکا در سال ۲۰۲۴ قرار است از شبکه دو پخش شود.
فیلم براساس داستان واقعی است که در سال ۱۹۸۹ در یوتا رخ داد و راجع به جاشوا دنیس پسر ده سالهای است که از طرف مدرسه با معلم و دوستانش برای بازدید یک معدن متروکه میروند، اما جاشوا در تونلهای پیچ در پیچ گم میشود و در نهایت با تلاش نیروی امدادگران پیدا میشود.
در فیلم سینمایی «گمشده در معدن»، نشان داده میشود که چگونه کودکی در پیچاپیچهای دالانهای معدنی گم میشود، اما سپس، امدادگران با تلاش وظیفه شناسانهای او را نجات میدهند. مسیرهای روایی آن گم شدن و این آشکاره شدن دوباره، شامل تعلیقها و غافگیریهای متناسبی برای پیگیری تماشاگر است.

فیلم سینمایی «افلاطون»، در گونه درام محصول ترکیه در سال ۲۰۲۲ قرار است از شبکه چهار پخش شود.
این فیلم درباره زن جوان نابینایی است که در یک مغازه تعمیر ساعت کار میکند. او جذب بو و صدای یکی از مشتریان مغازه میشود. مشتری که نامزد داشته بعد از پایان دادن به نامزدیاش و برخورد تصادفی با این زن جوان، توجهش به او جلب شده و بعد از چند بار رفت و آمد به مغازه با او قرار میگذارد، این دو بعد از مدتی عاشق هم شده و همراه میشوند.
فیلم «افلاطون» تلاش میکند تجربه زیستن بدون بینایی را با زبانی سینمایی و حسی به تصویر بکشد و به مخاطب کمک کند جهان را از دید یک شخصیت نابینا بفهمد. این رویکرد دقیق به تجربه حسی شخصیت اصلی، فیلم را از روایتهای کلیشهای متفاوت میسازد. داستان حول عشق و امید به ارتباط انسانی میچرخد؛ عشق به صدایی که میتواند حس بودن، تعلق و انتظار را معنا دهد. شخصیت اصلی این فیلم با وجود چالشهای جسمی و اجتماعی، استقلال شخصی و شغلی خود را حفظ میکند و این پیام را تقویت میکند که هر فرد، فارغ از محدودیتهای ظاهری میتواند زندگی معناداری برای خود ایجاد کند. فیلم با تصویربرداری شاعرانه و احساسی، فراتر از یک داستان ساده عاشقانه حرکت میکند و مخاطب را به تأمل دربارهی روشهای مختلف دیدن و شنیدن زندگی دعوت میکند.

فیلم سینمایی «میاژاگان»، در گونه کمدی و درام محصول هند در سال ۲۰۲۴ قرار است از شبکه نمایش پخش شود.
این فیلم درباره مردی میانسال به نام آرول است که پس از حدود بیست سال به زادگاهش برمی گردد تا در مراسم عروسی دخترعمویش شرکت کند. آنجا او یکی از خویشاوندانش را میبیند که به یاد نمیآورد. این خویشاوند او را به خانه دعوت میکند و با او بسیار مهربان است و آرول به شدت تحت تأثیر محبت و انسانیت او قرار میگیرد تا این که در نهایت نام او را به یاد میآورد که همان عنوان فیلم است.
در فیلم «میاژاگان»، شخصیت اصلی سال هاست که از اصل خویش و روزگار وصل خویش به دور افتاده و علاقهای به بازگشت به آن اصل و آن روزگار را ندارد. اما وقتی مجبور میشود به دلایلی به شهر زادگاهش بازگردد، در مسیر بازگشت با مردی مهربان از اهالی شهر قدیمی برخورد میکند که یادگارهای خوش روزگار کودکی شخصیت اصلی را به وی یادآوری میکند. روزگاری که وی با اصل پاک وجودی اش ارتباط بسیار نزدیک تری داشت و این، وقتی بود که او با اهالی صمیمی و بی آلایش زادگاه و در میان خانواده اش زندگی میکرد. به این ترتیب، به تدریج، او که ابتدا علاقهای به چنین بازگشتی نداشته، با تمام وجودش به این بازگشت به روزگار ناب کودکی در روستا و در میان خانواده و اهالی روستا مشتاق میشود. به این ترتیب، برای شخصیت، طی این سفر تحولی درونی رخ میدهد که او را به سوی نوعی تکامل در بازگشت به ریشه هایش در روستای زادگاه سوق میدهد.