• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۲۹۰۹۰۵۴
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۹ - ۰۱:۲۱
بین الملل » غرب آسیا
به مناسبت روز شهید؛

مشروح سخنرانی سید حسن نصرالله

سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان به مناسبت روز شهید به ایراد سخنرانی پرداخت.

مشروح سخنرانی سید حسن نصرالله به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما ؛ به گزارش شبکه تلویزیونی المیادین سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان به مناسبت روز شهید به ایراد سخنرانی پرداخت.

سید حسن نصرالله گفت: خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَیٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» (در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‏ اند، بعضی پیمان خود را به آخر بردند و در راه او شربت شهادت نوشیدند و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نداده‏ اند).
خواهران و برادران ما امروز روز شهید حزب الله را گرامی می‌داریم و من در سخنرانی امروز در ابتدا سخنانی درباره این مناسبت بیان خواهم کرد و پس از آن -همچنان که وعده کرده بودم- به شماری از مسائل و قضایا خواهم پرداخت. مساله نخست راجع به ترسیم مرز‌های دریایی است، دومین مساله در خصوص رزمایش اخیر اسرائیل است، مساله سوم به انتخابات آمریکا و تأثیر آن بر مرحله آتی است، مساله چهارم به سیاست آمریکا در لبنان و سرنوشت تحریم‌ها مربوط می‌شود. تلاش می‌کنیم که درباره این مسائل در حد امکان به صورت خلاصه سخن بگوییم.
پیش از آنکه به مناسبت روز شهیدمان بپردازم، تمایل دارم وظیفه اخلاقی خود در قبال عزیزان مان در منطقه را به جا آورم. در ابتدا به سران و ملت سوریه به خاطر شهادت شیخ عدنان الافیونی مفتی دمشق و ناظرکل مرکز بین المللی اسلامی شام برای مقابله با افراط گرایی، و بویژه به خانواده ایشان تسلیت می‌گویم.
ثانیاً به سران و ملت یمن به خاطر شهادت استاد حسن زید دبیر کل حزب الحق و وزیر جوانان و ورزش دولت مقاوم یمن تسلیت می‌گویم، این حادثه غمبار را به ویژه به خانواده وی تسلیت می‌گویم.
ثالثاً بار دیگر به ملت فلسطینی و برادران و خواهرانم در جنبش جهاد اسلامی به خاطر دومین سالگرد شهادت بها ابوالعطا تسلیت می‌گویم و این مصیبت را بویژه به خانواده وی تسلیت می‌گویم.
همچنین به برادران و خواهران فلسطینی به خاطر شهادت اسیر مجاهد کمال ابووعد که در زندان‌های اسرائیل به شهادت رسید تسلیت می‌گویم. این حادثه دردناک بود و دردناک‌تر اینکه این امر باعث می‌شود تمامی اسیران فلسطینی دربند در زندان‌های اسرائیل در خطر قرار می‌دهد و برای مقابله با این خطری که اسیران فلسطینی را تهدید می‌کند نیاز به تحرک جهانی، عربی و اسلامی است.
ما به روح تمامی شهدایی که همچنان جان و خون خود را در عرصه‌های مختلف نبرد محور مقاومت تقدیم می‌دارند درود می‌فرستیم، شهدایی که در فلسطین، یمن، سوریه، عراق و ایران و در هرجبهه‌ای که نبرد برای احقاق حق برپا است جان خود را فدا می‌کنند.
همچنان به برادر اسیرمان ماهر الاخرس به خاطر پیروزی اش بر غل و زنجیر و زندان بانانش تبریک می‌گوییم. او این پیروزی را با صبر عظیم و اراده پولادین خود رقم زد.
ما هر ساله در روز یازدهم نوامبر یاد و خاطره شهدای مان را گرامی می‌داریم و این روز را روز شهید حزب الله محسوب می‌کنیم. مسلماً تنها برای یادآوری می‌گویم ما امروز را انتخاب کردیم تا گرامیداشتی برای تمامی شهدای ما باشد. انتخاب این روز به خاطر عملیات بزرگی بود که در چنین روزی در سال ۱۹۸۲ رخ داد. در این عملیات، احمد قصیر فرمانده بر حق شهادت طلبان، اقدام به حمله به مقر حاکم نظامی اسرائیل در صور کرد. در این عملیات بیش از صد افسر و سرباز اسرائیلی به هلاکت رسیدند. من هر ساله می‌گویم این عملیات همچنان بزرگترین و پرحجم‌ترین عملیات در تاریخ درگیری اعراب و اسرائیل است. اینکه تنها یک جوان، تنها یک شهید چنین حجمی از زیان و تلفات انسانی به نیرو‌های اشغالگر وارد کند و افسران و ژنرال‌های عالی رتبه اسرائیلی را به هلاکت برساند و شکست روحی و روانی به آن‌ها وارد کند کار بسیار بزرگی است. همه ما چهره سیاه، زشت و درهم و اندوهبار آریل شارون را که بر سر آوار‌های آن ساختمان حضور یافته بود به یاد می‌آوریم. این عملیات باعث شد که دشمن صهیونیستی یک روز عزای عمومی در سرزمین‌های اشغالی اعلام کند.
امسال نیز همچون سال‌های گذشته بار دیگر اعلام می‌کنم که این عملیات همچنان بزرگترین عملیات تلقی می‌شود و امیدوارم که روزی فرا برسد که مجاهدی دیگر یا شهادت طلب یا شهادت طلبانی دیگر دست به عملیاتی بزنند که از این عملیات بزرگ‌تر و پر حجم‌تر باشد.
ما امروز را به خاطر عظمت حادثه عملیات اسشتهادی احمد قصیر و اهمیت نتایج آن و اهمیت تاریخ آن به عنوان روز شهید انتخاب کردیم تا روزی برای بزرگداشت همه شهدای ما باشد.
در این مناسبت ما به روح پاک و مطهر این شهدا درود و سلام می‌فرستیم، ما به کار بزرگی که آن‌ها کردند اذعان داریم. ما باید ارزش و عظمت شهدا را بدانیم و بدانیم که آن‌ها چه چیزی را به ما تقدیم داشتند. اینکه ما امروز از پیروزی ها، آزادسازی ها، امنیت، صلح، ثبات و حاکمیت، عزت و کرامت و موضع قدرت در گفتگو و غیرگفتگو و حضور قدرتمند در منطقه سخن می‌گوییم همه این‌ها پس از لطف خداوند متعال مدیون این شهیدانی است که با ارزش‌ترین داشته شان که جان شان باشد را تقدیم کردند. ما به این لطف آن‌ها اذعان کرده و از آن‌ها تشکر می‌کنیم. ما امروز از برکت دستاورد‌ها و پیروزی‌های آن‌ها بهره‌مند هستیم.
ما در فرهنگ مان و رسانه‌های مان همیشه بر این شهیدان تاکید می‌کنیم. نام این شهدا و تصاویر این شهدا در رسانه‌های ما حضور دارد و ما این کار را می‌کنیم که مردم با گذر زمان، آن‌ها را فراموش نکنند. این شهدا در اذهان، قلوب، ادبیات و سخنان ما حاضر هستند.
امتی که ارزش شهدایش را می‌داند و به آن‌ها احترام می‌گذارد و از شهدایش قدردانی می‌کند بهتر از هرکس دیگری می‌تواند به این شهدا وفادار باشد و امانت آن‌ها را حفظ کند.
همچنین باید به تمامی پدران و مادران و همسران و فرزندان و خواهران و برادران شهدا درود بفرستم. پس از شهدا این خانواده شهدا هستند که با کرم، صبر و اراده و با وفاداری خود از ارزش برخوردار هستند. آن‌ها با فرهنگ زینبی شان و با اصرارشان بر ادامه راه شهدا در خور تقدیر هستند. خانواده شهدا افتخار بزرگی برای ما هستند و ما به آن‌ها افتخار می‌کنیم.
آیه‌ای که آغاز عرایضم قرائت کردم از دو گروه از مومنان سخن می‌گوید، یک گروه که پیمان خود با خدا را به آخر بردند که این‌ها همان شهدا هستند و برخی نیز هستند که همچنان در انتظار هستند. از این رو باید گروهی باشند که دستاوردها، پیروزی‌ها و امانت شهدا را حفظ کنند، آن‌ها را با صبر، تحمل، مشقت، ادامه دادن جهاد، با صدق و اخلاص حفظ کنند. آن‌ها منتظر آن لحظه‌ای هستند که به شهدا بپیوندند.
خدا از دو گروه سخن می‌گوید گروهی که با شهادت خود و با خون خود پیروزی را رقم زدند و گروهی که همچنان بر عهد و پیمان خود با خدا و شهدا است و به راه ادامه می‌دهد به این امید که به همان افتخاری نائل آید که شهدا نائل آمده اند.
امروز شهدای ما حجت خدا بر ما هستند، ویژگی خاص شهدای ما این است که آن‌ها حضور گسترده‌ای داشته اند؛ در میان تمامی اقشار شهید یافت می‌شود، از سید عباس الموسوی دبیر کل حزب الله گرفته تا علما و در رأس آن‌ها شیخ راغب حرب و فرماندهان جهادی و در رأس آن‌ها شهید عماد مغنیه تا فرماندهان عالی رتبه نظامی و همچنین مردان و زنان و مجاهدان و کودکان، ما شهید داده ایم. شهدای ما از اقشار مختلف هستند. مهمترین ویژگی شهدا اخلاص و خلوص آن‌ها بوده است. تمامی این‌ها که جان خود را فدا کردند در راه خدا جان دادند و تمامی آن‌ها که منتظر هستند همچنان عهده دار این بار‌ها و مسئولیت‌ها در راه خدا هستند. تا زمانی که این امور در راه خدا و در برابر دیدگان خدا باشد خدا ضامن آن است که این خون ثمر دهد و رشد یابد و نتایج و آثار آن افزایش یابد و در دنیا و آخرت اثر داشته باشد.
ما باید از دستاورد‌ها و پیروزی‌های شهدا محافظت به عمل آوریم.
نخستین مساله که می‌خواهم به آن بپردازم مساله ترسیم مرز‌های دریایی است. من در مناسبت‌های مختلفی وعده کرده بودم که در این باره صحبت کنم و به خاطر عمل به این وعده، به این موضوع می‌پردازم و آن را در اولویت سخنانم قرار داده ام. ما این را نیز از دستاورد‌های شهدا و ثمره خون آن‌ها و فداکاری‌های مقاومت می‌دانیم.
برای یادآوری باید گفت که در شام آزادسازی جنوب لبنان در بیست و پنجم ماه مه سال ۲۰۰۰ من به روشنی اعلام کردم ما در مقاومت وارد مساله ترسیم مرز‌های زمینی و دریایی نمی‌شویم. این کار ما نیست که بگوییم این مرز‌های زمینی ما است و ما برای آزادسازی باقی آن می‌جنگیم یا آنکه بگوییم مرز‌های دریایی ما این است. بلکه ترسیم مرز‌ها مسئولیت حکومت است و ما این را به وضوح بیان کردیم. حکومت بر اساس ساز و کار‌های قانون اساسی مشخص می‌کند که مرز‌های زمینی و دریایی لبنان کجا است. مقاومت به آنچه حکومت لبنان تعیین می‌کند ملتزم است و در نتیجه وظیفه خود می‌داند که در کنار ارتش و ملت لبنان به دفاع از مرز‌ها بپردازد و اگر بخشی از خاک یا محدوده دریایی لبنان تحت اشغال بماند برای آزادسازی آن نبرد کند. این حرفی است که ما از بیست سال پیش گفته ایم و آن را نیز تغییر نداده ایم و موضع خودمان را نیز تغییر نداده ایم. ما چه زمانی که در درون دولت بوده ایم و چه زمانی که خارج از دولت بوده ایم، نه قبل از سال ۲۰۰۵ و نه بعد از سال ۲۰۰۵، نه آنگاه که سوری‌ها در لبنان بودند و نه زمانی که سوری‌ها از لبنان بیرون رانده شده اند ما موضع خود را تغییر ندادیم؛ و همچنان نیز بر سر این موضع هستیم.
عملاً پس از سال ۲۰۰۰ حکومت لبنان به سمت مذاکرات غیرمستقیم روی آورد، برخی از افسران عالی رتبه ارتش لبنان و تحت نظارت فرماندهی ارتش و نظارت امیل لحود رئیس جمهور وقت لبنان، لبنانی‌ها بر سر مسائل اختلافی بر سر مرز زمینی با اسرائیلی‌ها گفتگو کردند. البته درباره مرز‌های زمینی، به نقل از کارشناسان باید گفت مرز‌های زمینی ترسیم شده است از این رو ما مذاکراتی در خصوص ترسیم مرز‌های زمینی نداریم. بله، برخی اختلاف‌ها و نزاع‌ها با دشمن صهیونیستی در مورد برخی نقاط وجود دارد. این مسئولان به مذاکره پرداختند و مساحت‌های بسیاری از خاک لبنان را که دشمن صهیونیستی می‌خواست زیر اشغال خود نگه دارد خارج کردند. در آن موقع، مقاومت در این باره هیچ اظهار نظری چه مثبت و چه منفی نکرد و در این مساله ورود پیدا نکرد و مسئولیت ترسیم مرز‌ها کاملاً با حکومت لبنان بود و این حکومت لبنان بود که اعلام کرد مزارع شبعا جز خاک لبنان است که مورد اشغال قرار گرفته است، همچنین این حکومت لبنان بود که تپه‌های کفر شوبا لبنانی است و بخشی از منطقه غجر است.
به هر حال در مرز‌های زمینی این امر سابقه داشت، سپس مساله ترسیم مرز‌های دریایی مطرح شد. در گذشته اهتمام چندانی به این مساله وجود نداشت، اما بعداً که مساله اکتشافات نفت و گاز پیش آمد این مساله اهمیت پیدا کرد و در دریا بلوک‌هایی ایجاد شد و منطقه جنوبی دریا به نظر می‌رسد که غنی از منابع باشد و حوزه‌های نفتی و گازی در آن واقع است و از این رو شرکت‌هایی که می‌خواهند به این منطقه بیایند و سرمایه گذاری و فعالیت کنند نیازمند ضمانت‌های قانونی هستند و این مساله مسئولان حکومت لبنان را بر آن داشته است تا به موضوع ترسیم مرز‌های دریایی اهتمام داشته باشند. مساله نفت و گاز و نیاز لبنان به درآمد‌های ناشی از این منابع باعث شد تا مسئولان لبنانی به ترسیم مرز‌های دریایی اهتمام ویژه بورزند.
این موضوع از مدت‌ها پیش مورد توجه نبیه بری رئیس پارلمان لبنان بوده است او مسئولیت را بر عهده گرفت و تماس‌هایی با برخی افراد داشت و مذاکره می‌کرد.
حزب الله لبنان از ترسیم مرز‌های دریایی حمایت به عمل آورده و حامی آن است که برای ترسیم مرز‌ها تلاش‌هایی صورت گیرد تا مرز آبی لبنان روشن باشد و بلوک‌های دریایی نیز مشخص باشد و در نتیجه سرمایه گذاران اقدام به سرمایه گذاری در کشور کنند؛ و ما هیچ مشکلی در این خصوص نداریم.
ما همیشه گفته ایم که باید مذاکرات غیرمستقیم و صرفاً فنی صورت گیرد، تنها موضوع ترسیم مرز‌ها است و نه چیزی دیگر و این امر هم مقدمه‌ای برای چیز دیگری نمی‌باشد. این تنها هشدار ما است. نبیه بری رئیس پارلمان لبنان طی سالیان بسیار مذاکره کرده است.
 
وي در ادامه گفت: اینکه مرز‌های دریایی لبنان کجا و چگونه است این به ما ارتباطی پیدا نمی‌کند و ما هیچگاه در این زمینه دخالتی نکرده ایم. اگر بخواهد در این زمینه بحث و بررسی‌ای در دولت صورت گیرد که ما هم حضور داریم و اگر بخواهد در پارلمان درباره آن بحث صورت گیرد باز هم ما حضور داریم و در این نهاد‌ها ما به اعتبار وزرا و نمایندگان مان ورود پیدا و بر این اساس نظرات خود را ارائه می‌کنیم از این رو ما به عنوان مقاومت ما در ترسیم مرز‌ها مداخله‌ای نمی‌کنیم و این امر به مسئولان لبنانی مربوط می‌شود.
نبیه بری رئیس پارلمان سالیان متمادی و از ده سال پیش در این باره گفتگو کرده است. در برهه اخیر کاملاً آشکار بود که آمریکایی‌ها اهتمام ویژه‌ای به این مساله پیدا کرده اند و مقامات آمریکایی متعددی در این زمینه به لبنان آمدند، کسانی مانند ساترفیلد، دیوید هیل و شنکر در همین خصوص به لبنان آمدند. صرف نظر از دلایل اهتمام ویژه آمریکایی ها، آن‌ها نشان دادند که حاضر هستند در این خصوص به میانجی گری بپردازند تا این مساله را به نتیجه برسانند. در آن زمان نبیه بری اقدام به تعیین چارچوبی برای مذاکره کرد. بعد مسئولیت به میشل عون رئیس جمهور لبنان منتقل شد و عملاً هم اکنون این مذاکرات آغاز شده است.
در همین جا من می‌خواهم حاشیه‌ای بزنم و بحث را پایان دهم. اولین نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم این است که به محض آنکه نبیه بری چارچوب گفتگو را اعلام کرد و مشخص شد که قرار است درباره مرز‌های دریایی ترسیم شود و این پرونده بر عهده میشل عون گذاشته شد فضای سنگینی در کشور ایجاد شد و شخصیت‌های سیاسی معینی و برخی رسانه‌ها و بویژه در منطقه و خصوصاً از سوی رسانه‌های کشور‌های حوزه خلیج فارس اظهاراتی صورت گرفت که اول داشت و آخری نداشت. این اظهارات با اقدام برخی کشور‌های منطقه همچون امارات، بحرین و سودان در عادی سازی روابط با اسرائیل همزمان شده بود و آن‌ها تلاش می‌کردند تا فرایند ترسیم مرز دریایی لبنان با اسرائیل را به عنوان عادی سازی روابط جلوه دهند، آن‌ها مدعی شدند که گفتگو در خصوص ترسیم مرز‌های دریایی، مقدمه‌ای از سوی جنبش امل و حزب الله برای گفتگو‌های سیاسی آتی و انعقاد توافق صلح است. یا اینکه گفته می‌شد این مساله زمینه را برای عادی سازی با دشمن اسرائیلی فراهم می‌کند. البته اساساً نیاز نیست من درباره این ادعا‌ها توضیحی بدهم، زیرا این‌ها ادعا‌هایی پوچ و بی اساس است. این مساله به هیچ وجه به جنبش امل و حزب الله لبنان قابل انتساب نیست. تمام تلاش ما بر این بوده است که چگونه گفتگوی غیرمستقیم و صرفاً فنی برای ترسیم مرز‌های دریایی صورت گیرد. جدای از این اظهارات عده‌ای تلاش کردند که بگویند مذاکراتی مخفی میان ایران و آمریکا انجام شده است و مساله ترسیم مرز‌های دریایی بازتابی از مذاکرات ایران و آمریکا است؛ که البته این سخنان بیشتر به لطیفه می‌ماند، زیرا امام خامنه‌ای اجازه چنین کاری را نمی‌دهد و ایشان و تمامی مسئولان ایرانی اعلام کرده اند در دوران ترامپ هیچ مذاکره‌ای چه علنی و چه غیرعلنی با آمریکا صورت نخواهد گرفت این حداقل کار است و اینکه پس از ترامپ چه کار خواهند کرد خودشان خواهند گفت. اینگونه ادعا‌ها طبیعی است، زیرا عده ای، چون خود الت دست بیگانگان هستند و برای خارجی‌ها کار می‌کنند نمی‌توانند درک کنند که برخی نیرو‌های سیاسی لبنانی بر اساس منافع ملی کار می‌کنند و خودشان تصمیم گیرنده هستند و برای کار‌های شان زمان مناسب و همخوان با منافع ملی را پیدا می‌کنند. عده‌ای نیز پا را از این فراتر گذاشته و از مذاکرات زیر میزی میان حزب الله و اسرائیلی‌ها و مذاکرات میان ایران و اسرائیلی‌ها دم زدند و نام برخی از شخصیت‌های ایرانی را به میان آوردند که به فلسطین اشغالی سفر کرده اند و نام برخی شخصیت‌های اسرائیلی بردند که به تهران سفر کرده اند و از مذاکرات سری میان بشار اسد و اسرائیلی‌ها دم زدند و از مذاکره میان حماس و اسرائیلی‌ها سخن گفتند. تمامی این فضای واحدی که ایجاد شده از یک منبع واحد و از اتاق عملیات سیاه واحدی سرچشمه می‌گیرد که هدف آن پرتاب بمب دودزا برای سرپوش گذاشتن بر کار خائنانی است که اقدام به عادی سازی کرده و می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند بگویند ما تنها نیستیم که دست به عادی سازی روابط زده ایم بلکه همگان در حال عادی سازی روابط شان با اسرائیل هستند و به مذاکره و تفاهم با اسرائیل می‌پردازند، ایران هم به صورت مخفیانه با اسرائیل مذاکرات می‌کند، حزب الله، حماس، سوریه و جنبش امل نیز با اسرائیل مذاکره می‌کنند؛ تمامی این ادعا‌ها دروغ، خیالات و اوهامی بیش نیست و به هیچ وجه صحت ندارد و ارزش آن را ندارد که حزب الله بخواهد در پاسخ به مصاحبه‌ای که فلانی و بهمانی کرده است یا مقاله‌ای که فلان کس نوشته است و چنین ادعا‌هایی را مطرح کرده بیانیه صادر کند. امیدوارم افکار عمومی چنانچه سخنی از این قبیل بشنوند آن را دروغ و تهمت و افترا تلقی کنند، چنین اظهاراتی به هیچ وجه صحت نداشته و ارزشی هم ندارد که ما به خاطر آن بیانیه صادر کنیم.
موضع ما در قبال اسرائیل روشن است ما همیشه و در همه مناسبت‌ها و بویژه در روز قدس موضع خود را اعلام کرده ایم و این مساله یک مساله عقیدتی برای ما است و ما اسرائیل را یک موجود غیر قانونی، سرطانی و شیطانی می‌دانیم. اینکه ما اسرائیل را یک موجود غیرقانونی می‌دانیم این غیرقانونی بودن به معنای انسانی، اخلاقی، دینی و قانونی نیست بلکه آن‌ها مجموعه‌ای از باند‌هایی هستند که سرزمین فلسطین را اشغال کرده اند. این موضع ما است و با گذر زمان تغییر نمی‌کند. از این رو به هیچ وجه امکان این مساله وجود نخواهد داشت که ما بخشی یا زمینه ساز یا کمک کار، مذاکرات سازش با این دشمن باشیم یا به عادی سازی با این دشمن بپردازیم. بله، مذاکرات غیرمستقیم برای حل درگیری‌های مرزی مشکلی ندارد، مذاکرات برای ترسیم مرز‌های دریایی مشکلی نیست، مذاکره برای بازگرداندن اسیران و پیکر شهدا یا حل مساله مفقود شدگان انجام می‌شود. اما مذاکره سازش و عادی سازی با دشمن صهیونیستی امکان ندارد و موضع ما در این زمینه روشن است و نیازی به توضیح بیشتر ندارد.
مساله دوم این است که در وضعیت کنونی مساله ترسیم مرز‌های دریایی بر عهده میشل عون رئیس جمهور کشور است. تمایل داریم که بر این مساله تاکید کنم که ما به مدیریت رئیس جمهور در زمینه این پرونده اعتماد کامل داریم. ما از پایمردی رئیس جمهور آگاه هستیم و از تمایل بسیار او برای تحقق منافع ملی مطلعیم و تمایل شدید او برای دستیابی به حقوق لبنان را می‌دانیم ما در این زمینه هیچ شک و تردیدی نداریم. در مرحله پیشین وقتی نبیه بری اقدام به گفتگو در خصوص چارچوب مذاکره کرده بود هر دو ما می‌دانستیم که پس از تعیین این چارچوب آنکه این مذاکرات را مدیریت می‌کند میشل عون رئیس جمهور کشور خواهد بود و ما هیچ مشکلی با این مساله نداشتیم. این مساله باید کاملاً روشن و تمام شده باشد، زیرا وقتی ما بر سر یک مساله جزئی در این زمینه اختلاف پیدا می‌کنیم عده‌ای ممکن است مسائل را با شک و نگاه تردید آمیز و بی اعتمادی دنبال کنند که نباید اینگونه باشد بلکه اعتماد به رئیس جمهور پابرجاست، اما ممکن است در مورد برخی جزئیات اختلاف نظر وجود داشته باشد، زیرا خوانش و دیدگاه‌ها درخصوص برخی جزئیات می‌تواند متفاوت باشد. در همین چارچوب ما میشل عون در مورد تشکیل هیئت (مذاکره کننده) اختلاف نظر پیدا کردیم. جنبش امل و حزب الله نظرشان این بود که تمامی اعضای هیئت مذاکره کننده از نظامیان باشند و اعضای هیئت مذاکره کننده اسرائیلی نیز همگی نظامی باشند. در واقع این مساله از باب احتیاط شدید برای اجتناب از آن بود که این مذاکرات ایجاد شبهات و سوال نکرده و آب‌ها را گل آلود نکند و زمینه را برای آن‌هایی که می‌خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند فراهم نسازد. رئیس جمهور با این مساله موافق بود که در میان هیئت مذاکره کننده سیاسیون نباشند، اما در این مساله اختلاف نظر وجود داشت که مذاکره کنندگان صرفاً نظامی باشند یا برخی از غیرنظامیان و کارشناسان فنی در میان مذاکره کنندگان حضور داشته باشند. ما نتوانستیم در این خصوص به تفاهم برسیم و از این رو اقدام به صدور بیانیه کردیم البته صدور بیانیه به معنای ابراز تردید در اعتماد ما به رئیس جمهور نبود بلکه برای آن بود که موضع خود را در خصوص مساله‌ای حساس به ثبت برسانیم. من صراحتاً به شما می‌گویم که این بیانیه خود باعث حمایت از هیئت مذاکره کننده بوده و هست، زیرا وقتی مشخص شد که میان ما و جناب رئیس جمهور اختلاف وجود دارد همه کسانی که دم از آن می‌زدند که لبنان به مذاکره و عادی سازی روابط با اسرائیل برخاسته است خاموش شدند، زیرا مشخص شد که مساله اینگونه نیست. هیئت لبنانی با دقت و هوشیاری کار خود را دنبال می‌کند و در چارچوب توصیه‌های رئیس جمهور اقدام می‌کنند تا حداکثر مصلحت کشور را در این زمینه محقق سازد. مساله مهم برای ما این است که لبنان به حقوق کامل خود دست پیدا کند. وقتی نتایج مشخص شد و بر ساز و کار‌های قانون اساسی عرضه شد هر کسی و هر نیروی سیاسی می‌تواند نظر خود را درباره نتایج مذاکره ارائه کند. هیئت مذاکره کننده لبنان و لبنان باید بدانند که آن‌ها در موضع قدرت قرار دارند و در موضع ضعف نیستند. همچنان که ما به ترسیم مرز‌ها برای استفاده از نفت و گاز موجود در آب‌های لبنان نیاز داریم دشمن نیز به چنین چیزی نیاز دارد و می‌داند که لبنان دارای عناصر قدرت واقعی است. هرکس بخواهد جلوی استفاده ما را از نفت و گازمان بگیرد به خوبی می‌داند که ما نیز می‌توانیم مانع استفاده او شویم، این نقطه قدرت ما است. از این رو هیئت لبنان در موضع ضعف قرار ندارد و نیازی ندارد که به کسی -چه آمریکایی‌ها و چه غیرآمریکایی ها- متوسل شود. ما حقوقی داریم و قوی هستیم و ما باید از موضع قدرت و به شکلی عزتمندانه به حقوق خود دست پیدا کنیم.
دومین موضوعی که می‌خواهم درباره آن صحبت کنم مساله رزمایش اخیر اسرائیل است که چند روز پیش انجام شد و از روز یکشنبه تا روز پنجشنبه به طول انجامید. مسلماً من قصد ندارم به صورت تفصیلی به این رزمایش و اهداف آن بپردازم چرا که سخن به درازا می‌کشد بلکه مختصراً در این زمینه سخنانی بیان می‌کنم.
رزمایشی که صورت گرفت یک رزمایش گسترده بود و از بزرگترین و پر حجم‌ترین رزمایش‌های اسرائیل محسوب می‌شد. این رزمایش شمال فلسطین و جولان را به عنوان جبهه‌ای واحد تلقی می‌کرد. رزمایشی مشابه با این رزمایش یا بزرگتر از آن در سال ۲۰۱۷ انجام شده بود و موضوع این دو رزمایش تقریباً واحد است. درجریان این رزمایش تحلیل‌ها و تهدید‌هایی انجام می‌شد که‌ای بسا اسرائیل از آمادگی نظامی خود و از این حجم نیرو‌ها در شمال فلسطین اشغالی و جولان برای انجام اقدامی نظامی علیه لبنان یا سوریه سواستفاده کند. چنین تحلیل‌هایی انجام می‌شد و چنین احتمال‌هایی داده می‌شد. این رزمایش از اهتمام بسیار زیاد اسرائیلی‌ها برخوردار شد البته لبنانی‌ها چندان توجه و اهتمامی به آن نکردند با این حال ما این رزمایش را از نزدیک مورد توجه قرار دادیم. مقامات اسرائیلی بسیار از این رزمایش دیدن کردند و اظهاراتی بیان کردند.
در خصوص این رزمایش من باید دو سه نکته بیان کنم. نخستین نکته این است که وقتی ما این رزمایش را مورد ملاحظه قرار می‌دهیم می‌بینیم که یکی از اهداف اصلی آن -که خود اسرائیلی‌ها اعلام کرده بودند- این بود که به طور فرضی با نیرو‌های مقاومت اسلامی که قصد دارند به مواضع نیرو‌های اسرائیلی در منطقه الجلیل وارد شوند مقابله کنند. هدف از این رزمایش آمادگی برای بازپس گیری این مواضع و مناطق از دست نیرو‌های مقاومت بود، جالب اینکه هدف آن‌ها این نبود که از مرز عبور کرده و پیشروی کنند. ملاحظه‌ای که من در اینجا دارم و خود حاکی از دستاورد‌هایی است که شهدای ما محقق کرده اند این است که اسرائیل وقتی در سال ۲۰۱۷ رزمایش برقرار می‌کرد هدف اصلی آن رزمایش در روز‌های نخست و مرحله اول آن، این بود که به دفاع از مناطق خود در بخش الجلیل در شمال فلسطین اشغالی بپردازد، حال این اسرائیل با وجود اوضاع اقتصادی نابسامان خود دست به رزمایش مشابهی می‌زند و این مساله نشانگر آن است که مقاومت اسرائیل را از موضع هجومی به موضع دفاعی منتقل کرده است. این توانمندی مقاومت است. زمانی بود که اگر کسی می‌گفت ما می‌خواهیم به فلسطین اشغالی حمله کنیم و می‌خواهیم معادله‌ها را تغییر دهیم اسرائیل مسخره می‌کرد و می‌خندید. اسرائیلی‌ها اصلاً لبنان را حساب نمی‌کردند، اما شهدا و مجاهدان مقاومت لبنان، لبنان را به جایی رساندند که نگاه دشمن تغییر کرد، دشمن از انجام حمله به لبنان نگران است و هم اکنون وقتی به حمله به لبنان فکر می‌کند در فکر موشک پراکنی و حمله هوایی و ویرانگری است و دیگر به این فکر نمی‌کند که وارد مناطق گسترده‌ای از لبنان شده و این مناطق را اشغال کند. چشم انداز‌های میدانی زمینی دشمن اسرائیلی محدود است و فراتر از آن، اسرائیل به اندیشه دفاعی کشیده شده است. از این رو طرح‌های دفاعی ترسیم می‌کند تا از مواضع و مناطق خود و منطقه الجلیل دفاع کند. این مساله ارزشمندی است تا ما از ارزش لبنان، مقاومت لبنان و توانمندی لبنان در محاسبات دشمن آگاه شویم. این چیزی نبود که به ذهن اسرائیلی‌ها برسد. این مساله باعث می‌شود که محاسبات درستی انجام دهیم و موضع قدرت خود را بشناسیم و وقتی که برای مذاکرات در خصوص ترسیم مرز‌های دریایی می‌رویم یا در خصوص اختلافات مرز زمینی گفتگو می‌کنیم به توانمندی خود آگاه باشیم.
مساله دوم این است که اصرار دشمن صهیونیستی برای برگزاری این رزمایش در سال ۲۰۲۰ و تاکید رئیس ستاد ارتش اسرائیل در این خصوص که اگر حتی هزار نظامی اسرائیلی هم کرونا بگیرند باز هم باید این رزمایش برگزار شود نشان دهنده این واقعیت است که چارچوبی که ژنرال‌های اسرائیلی پس از جنگ سال ۲۰۰۶ با لبنان و جنگ سال ۲۰۱۴ با غزه در آن سخن می‌گویند به گونه‌ای است که نشان می‌دهد که ارتش و نیروی زمینی اسرائیل از بحرانی واقعی و عمیق رنج می‌برد آن‌ها به بحران آمادگی دچار شده اند نظامیان و افسران اسرائیل از جنبه روحی و روانی دچار بحران شده اند. از این رو اسرائیل نیاز به برگزاری اینگونه رزمایش‌ها دارد تا اعتماد به نفس نظامیان خود را ترمیم کرده و آن‌ها را از جنبه روحی و روانی تقویت کند. این یک بحران حقیقی است که امروز در میان نیرو‌های زمینی ارتش اسرائیل به چشم می‌خورد. ما می‌دانیم که نیروی دریایی ارتش اسرائیل در عرصه محدودی می‌تواند مانور دهد. در سال ۲۰۰۶ تنها یک موشک توانست نیروی دریایی اسرائیل را از معادله نبرد خارج کند. اگر در آینده نیز جنگی رخ دهد نیروی دریایی اسرائیل ناتوان‌تر از آن خواهد بود که موفقیتی حقیقی را رقم بزند. تسلیحات نیروی هوایی اسرائیل را ما دستکم نمی‌گیریم و قبول داریم که قوی‌ترین تسلیحات هوایی در منطقه متعلق به اسرائیل است و آمریکا بدون هیچ سقفی به نیروی هوایی اسرائیل کمک می‌کند و هر پیشرفتی که در تسلیحات نیروی هوایی آمریکا رخ می‌دهد به دست اسرائیلی‌ها هم می‌رسد، اما این مساله باعث حمایت از طرح صهیونیست‌ها در منطقه نمی‌شود و حتی از این رژیم غاصب نیز حمایتی به عمل نمی‌آورد. تمامی تجارب اخیر ثابت کرده است که نیروی هوایی به تنهایی نمی‌تواند پیروزی را رقم بزند. جنگ سی و سه روزه، جنگ‌های غزه و تمامی جنگ‌هایی که در منطقه ما رخ داده است این مساله را ثابت کرده است. حتی همین جنگی که در یمن در جریان است و وارد سال ششم خود شده است نیز نشان می‌دهد که نیروی هوایی به تنهایی نمی‌تواند پیروزی رقم بزند و کار نبرد را یکسره کند. نیروی زمینی نقشی اساسی و تعیین کننده در دفاع و حمله دارد. امروز ارتش اسرائیل با مشکلاتی واقعی در این زمینه دست و پنجه نرم می‌کند.
آخرین مساله در خصوص رزمایش اسرائیل این است که نتیجه احتمال‌ها و تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها این است که مقاومت اسلامی از روز شنبه یعنی قبل از آغاز رزمایش اسرائیل و در طول رزمایش اسرائیل و پس از روز پنجشنبه و جمعه در حالت آماده باش بود. برخی از یگان‌های مقاومت در لبنان به حالت آماده باش صد در صدی در آمده بودند و برخی از یگان‌های در آماده باش هفتاد و پنج درصدی بودند. اسرائیلی‌ها از آمادگی ما مطلع بودند و ما نیز می‌خواستیم این مساله را به اسرائیلی‌ها بفهمانیم و به آن‌ها بگوییم که ما ما آماده هستیم و دستان مان بر روی ماشه است و اگر شما در فکر هرگونه حماقت و تجاوزی باشید پاسخ ما به شما آماده بوده و خیلی سریع انجام خواهد شد. ما هفت هشت روز در آماده باش به سر بردیم، اما لبنانی‌ها از این مساله مطلع نشدند و از این مسائل که ممکن بود آن‌ها را نگران و وحشت زده کند بی خبر ماندند. چنین عملکردی یکی از ویژگی‌های مقاومت است که کار خود را حساب شده و دقیق و به دور از بزرگ نمایی و بیهوده گویی انجام می‌دهد.
بر اساس اطلاعاتی که من دارم در سوریه نیز بالاترین حد هوشیاری رعایت شد و سران سوریه و نیرو‌های مسلح سوریه و همپیمانان آنان در بیشترین حد هوشیاری بودند و این خود پیامی روشن برای دشمن داشت و آن این بود که جبهه مقابل برای مواجهه با آن‌ها آماده و حاضر هستند و جبهه مقابل ضعیف نشده و تن به تسلیم نداده و تحت تاثیر فضایی که در منطقه وجود دارد قرار نگرفته است.
سید حسن نصر الله در ادامه با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و تحولات مربوط به اعلام نتایج آن گفت: سراسر جهان روند انتخابات آمریکا را پیگیری کرد و طبیعتا من نمی‌خواهم تحلیلی درباره آن ارائه دهم. فقط می‌خواهم درباره آن بخش از این انتخابات صحبت کنم که با ما و ملت‌های منطقه و محور مقاومت در ارتباط است. همه جهان تحولات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را پیگیری کرده و پیگیری می‌کند و این پیگیری‌ها امری معمول است، زیرا نتیجه انتخابات آمریکا بر همه جهان تأثیر می‌گذارد. من در این خصوص می‌خواهم به چند نکته اشاره کنم. 
نخست؛ تحولات مربوط به انتخابات آمریکا و سخنان ضد و نقیض نامزد‌ها و کمپین‌های انتخاباتی و بازتاب آن در رسانه ها، بیش از هر زمان دیگری تصویری واقعی و حقیقی از آمریکا در سطح نظام سیاسی، نیروها، احزاب و مردم این کشور به نمایش گذاشت که شایسته است از سوی ملت‌های جهان و منطقه ما مورد تأمل و توجه قرار گیرد. زیرا در نهایت آمریکا یک بلای جهانی و به نظر ما آمریکا به صورت مساوی یک مشکل برای همه ملت‌های جهان است، هم برای متحدان و دوستان و هم برای دشمنانش. نکته اول فقط دعوت به تأمل و درنگ در ارقام و داده‌هایی است که در خلال تبلیغات انتخاباتی آمریکا ارائه شد تا از آن پند و عبرت بگیریم و بدانیم واقعیت آمریکا چیست,، زیرا کسانی هستند که می‌خواهند آمریکا را به عنوان نمونه عالی به ما معرفی کنند تا در کشور‌های عربی و اسلامی و کشور‌های جهان سوم از آن تبعیت کنیم. این فرصتی بود تا از واقعیت ارزش‌های آمریکایی و عادت ها، آداب و رسوم و نتایج رفتار‌ها و اقدامات دولت آمریکا و حقیقت دموکراسی و نظامی سیاسی آمریکا و نحوه رفتار مقامات این کشور با گروه‌های مختلف مردم درنگ و تأمل کنیم. زیرا در این خصوص اعداد و ارقامی وجود دارد که شگفت انگیز است و در صفحات تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی منعکس شده است. این واقعیت‌ها و حقایق در خصوص بخش اقتصادی و مالی، حجم بدهی‌های دولت آمریکا به خزانه داری و اوضاع معیشتی و روزمره ده‌ها میلیون آمریکایی منتشر شد. در شبکه‌های تلویزیونی تصاویری از شهر‌های پیشرفته آمریکا منتشر شد که چگونه مردم در نقط مختلف آن چادر‌های پلاستیکی بر پا کرده اند و در خیابان‌ها حمام می‌کنند و هیچ مأمن و بیمه سلامتی ندارند. همچنین اعداد و ارقامی در مورد مبتلایان کرونا، مبتلایان به بیماری‌های صعب العلاج و بیماری‌های روانی و عصبی، معتادان و حجم جنایت‌های موجود در جامعه آمریکا مانند قتل و زخمی کردن، تیراندازی، سرقت، تجاوز، شمار بالای زندانیان، حجم فساد در ادارات دولتی و در میان رهبران سیاسی منتشر شد و باعث شد ما از خود بپرسیم آیا این همان آمریکا است که از آزادی، دموکراسی، عدالت و رفاه و شکوفایی آن سخن می‌گویند؟ حوادث چند ماه اخیر سطح تبعیض نژادی شدید در آمریکا را آشکار کرد. در مورد همه این مسائل گزارش‌ها و فیلم‌های مستند وجود دارد و این‌ها فقط ادعا نیست تا بگوییم کسی دشمن امریکا بوده و خواسته است در مورد آن سیاه نمایی کند. بلکه نامزد‌های انتخاباتی و ستاد‌های انتخاباتی آن‌ها و رسانه‌ها این ارقام و آمار‌ها را در مورد واقعیت ها، نگرانی ها، مصیبت‌ها و مشکلات داخلی مطرح کردند و این اولویت‌هایی هستند که دولت جدید را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد.
دوم؛ انتخابات اخیر آمریکا نشان دهنده رسوایی دموکراسی آمریکایی بود که مقامات آن جهان را به پذیرفتن حُکم مردم و برگزاری انتخابات و ... فرا می‌خوانند. این مسئله مختص ترامپ نیست و اینکه بگوییم او دیوانه یا خواهان حفظ کرسی قدرت است و از قبیل امور. حزب جمهوری خواه نیز همین است. حزب جمهوری خواه به صورت رسمی و در سطح رهبری و نهاد‌های قدرت آن، نبردی را که ترامپ در انتخابات به راه انداخته است و نتیجه را نمی‌پذیرد، پیگیری می‌کند. این چه نوع دموکراسی است؟ خبرنگاران حتی خبرنگاران شبکه‌های تلویزیونیِ دوستان ترامپ گزارش دادند که گروهی از مردم از طریق پُست رأی دادند و عده‌ای نیز به صورت زودهنگام رأی دادند و ترامپ نیز از همین گروه بود و گروهی نیز حضوری در روز انتخابات مشارکت داشتند. اما روند شمارش آرا به گونه‌ای است که برعکس عمل می‌کنند. یعنی ابتدا آرای رأی دهندگان حضوری شمارش می‌شود، سپس آرای زودهنگام و در آخر آرای پستی. طبیعتا اغلب کسانی که از طریق پست رأی دادند از هواداران حزب دموکرات بودند. آرای زودهنگام نیز متعلق به هواداران دو حزب بود و نتایج شمارش آرای مستقیم به حزب جمهوری خواه تعلق داشت. اما به محض اینکه روز انتخابات به پایان رسید و آرای حضوری آن شمارش شد، ترامپ اعلام کرد شمارش را متوقف کنید. چرا؟ زیرا او در شمارش آرای روز انتخابات پیروزی قاطعی کسب کرده بود، ولی وقتی نوبت به ۷۰ میلیون رأی زودهنگام و آرای پستی رسید، نتیجه قطعا تغییر می‌کرد و ترامپ می‌خواست رأی ده‌ها میلیون آمریکایی را مصادره کند و بگوید من پیروز هستم و تمام و خودش را پیروز اعلام کند و نتیجه را نپذیرد و همه تحولات بعدی را تقلب قلمداد کند. این مشخصه حزب جمهوری خواه است. این رفتار شخصی کسی نیست که او را احمق یا دیوانه و احساساتی فرض کنید، خیر. ما نمی‌دانیم ترامپ و حزب جمهوری خواه در صورت ادامه روند فعلی آمریکا را به کجا می‌برد. اما در هر حال از این پس دیگر کسی نه در داخل آمریکا و نه خارج آن نمی‌تواند دموکراسی غربی و آمریکایی و برگزاری انتخابات و احترام به آرای مردم و ملت‌ها را به رخ ما بکشد.
نکته سوم، آنچه در حال حاضر اهمیت دارد مربوط به دولت جدید است و تحولاتی که در دو ماه باقی مانده از دولت ترامپ ممکن است رخ دهد. اما در مورد دولت جدید باید بگویم رویکرد و دیدگاه‌های ملت‌ها و دولت‌های دیگر جهان در این خصوص به خودشان مربوط است,، ولی در منطقه ما مشکل اساسی این است که از دهه‌ها پیش تا کنون سیاست آمریکا در منطقه ما سیاست اسرائیلی بوده است، یعنی موضوع اصلی اسرائیل و حفظ قدرت، ثبات، امنیت و برتری اسرائیل بوده است. این از اصول ثابت سیاست آمریکا است خواه چه رئیس جمهور دموکرات باشد چه جمهوری خواه. چه بوش باشد یا کلینتون یا اوباما یا ترامپ یا بایدن. هر کسی باشد در اینکه بیشتر از اسرائیل حمایت و دفاع کرده و قویترش کند، با هم مسابقه می‌دهند و رقابت می‌کنند. از این رو به نظر ما امور با رفتن ترامپ تغییری نمی‌کند. ممکن است سیاست آمریکا در قبال روسیه، چین، کره شمالی، کوبا یا ونزوئلا تغییر کند، ولی منطقه ما همه چیزش به رژیم غاصب صهیونیستی ارتباط دارد و از نظر آمریکا در تحولات مربوط به ایران، عراق، سوریه، خلیج فارس، یمن، شمال آفریقا، منطقه عربی و اسلامی، نخستین اصل ثابت و تنهاترین هدف این است که اسرائیل و برتری اسرائیل حفظ شود؛ بنابراین امید بستن به وعده‌ها و ایجاد تغییرات اساسی و راهبردی در سیاست‌های آمریکا در مرحله پیش رو و دولت آینده هیچ توجیهی ندارد. اما در مورد جزئیات و اینکه آیا ممکن است دولت جو بایدن به رسمیت شناخته شدن الحاق قدس به قلمرو رژیم صهیونیستی به عنوان پایتخت ابدی آن، انتقال سفارت امریکا به قدس و الحاق منطقه اشغالی جولان به اسرائیل را لغو کند؛ من مطلقا چنین اعتقادی ندارم. ممکن است موضوع شهرک سازی و کرانه باختری و تشکیل دو کشور مورد بررسی قرار گیرد، ولی حتی در این جزئیات نیز اصل حاکم و اولویت مطلق این است که اسرائیل چگونه قویتر و دست بالاتر باقی بماند. از این رو ما به دولت جدید آمریکا دل نمی‌بندیم تا گرفتار توهم و خیالبافی نشویم.
سید حسن نصر الله ادامه داد: باید بگویم هیچ شکی نیست هنگامی که به دولت ترامپ نگاه می‌کنیم می‌بینیم دولت او وقیح ترین، قبیح‌ترین و مستکبرترین و مستبدترین دولت حتی در مقابل دوستان و متحدانش بوده است. رفتار این دولت ممکن است در مورد دشمنان اندکی متفاوت باشد آنگونه که دیدیم مواضعش در مورد ایران با عربستان تفاوت داشت. گفتمانش در مورد ایران با ملاحظه و احتیاط و مراقبت همراه بود. ترامپ اکنون در حال ترک کاخ سفید است و حسرت این را با خود دارد که یک مسئول ایرانی تلفن را برنداشت تا با او گفتگو کند. دولت ترامپ مستکبرترین، مستبدترین، جنایت کاران‌ترین و تروریست‌ترین دولت آمریکا بود. هنگامی که به عملکرد چهار ساله ترامپ نگاه می‌کنیم می‌بینم که کل جهان را در آستانه جنگ قرار داد، صرف نظر از اینکه این جنگ روانی یا واقعا جدی بود. با کره شمالی امور را تا لبه پرتگاه جنگ پیش برد. با چین، ایران، ونزوئلا، کوبا و سوریه و بسیاری از کشور‌های دیگر نیز به همین ترتیب. در مورد ملت‌ها و دولت‌ها نیز محاصره‌ها را تشدید کرد و اقدامات خصمانه گسترده در پیش گرفت و در امور داخلی کشور‌ها آشکارا دخالت کرد. بله یک ویژگی مهم و مثبت ترامپ و دولت او این بود که چهره واقعی آمریکا را نمایان ساخت. استکبار و خود برتربینی، تخاصم، تروریسم، وحشی گری، کشتار و فساد چهره واقعی دولت آمریکا است. ترامپ همه این‌ها را آشکار کرد. پیشینیان ترامپ تلاش می‌کردند چهره واقعی آمریکا را مخفی کنند,، ولی تنها ویژگی مثبت او این بود که آمریکا را آنگونه که هست برای ملت‌های جهان نمایان ساخت. هنگامی که فهرست جنایت‌های دولت ترامپ را بررسی می‌کنیم فهرست بلندبالا و عریضی است. در مورد فلسطین، الحاق قدس را به قلمرو رژیم اشغالگر به رسمیت شناخت و این شهر را پایتخت ابدی اسرائیل دانست و سفارت را به آن منتقل کرد. الحاق جولان و مزارع شبعا را نیز به رسمیت شناخت و در حق ملت و حکومت خودگردان و سازمان آزادیبخش فلسطین ستم روا داشت. ولی با این وجود شکست خورد. دردوره ترامپ در ایران ۸۵ میلیون ایرانی تحت شدیدترین تحریم‌ها قرار گرفتند، آن هم با وجود شرایط دشوار شیوع کرونا و ایران به جنگ تهدید شد. در دوره ترامپ سوریه به جنگ تهدید شد و قانون سزار و محاصره بیشتر در مورد آن به اجرا درآمد. ترامپ از جنگ سعودی اماراتی علیه ملت مظلوم یمن حمایت بی شائبه کرد. ترامپ فتنه را در عراق احیا و برای احیای فتنه در لبنان و ساقط کردن دولت در ونزوئلا، کوبا و کره شمالی تلاش کرد. اما در مقابل این سرفصل عریض و طویل جنایت، سرفصل شکست قرار دارد. ترامپ در شکستن اراده ملت فلسطین شکست خورد. امروز معامله قرن کجاست و در چه وضعیتی قرار دارد؟ من پیشتر در اوایل مطرح شدن توطئه معامله قرن گفتم این معامله بر سه ضلع استوار است؛ نخست ترامپ. دوم نتانیاهو. سوم محمد بن سلمان. اکنون ان شاء الله ترامپ می‌رود یا در صورت نپذیرفتن نتیجه انتخابات آمریکا را با خود می‌برد. نتانیاهو نیز در حال حاضر در بدترین شرایط خود قرار دارد. او اساسا با وجود ترامپ نیز در بدترین دوران سیاسی خود قرار داشت و اکنون با رفتن ترامپ شرایط او بدتر می‌شود. محمد بن سلمان نیز یکی از حاکمان منطقه است که بیشترین نگرانی را از این دارد که بایدن به وعده‌های انتخاباتی خود در مورد مجازاتش به اتهام قتل جمال خاشقجی و تکه تکه کردن او با اره، توقف حمایت از جنگ عربستان علیه یمن و توقف فروش سلاح به عربستان عمل کند. اگر بایدن به این وعده‌های خود عمل کند بن سلمان حق دارد خیلی نگران باشد. از این رو یک ضلع این سه ضلعی رفت و دو ضلع دیگر متزلزل هستند. نتانیاهو بیشتر در معرض سقوط است، زیرا شرایط و ساختار سیاسی در اسراییل با ساختار سیاسی عربستان متفاوت است. از این رو ان شاء الله معامله قرن با سه ضلع آن از بین خواهد رفت. از این رو اراده ملت فلسطین با وجود همه مشکلات، محاصره ها، عذاب کشیدن‌ها و درد‌ها نشکست. اراده ایران نیز با وجود سخت‌ترین تحریم‌ها و شرایط دشوار کرونا نشکست. اراده سوریه نشکست. عراقی‌ها تلاش می‌کنند بر فتنه‌های روزانه که در این کشور به راه می‌افتد غلبه کنند. در لبنان ما بر فتنه غلبه کردیم. دولت آمریکا در ونزوئلا، کوبا، کره شمالی و تلاش برای تسلیم کردن چین شکست خورد. از این رو سرفصل اصلی عملکرد دولت ترامپ شکست و ناکامی است.
دبیر کل حزب الله در پایان این بخش از سخنانش گفت: من می‌خواهم از این بحث دو نتیجه بگیرم. نتیجه نخست این است که من به شخصه از سقوط ذلیلانه ترامپ خوشحالم. به نظر ما چه کسی پس از او می‌آید اهمیتی ندارد، زیرا معتقدیم آن‌ها هیچ اختلافی با هم ندارند. خوشحالی من از سقوط ترامپ مخصوصا به خاطر جنایت قرن است که مرتکب شد، منظورم ترور فرمانده بزرگ حاج قاسم سلیمانی و فرمانده بزرگ حاج ابومهدی المهندس و حمله به عراق و ایران و افتخار به این جنایت است. او حتی در تبلیغات انتخاباتی اش از این جنایت وقیحانه خود دفاع و بر آن تأکید می‌کرد. از این رو حق ماست که از شکست ذلیلانه ترامپ که به دست مردم خودش رقم خورد، خوشحال باشیم. ملت آمریکا او را ساقط کرد، زیرا ترامپ آن‌ها را به ذلت کشانده بود کما اینکه او برای ذلت متحدان و دوستان آمریکا نیز تلاش می‌کرد. در عرصه عملی نیز باید از ارزیابی خود در مورد تجربه چهار سال دولت ترامپ به این موضوع پی ببریم که در سایه دولتی متخاصم در این سطح بالای تکبر و با در اختیار داشتن امکانات گسترده شعله ور کردن جنگ که قطعا از دولت آینده بالاتر بود و هیچ ضابطه و محدودیتی نمی‌شناخت، ملت‌های ما و محور مقاومت، ایستادگی و پایداری کردند و توانستند توطئه‌های دولت ترامپ را به شکست بکشانند و از تحقق اهداف آن جلوگیری کنند. این یعنی اراده ما از طغیان، محاصره و تکبر آنان قویتر است. این یعنی آنچه ترامپ و دولت او یا دولت آینده آمریکا می‌گویند سرنوشت حتمی نیست و ملت ها، دولت‌ها و مظلومان جهان می‌توانند در مقابل خواسته‌های آمریکا بایستند و بگویند نه و در نهایت نیز آنان پیروز خواهند بود و کسی که با آنان می‌جنگد و به آنان حمله می‌کند، شکست می‌خورد و ذلیل می‌شود. این پند و عبرت باید از انتخابات اخیر آمریکا گرفته شود.
موضوع آخر در بحث انتخابات آمریکا که می‌خواهم به آن اشاره کنم مربوط به دو ماه آینده است. زیرا در رسانه‌ها نقل شده است شماری از مسئولان ارشد پنتاگون و رئیس مجلس نمایندگان آمریکا و سایر مسئولان آمریکایی در منطقه ابراز نگرانی کرده اند که هنگامی که ترامپ وزیر دفاع را برکنار و سرپرست برای آن تعیین کرده است، چه قصدی برای این دو ماه دارد؟ در شرایط فعلی این بزرگترین سؤالی است که همه جهان را به خود مشغول کرده است. من نمی‌دانم قرار است در این دو ماه ممکن است ترامپ چه کاری انجام دهد، زیرا هر چیزی احتمال دارد. با وجود شخصی مثل ترامپ در رأس قدرت هر چیزی احتمال دارد. احتمال دارد برکناری وزیر دفاع یک مسئله شخصی بوده باشد. چرا که گفته می‌شود مارک اسپر با اقداماتی که ترامپ می‌خواست انجام دهد مخالفت می‌کرد و او استعفا نامه خود را آماده کرده بود و ترامپ در برکناری او دست پیش گرفت. احتمال دارد این نیز نباشد و برکناری اسپر مربوط به تصمیمات خطرناک و بزرگی باشد که قرار است ترامپ اتخاذ کند. در مورد این تصمیمات، ذهن جهانیان غالبا به خارج آمریکا خطور می‌کند. ولی من به شما می‌گویم در این خصوص نیز دو احتمال وجود دارد. یک احتمال داخلی و اینکه ممکن است از علت‌های برکناری مارک اسپر این بوده باشد که هنگام برگزاری تظاهرات مردم آمریکا که ترامپ خواست ارتش را برای سرکوب تظاهرات به خیابان بیاورد، اسپر با این اقدام مخالفت و تهدید به استعفا کرده بود. ممکن است ترامپ این مسئله را از علت‌های شکست خود در انتخابات بداند، زیرا معتقد است در طول چند ماه اخیر نتوانست تحولات داخلی را به نفع خود یکسره کند. به ویژه که یکی از مهمترین دلایل شکست ترامپ داخلی است. اما از سوی دیگر ممکن است برکناری مارک اسپر زمینه سازی برای استفاده از نیرو‌های مسلح آمریکا در داخل باشد. احتمال دیگر مرتبط با خارج است و اینکه حزب جمهوری خواه و احزاب راست افراطی و متحد آن‌ها یعنی اسرائیل قصد دارند کاری را در منطقه انجام دهند که در طول چهار سال گذشته نتوانستند انجام دهند و می‌خواهند در دوم ماه انجام دهند. من هیچ کدام از این احتمالات را ارجح نمی‌دانم، زیرا این مسئله به تحقیق نیاز دارد. اما از کشورها، حکومت ها، رهبران، رؤسا و گروه‌های مقاومت و ملت‌های محور مقاومت می‌خواهم در آنچه می‌گوییم و انجام می‌دهیم هوشیار و بیدار و مراقب باشیم، زیرا عقل و حکمت چنین اقتضا می‌کند و ما باید خود را برای بدترین احتمال‌ها حتی اگر اتفاقی نیز نیفتد، آماده کنیم. بهتر است همه محور مقاومت در طول این دو ماه در حالت هوشیاری و مراقبت شدید باشیم و ان شاء الله به خیر خواهد گذشت. همچنین باید برای مقابله با هر گونه خطر و تهاجم احتمالی و پاسخ فوری به هر گونه حماقت آمریکا و اسرائیل در بالاترین درجه آمادگی باشیم.
 
سید حسن نصر الله در ادامه سخنرانی خود به مناسبت روز شهید گفت: سیاست آمریکا در لبنان و مسیر تحریم‌ها موضوع دیگری است که باید بررسی کنیم. سیاست آمریکا در منطقه (حمایت از) اسرائیل است. لبنان نیز بخشی از منطقه است آنچه برای آمریکا در لبنان مهم است حمایت از اسرائیل است. امنیت اسرائیل، مرز‌های لبنان با فلسطین اشغالی است که به معنی امنیت این رژیم است، آمریکا برای تعیین مرز‌های دریایی بسیار اهمیت قائل است که البته نه برای حمایت از لبنان، بلکه برای حمایت از اسرائیل است. موضوع تسلط اسرائیل و امنیت آن و دور کردن این رژیم از هرگونه خطر یا تهدید احتمالی در لبنان برای آمریکا مهم است؛ آن‌ها امیدوارند زمانی بیاید که لبنان را همانند امارات و بحرین به سمت توافقنامه صلح و عادی سازی روابط با اسرائیل بکشانند. اگر این تنها هدف آمریکا نباشد هدف اول و دوم و سوم آن هست و هدف بعدی آمریکا با فاصله زیادی از این هدف و بعد از آن قرار می‌گیرد. از این رو امروز مشکل آمریکا در لبنان آیا مسئله فساد است؟ مسئله فساد که ده‌ها سال است در لبنان وجود دارد آیا مشکل آن شرایط اقتصادی و معیشت مردم است؟ مسئله معیشت مردم هم دهه هاست که به همین منوال است. آیا مشکل آمریکا این است که ملاحظاتی در زمینه انتخابات و دموکراسی لبنان دارد؟ این رژیم که مدت زمانی است در لبنان ملاحظاتی دارد؛ بنابراین مشکل آمریکا در لبنان، مقاومت است. همه ما هم می‌دانیم وقتی هیئت‌های آمریکایی به لبنان رفت و آمد می‌کنند هدف اصلی آن‌ها چیست؟ مرز‌ها، حزب الله، موشک‌های دقیق و نقطه زن، سلاح حزب الله، حضور حزب الله در دولت، ائتلاف با حزب الله، پوشش (رسانه ای) حزب الله، شرایط موجود برای حزب الله و. هدف اصلی این هیئت‌های آمریکایی است و همه هیئت‌هایی که به لبنان می‌آیند همین اهداف را دنبال می‌کنند. البته مشکل آن‌ها با حزب الله - همانطور برخی‌ها می‌گویند - نفوذ ایران و ارتباط آن با حزب الله نیست. همچنین مشکل آن‌ها با حزب الله این نیست که این حزب یک حزب سیاسی است؛ بلکه مشکل آن‌ها مقامت حزب الله است. اگر حزب الله دست از مقاومت بردارد و بگوید من حزب سیاسی در لبنان همانند سایر احزاب سیاسی هستم با آن کاری نخواهند داشت حتی اگر وابستگی کامل به ایران داشته باشد و نشان دهنده نفوذ ایران (در لبنان) باشد؛ آمریکا به این میزان حساسیت نخواهند داشت. مشکل اصلی آمریکا با حزب الله همان مقاومت است. البته مشکل آمریکا با همه بخش‌های محور مقاومت است، اما چون حزب الله بخش اصلی و بزرگتر مقاومت است بیشتر با آن مشکل دارد. مقاومت برای لبنان امروز قدرت ایجاد کرده است. وقتی لبنان امروز در زمینه مرز‌های دریایی مذاکره می‌کند به یک قدرتی اعتماد کرده است. اسرائیل امروز نمی‌تواند به لبنانی‌ها چیزی را تحمیل کند در حالی که قبل از این، قدرت، گزینه‌های سیاسی، معاهده صلح، شرایط امنیتی و ... را بر شهروندان لبنانی تحمیل می‌کرد. بله امروز دشمن ما، رژیم اسرائیل بسیار نگران است و می‌داند که در لبنان اختیاری ندارد؛ زیرا در لبنان کسانی هستند که از این کشور دفاع می‌کنند؛ ارتش، ملت و مقاومت از آن حمایت و پشتیبانی می‌کنند.
سید حسن نصر الله در ادامه اظهارات خود گفت: آمریکایی‌ها همه اهتمام خود را در سال‌های گذشته حد اقل ۱۵ سال گذشته تاکنون، یعنی ۲۰۰۵ به بعد، بر این مسئله متمرکز کردند که چگونه از حزب الله لبنان رهایی یابند؟ آن‌ها حتی از طریق سوریه به این موضوع می‌پرداختند. من به یاد می‌آورم مذاکراتی با بشار اسد رئیس جمهور سوریه قبل از ۲۰۰۵ و در همان سال و پس از آن نیز داشتند. دو مسئول بلند پایه کشور‌های عربی به دمشق رفتند البته نمی‌خواهم نامشان را ذکر کنم. این دو مسئول عربی به بشار اسد گفتند آمریکایی‌ها می‌گویند همه لبنان را به تو خواهیم داد و نیرو‌های نظامی تو تا مرز‌های آن مستقر خواهند شد و از این به بعد همه لبنان در اختیار توست و تو هرچه بخواهی در آن انجام بده، اما دو چیز از شما می‌خواهیم که باید انجام بدهی. یکی اینکه سلاح را از حزب الله بگیری و دیگر اینکه اردوگاه‌های فلسطینی را نیز خلع سلاح کنی؛ بنابراین قبل از سال ۲۰۰۵ آمریکایی‌ها و برخی رژیم‌های عربی برای خلع سلاح کردن حزب الله هر کاری را می‌توانستند انجام دادند. در سال ۲۰۰۵ پس از شهادت رفیق الحریری رئیس پارلمان اسبق لبنان آمریکا و عوامل آن در لبنان، به ایجاد درگیری‌های داخلی و فتنه مذهبی اقدام کردند و هدف از آن‌ها از بین بردن سلاح مقاومت بود. این توطئه آن‌ها که نه تنها حزب الله بلکه همه لبنان را از طریق فتنه مذهبی و جنگ داخلی تهدید می‌کرد، با ائتلاف چهارجانبه با شکست مواجه شد. از این رو، در سال ۲۰۰۵ توطئه‌ای بود که با شکست مواجه شد. پس از سال ۲۰۰۵ یعنی در سال ۲۰۰۶، جنگ ۳۳ روزه تحمیل شد که هدف از آن از بین بردن مقاومت بود و این توطئه نیز با شکست مواجه شد. پس از سال ۲۰۰۶ یعنی در سال ۲۰۰۸ قبل از حادثه داخلی، ترور‌های امنیتی رخ داد که اوج آن ترور شهید حاج عماد مغنیه بود؛ اما نتوانست از اراده و عزم مقاومت بکاهد. در تاریخ ۵ ماه مه سال ۲۰۰۸ توطئه ایجاد اختلاف بین مقاومت و ارتش لبنان و نیرو‌های امنیتی صورت گرفت که توطئه‌ای آمریکایی و بین المللی بود که با عوامل داخلی پیگیری می‌شد. این توطئه نیز با شکست مواجه شد. پس از سال ۲۰۰۸ یعنی در سال ۲۰۱۱ که به اصطلاح بهار عربی در آن اتفاق افتاد همه جنگجویانی که در سوریه با نام‌های جهادگر، تکفیری، اسلامگرا و مخالف و ... جمع شدند می‌گفتند پس از اینکه جنگ ما در سوریه به پایان برسد درگیری بعدی ما با حزب الله لبنان خواهد بود. این توطئه نیز با شکست روبرو شد. قبل از آن، زمانی که سعد الحریری نخست وزیر لبنان در عربستان سعودی به گروکان گرفته شد؛ همه ما می‌دانیم که طرحی آمریکایی با همدستی خالد السبهان و برخی مسئولان لبنانی برای درگیری‌های داخلی در لبنان برنامه ریزی شده بود که هدف از آن مقاومت و سلاح مقاومت بود این طرح نیز با شکست مواجه شد. خوب دیگر چه چیزی برای آمریکایی‌ها باقی مانده است؟ آمریکایی‌ها دیدند جنگ ۳۳ روزه، و جنگ تحمیلی در سوریه -که یکی از اهداف آن حزب الله بود- با شکست آن‌ها مواجه شد. البته یکی از اهداف جنگ تحمیلی علیه سوریه تغییر نظام در سوریه بود تا سوریه فورا و با شتاب، به سمت عادی سازی روابط با اسرائیل پیش برود. اگر تغییر نظام در سوریه صورت می‌گرفت خیلی قبل‌تر از امارات، بحرین و سودان با اسرائیل روابطش را عادی سازی می‌کرد؛ بنابراین همه تلاش‌ها و فتنه‌های داخلی، فرقه‌ای و تحریک‌های داخلی نتوانست اهداف آمریکا را محقق کند. از دو یا سه سال قبل نیز به این موضوع پرداخته اند که ملت لبنان را علیه مقاومت تحریک کنند به ویژه به تحریک شیعیان علیه مقاومت و حزب الله پرداختند، زیرا شیعه خط ارتباطی مستقیم با حزب الله است. امروز وقتی از مقاومت سخن می‌گوییم چه حزب الله باشد چه جنبش امل یا هر جریان دیگر، جغرافیای اصلی آن یعنی شهر‌ها و مردم آن از جمله رزمندگان، امکانات و منابع و ثروت‌های آن در همین منطقه شیعه نشین است. تحریک این منطقه و تحریک عمومی مردم لبنان علیه مقاومت از طریق شرایط اقتصادی، معیشت و ... است. آن‌ها دو محور را دنبال کردند محور اول تشدید شرایط اقتصادی در کشور است و بازی‌هایی که بر سر دلار در آورند و اجازه ندادند که دلار وارد لبنان شود و از بازگشت سپرده‌های بانک‌های لبنانی و ... جلوگیری کردند. این‌ها همه توطئه‌های آمریکاست. آمریکا همه جهان را به تحریم تهدید می‌کند؛ و لبنان را تحت فشار قرار می‌دهد تا کسی نتواند در لبنان سرمایه گذاری کند. این یک موضوع مخفی نیست بلکه برای همه آشکار است و این بدان علت است که شرایط اقتصادی و معیشیتی سخت‌تر و دشوار‌تر شود و به لبنانی بگویند می‌خواهید شما را نجات بدهیم؟ باید دست از مقاومت بردارید! این محور اول است که مردم را به سمت آن سوق دادند.
سید حسن نصر الله در ادامه سخنان خود در مراسم روز شهید گفت: محور دوم هم این بود که آن‌ها تلاش کردند مسئولیت شرایط بد معیشتی، مشکلات اقتصادی، فساد و هرگونه فروپاشی در کشور را به عهده مقاومت و به ویژه حزب الله بیندازند و حزب الله را مسئول این نابسامانی‌ها معرفی کنند؛ دروغ‌هایی همچون «دولت، دولت حزب الله است»، یا اینکه «حزب الله بر لبنان حکومت می‌کند» یا «همه چیز در دست حزب الله است» یا «هیچ نماینده‌ای تعیین نمی‌شود مگر اینکه حزب الله آن را تعیین می‌کند» یا «قاضی در لبنان به حزب الله وابسته است» یا «افسر ارتش یا فلان مدیر و ... وابسته به حزب الله است» همه این دروغ‌ها را مطرح کردند و برخی از مردم هم آن را باور می‌کنند. اما این محور هم اهداف آن‌ها را محقق نکرد آن‌ها نتوانستند محیط شیعه را علیه حزب الله تحریک کنند. یعنی از اکتبر سال ۲۰۱۹ تاکنون دیدیم بسیار تلاش کردند که شیعیان را تحریک کنند، اما نتوانستند حتی کسانی که به میدان آمدند نیز نپذیرفتند که مسئولیت شرایط اقتصادی را به عهده حزب الله بیندازند؛ بنابراین بستر ویژه حزب الله، یعنی شیعیان را نتوانستند علیه حزب الله تحریک کنند حتی محیط کلی لبنان یعنی ملت را نتوانستند علیه حزب الله تحریک کنند همه ما به یاد می‌آوریم وقتی از عناوین اصلاحات اقتصادی استفاده می‌کردند چه تعداد مردم به خیابان‌ها می‌آمدند و وقتی که ادعا‌هایی برای اجرای قعطنامه ۱۵۵۹ و خلع سلاح مقاومت مطرح شد چقدر به خیابان‌ها آمدند. این‌ها همه افزون بر میلیارد‌ها دلاری است که در سال‌های اخیر هزینه شد. دیوید هیل به این هزینه‌ها اعتراف کرده است. زیرا مقدار بودجه‌ای که به ارتش لبنان می‌دهند مشخص است چرا که ارتش یک ارگان رسمی است و اموالی که در آن هزینه می‌شود مشخص است. برای ارتش چقدر هزینه شد: ۲ میلیارد، ۳ میلیارد، ۴ میلیارد دلار؟ یعنی ۶ میلیارد دلار برای رسانه‌ها هزینه کردند. اما دیوید هیل می‌گوید میلیارد‌ها دلار، از ۵ میلیارد تا ۸ میلیارد دلار به کسانی که وی آن‌ها را «جمعیت‌های خصوصی غیر دولتی» نامید پرداخت شده است. این اموال و هزینه‌های پرداخت شده معلوم نیست کجا رفته است؟ پولی که به دولت پرداخت می‌شود حتی اگر به سرقت برود بعدا مشخص می‌شود که چطور به سرقت رفته است؛ زیرا حساب و کتاب و دخل و خرج آن مشخص است، اما این میلیارد‌ها دلار که به جمعیت ها، رسانه‌ها و شخصیت‌هایی داده شد، کجا ثبت شده است؟ نتیجه آن در کدام ارگان کشور مشخص شده است؟ آیا تظاهرکنندگانی که در اکتبر و نوامبر و ... تظاهرات کردند حق ندارند در این زمینه سئوال داشته باشند؟ من در اینجا در داخل پرانتز به همه شهروندان شرافتمند لبنانی در طول تاریخ و در حال حاضر می‌گویم این‌ها «کلمه حق یراد بها باطل» است (سخن حقی است که مقصود از آن باطل است)؛ شما نباید با شعار‌های حقی که مطرح می‌شود فریب داده شوید ببینید کدام جریانی شما را به کدام سمت و سو می‌برد؟ ببینید زیر پرچم چه کسی تظاهرات می‌کنید؟ زیر لوای چه کسی سنگ پرتاب می‌کنید؟ و خود را به خطر می‌اندازید؟ شما ببینید در خدمت کدام طرح از کدام جریان هستید؟ بنابراین اگر شما صادق و مخلص باشید باید این سئوالات را از خود بپرسید. همه حوادث ثابت کرده است که سفارت آمریکا تظاهرات را مدیریت و هزینه‌های آن را پرداخت می‌کرد؛ خوب اگر اینطور نبود بیایند به ما پاسخ بدهند که میلیارد‌ها دلاری که دیوید هیل از آن‌ها سخن می‌گوید کجا هزینه شده است؟ و این اموال را در چه راهی مصرف کردند؟ بنابراین تمام اهداف آنان با شکست مواجه شد. آنچه به شکست این توطئه‌ها کمک کرد هوشیاری مردم لبنان است. همچنین آن‌ها نمی‌توانند به حزب الله اتهام فساد و سرقت و ... بزنند، زیرا ما همواره گفته ایم و باز هم می‌گوییم هر کس که پرونده‌ای علیه ما در اختیار دارد از وزیر گرفته تا نماینده، شهرداری، کارمند و ... ارائه دهد و به دستگاه قضایی معرفی کند. بالاترین اتهامی که به ما زدند این بود که شما با فساد با روش‌های مناسب مبارزه نمی‌کنید. یا اینکه گفتند شما از مفسدان حمایت می‌کنید ما قبلا درباره این اتهام سخن گفته ایم و بعدا هم درباره آن بحث می‌کنیم، اما کسی بخواهد بیاید و در مقابل ما بایستد و بگوید شما فاسد هستید یا حزب الله فاسد است یا حزب الله اموال را به سرقت برده است و غیره، نمی‌تواند چنین کاری بکند؛ بنابراین توطئه‌های آنان با شکست مواجه شده است. تنها مسیری که در برابر آمریکایی‌ها باقی مانده است مسیر تحریم‌هایی است که با آن، دوستان و هم پیمانان حزب الله را تحریم می‌کنند. خودِ حزب الله، هم چندین سال است که علیه آن تحریم‌هایی را اعمال می‌کنند. فرماندهان، برادران، علما و شخصیت‌های ما همواره تحریم می‌شوند نه تنها نظامی ها، بلکه سیاستمداران و شخصیت‌های فرهنگی و پژوهشگران را نیز تحریم می‌کنند. هدف از آن‌ها فشار روانی است همچنین هدف از آن‌ها تحریک مردم و محیط است و هدف آن‌ها گشتن به دنبال مزدوران خود است، زیرا به مزدوران خود می‌گویند اطلاعاتی برای ما فراهم آورید؛ به آن‌ها می‌گویند مزدورانی که در میان اهالی ضاحیه، اهالی جنوب، اهالی بقاع و ... هستید برای پرداخت اموال باید به ما اطلاعات بدهید. اما من تاکید می‌کنم به هر میزان که می‌خواهید بر حزب الله فشار وارد و آن را تحریم کنید. این تحریم‌ها هیچ نتیجه‌ای برای شما نخواهند داشت. ما که نه حساب‌های بانکی در خارج از کشور داریم و نه قصد سفر و گردشگری به خارج داریم ما اهل لبنان و ساکنان لبنان هستیم و در این کشور زندگی می‌کنیم و از این زندگی هم راضی هستیم؛ و ایمان داریم و در راه آن حتی با بهترین برادرانمان و عزیزانمان و فرزندانمان و زنان شهیدمان ایثارگری می‌کنیم؛ بنابراین این تحریم‌ها برای شما نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت.
دبیر کل حزب الله لبنان همچنین افزود: فشار زیادی بر ایران وارد کردند و تحریم‌های زیادی بر ایران تحمیل کردند، زیرا ایران از حزب الله حمایت می‌کند بر سوریه نیز فشار وارد کردند. البته من نمی‌گویم که این فشار‌ها بر ما تاثیری ندارد، اما ما صبر می‌کنیم و تحمل می‌کنیم و پایدار و استوار خواهیم ایستاد و این راه را ادامه خواهیم داد. برای آمریکایی‌ها هم روشن شده است که این کار‌ها نتیجه‌ای برای آن‌ها در بر نخواهد داشت. بلکه نتیجه عکس خواهد داشت. یک یا دو سال قبل وقتی که به بانک‌های لبنان فشار وارد کردند و گفتند اگر یکی از مسئولان حزب الله یا همسر یا فرزندانشان در بانک‌ها حساب داشته باشد باید آن را بلوکه کنند چه چیز بعدا رخ داد؟ وقتی بحران بانک‌ها مطرح شد و مدعی شدند که نمی‌توانند به مردم دلار پرداخت کنند در طول دو سال همه اعضای حزب الله که دلار‌های خود را در بانک‌ها سپرده گذاری کرده بودند، از بانک‌ها خارج کردند این دلار‌ها یا در منازل نگهداری شد یا مثلا در موسسات قرض الحسنه قرار داده شد. اما این طرحی که ما از آن بیزار بودیم باعث شد اموالمان را حفظ کند، اما کسانی که خوشحال بودند که در فهرست تحریم‌ها نیستند امروز سپرده هایشان در معرض تهدید است. زیرا قرآن می‌فرماید: «عَسَیٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ ۖ ... چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است..». هر بدی که به سراغمان می‌آید شاید ظاهر آن بد و آزار دهنده باشد، اما شاید در باطن خود خیر و رحمت داشته باشد؛ بنابراین تحت فشار قرار دادن حزب الله و اعمال تحریم‌ها و افزایش تحریم‌ها علیه این حزب و حتی علیه شیعیان نتوانست برای آمریکا نتیجه‌ای در بر داشته باشد. از این رو به سوی هم پیمانان حزب الله رفتند امروز جبران باسیل وزیر خارجه لبنان که دوست ماست در فهرست تحریم‌ها قرار داده می‌شود یا اینکه علی حسن خلیل و یوسف فنیانوس وابسته به جنبش امل و جریان «المَرَده» در دولت، را تحریم کردند. اتهام آن‌ها نیز روشن بود، زیرا به نوعی به حزب الله مرتبط بودند.
دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد دولت آمریکا، بزرگترین حامی تروریسم و رژیم‌های فاسد و دیکتاتوری در جهان است و خود بیشترین نقش را در سرقت و غارت منابع و ثروت‌های ملت‌ها دارد. 
وي گفت: طبعا در آن زمان با این دو وزیر عزیز ابراز همبستگی و بیانیه‌ای صادر کردیم. همه ما بیانیه‌های جنبش امل و جریان المرده را به خاطر داریم که در برابر این تحریم‌ها واکنش نشان دادند و هر دو بر پایبندی به مقاومت و مسایل ملی تاکید کردند و گفتند این موضوع، تاثیری بر این پایبندی نخواهد داشت. این موضع گیری پیام روشنی برای آمریکایی‌ها بود که مسیری که در پیش گرفته اند، اهدافشان را محقق نخواهد کرد. به ویژه که تحریم‌ها علیه طرف‌هایی بود که آمریکایی‌ها آن‌ها را متحد حزب الله می‌دانند، یعنی جریان هشتم مارس. البته به جز جریان ملی آزاد. اما مسئله جدید، آن بود که سراغ جریان ملی آزاد رفتند. اگر بخواهیم صادقانه و شفاف سخن بگوییم، عده‌ای به آمریکایی‌ها گفتند که فرصتی برای آن‌ها وجود دارد و شاید جنبش امل و جریان المرده در پی اعمال این تحریم‌ها متزلزل نشد، اما جریان ملی آزاد ممکن است متزلزل شود. البته این حرفی است که به آمریکایی‌ها گفتند. زیرا شاید شرایط آن و اوضاع متفاوت است و شاید ماهیت ائتلاف آن با حزب الله متفاوت است و شاید پیشینه این جریان تاثیرگذار باشد. به آمریکایی‌ها گفتند بر روی اعمال تحریم علیه جریان ملی آزاد متمرکز شوید. بدون شک بعضی طرف‌های داخلی در لبنان بر اساس محاسبات شخصی خودشان که به جبران باسیل ارتباط دارد و نیز بر اساس محاسبات حزبی شان که به جریان ملی آزاد ارتباط دارد، آمریکایی‌ها را برای این اقدام تشویق کردند. آمریکایی‌ها در این شرایط این گام را برداشتند که بدون شک گام بزرگی بود. زیرا ما درباره رئیس جریان ملی آزاد و نه یک وزیر یا نماینده از این جریان سخن می‌گوییم. نکته دیگر آن است که ابتدا با میشل عون رئیس جمهور لبنان و نیز با خود جبران باسیل در این باره سخن گفتند و به طور مستقیم با او مذاکره کردند. ما درباره اینکه بین ما و جبران باسیل چه رخ داد، سخن نمی‌گفتم، اما، چون او خود اشاره کرد من هم به آن می‌پردازدم. زیرا همواره آنچه در جلسات می‌گذرد، برای من مانند یک امانت است و من نه فقط از نظر اخلاقی، بلکه از نظر دینی به حفظ این امانت متعهد هستم. اما چون او خود به این موضوع اشاره کرد، خوب است که من هم درباره این گفتگو‌ها سخن بگویم. (آمریکاییها) با جبران باسیل مذاکره و بحث کرده بودند و جبران باسیل با من در این باره گفتگو کرد. باسیل گفت که آمریکایی‌ها با او سخن گفته و به روشنی او را تهدید کرده اند و از او خواسته اند در نشست خبری، پایان ائتلاف جریان ملی آزاد با حزب الله و حتی پایان روابط با حزب الله را اعلام کند. برای او ضرب الاجل تعیین کرده بودند که اگر این کار را انجام ندهد، نام او را در فهرست تحریم‌ها اضافه کنند. ویژگی دیگر اعمال تحریم جبران باسیل آن است که با اتهام فساد و نه حمایت از تروریسم، او را تحریم کردند و هدف آن‌ها هم اهانت شخصی بیشتر به جبران باسیل است. جبران باسیل به من اطلاع داد که او را در برابر این دو گزینه قرار داده اند و نمی‌تواند چنین اقدامی را بپذیرد. زیرا چنین اقدامی، آزادی، استقلال آن‌ها و منافع ملی را مخدوش می‌کند. او به من گفت اگر بین این دو گزینه بخواهد انتخاب کند، چنین کاری را نخواهد پذیرفت و اگر می‌خواهند، نام او را در فهرست تحریم قرار دهند. من از این تصمیم او استقبال کردم و چیزی را به او گفتم که به بقیه متحدان هم می‌گویم. به او گفتم روابط بین ما و شما، روابط قدیمی، مستحکم، دوستانه و محبت آمیز و فراتر از مسایل سیاسی است. به او گفتم که ما نمی‌خواهیم آسیبی به شما برسد و ببیند چه موضع گیری به نفع خودتان است و آن را اتخاذ کنیم و ما آن را با توجه به این فشار‌ها درک می‌کنیم. اگر هم از ما چیزی می‌خواهید، آماده هستیم و اگر بتوانیم در زمینه‌ای کمکی کنیم، آمادگی داریم. جبران باسیل به من گفت که تصمیمش را گرفته است و فقط می‌خواهد، مسئله را به من اطلاع بدهد و از ما درخواستی ندارد. البته صرفنظر از اینکه ما می‌توانیم در این زمینه کاری انجام دهیم یا نه. فقط می‌خواست به ما اطلاع بدهد تا اگر بعدا اتفاقی رخ داد، ما در جریان باشیم.
اجازه بدهید بر اساس این پاسخ، مطلبی را در پرانتز بیان کنم. من به همه دوستان و متحدانمان در لبنان می‌گویم، اگر آمریکایی‌ها با شما مذاکره کردند و شما را زیر فشار قرار دادند و شما را بین دو گزینه قرار دادند، شما در تصمیم گیری آزاد هستید و ما هر موضعی را که اتخاذ کنید، درک می‌کنیم. ما نمی‌خواهیم هیچ کسی آسیب بببنید یا ناراحت شود. هر کسی می‌تواند بر اساس وجدان، منافع، منافع کشور، موضع گیری را که مناسب می‌داند، اتخاذ کند. ما هر موضعی را که اتخاذ می‌کنند، درک می‌کنیم و اگر ما باید در زمینه‌ای کمک کنیم، ما برای کمک کردن آمادگی داریم. پرانتز را می‌بندیم و به موضوع جبران باسیل باز می‌گردیم.
جبران باسیل به طور رسمی، موضع رسمی اش را به اطلاع آن‌ها (آمریکاییها) رساند. می‌دانیم که آن‌ها میانجی‌هایی را فرستادند و او و نیز رئیس جمهور لبنان را بسیار زیر تحت فشار قرار دادند تا موضعش را تغییر دهد و به سیاست چماق و هویج متوسل شدند. اما او تصمیم قاطعش را گرفته بود. پس از آن تصمیم آمریکا، اتخاذ شد.
در این مورد می‌خواهم دو مسئله را بیان کنم که یکی درباره تصمیم آمریکایی‌ها و دیگری درباره جبران باسیل است. درباره تصمیم آمریکاییها، عده‌ای این مسایل را مطرح می‌کنند که چرا فردی را به فساد و فردی را به حمایت از تروریسم متهم می‌کنند؟ اما بحث ما اصولی است. آیا در اصل، دولت آمریکا حق قانونی و اخلاقی دارد که درباره بقیه جهان قضاوت کند؟ آیا آمریکا، سازمان ملل و شورای امنیت است؟ آمریکا دولتی دارد که اقدامات تروریستی انجام می‌دهد و از تروریست‌ها حمایت می‌کند و گروه‌های تروریستی تشکیل می‌دهد و در جنگ تروریستی شرکت می‌کند، می‌تواند جهان را تقسیم کند که یک طرف تروریست است و طرف دیگر تروریست نیست. آمریکا چه حق قانونی و اخلاقی در این باره دارد؟ در شرایطی که ما با دولتی روبرو هستیم که حامی و طرفدار دیکتاتورترین، فاسدترین و غارتگرترین رژیم‌ها در منطقه ما و جهان است. من فراموش کردم که بگویم دولت ترامپ شکست خورد، اما فقط در یک زمینه غارت و سرقت و دوشیدن کشور‌ها موفق بود. در شرایطی که دولت آمریکا فاسد، سارق و غارتگر است، آیا می‌تواند جهان را تقسیم بندی کند یک طرف فاسد است و یک طرف دیگر فاسد نیست؟ چه رسد به اینکه از آن بخواهیم برای اتهاماتش دلیل و مدرک بیاورد. من از آن‌ها درخواست ارائه مدرک ندارم، بلکه به آن‌ها می‌گویم شما اصلا حقی در این باره ندارید. آمریکایی‌ها حق اظهارنظر در زمینه تروریسم و فساد را ندارند. زیرا آن‌ها خودشان در صدر تروریسم و در صدر فساد در جهان قرار دارند. روشن است که طرح این اتهام، با انگیزه سیاسی و برای اعمال فشار صورت می‌گیرد. اگر شما جبران باسیل را فاسد می‌دانید، اگر به ائتلافش با حزب الله پایان دهد، دیگر اینطور نخواهد بود؟ همین مسئله تناقض گویی شما را نشان می‌هد. روشن است که همه این مسایل، با انگیزه سیاسی و برای اعمال فشار سیاسی و تحمیل گزینه‌های سیاسی انجام می‌شود.
از این شیوه‌ها برای تحمیل گزینه‌های سیاسی و سلب اراده‌های سیاسی و تحمیل شروط سیاسی بر نظام ها، احزاب، جریان‌ها و شخصیت‌ها استفاده می‌کنند. این کاری است که آمریکایی‌ها در سراسر جهان انجام می‌دهند. در لبنان هم می‌خواهند همین کار را انجام دهند و آخرین نفر هم جبران باسیل بود. در طول دو ماه گذشته شاهد اعمال تحریم‌ها و قرار دادن نام افراد و شخصیت‌ها در فهرست‌های مختلف بودیم. مشخص نیست ترامپ چه فهرست‌های دیگری را در نظر دارد؛ بنابراین ما در برابر آمریکایی‌ها موضع قاطعانه‌ای داریم و از همه لبنانی‌ها انتظار دارم که ابراز همبستگی کنند. زیرا این مسئله به حاکمیت ملی کشور ارتباط دارد و خارج از مناقشه‌های حزبی و شخصی قرار دارد. از لبنانی‌ها می‌خواهیم که با این موضوع به عنوان نقض حاکمیت ملی برخورد کنند. اگر آمریکا یکی از مخالفان ما در لبنان را در فهرست تروریسم قرار دهد، ما آن را نخواهیم پذیرفت. ان شاء الله که دشمنی در لبنان نداریم و با کسی بر اساس دشمنی برخورد نمی‌کنیم. اگر آمریکایی‌ها کسی را فاسد معرفی کنند، من آن را نخواهم پذیرفت. زیرا دولت آمریکا حق ندارد هیچ لبنانی را تروریست یا فاسد معرفی کند. این مسئله به حاکمیت لبنان و دستگاه قضایی لبنان ارتباط دارد. اگر ما از حاکمیت ملی حمایت می‌کنیم باید به این شیوه رفتار کنیم. نه اینکه از این اقدام آمریکا خوشحال شویم، دشنام بدهیم، لبخند بزنیم و کوته نگرانه با این موضوع برخورد کنیم. ما چنین موضعی در برابر هر فرد، حزب یا طرفی در لبنان داریم که آمریکا آن را تحریم کند. اینکه ما لبنانی‌ها با یکدیگر ابراز همبستگی و اقدام آمریکا را رد کنیم، به آمریکایی‌ها می‌فهماند که بقیه را نباید دسته بندی کنند و نام آن‌ها را در فهرست‌ها قرار دهند، زیرا می‌فهمند که این کار سود و نتیجه‌ای ندارد و فقط خصومت‌ها بین خودشان را با لبنانی‌ها تشدید می‌کنند.
ما موضع جبران باسیل را شجاعانه می‌دانیم، به ویژه که در نشست خبری شرکت کرد و مسئله را به صورت روشن توضیح داد و تشریح کرد. البته این کار را با ادبیات خود و بر اساس اصول خود بیان کرد. اگر کسی از جبران باسیل یا جریان ملی آزاد بخواهد تا کپی حزب الله باشند، چنین چیزی ممکن نیست. ما دو حزب و جریان متفاوت هستیم که هر کدام از ما ساختار و حزب خودمان را داریم. ما ممکن است درباره مسایل اعتقادی و سیاسی با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشیم، اما دامنه توافق بین ما گسترده است و بر اساس این توافق‌ها عمل می‌کنیم. درباره مسایل اختلافی، یکدیگر را درک می‌کنیم. دوستان و متحدان به این صورت با یکدیگر تعامل دارند. هیچ کسی از دیگری نمی‌خواهد که کپی از آن باشد. حتی دو برادر هم کپی یکدیگر نیستند. جبران باسیل با ادبیات و به شیوه خودش، اما با شجاعت بسیار زیاد، موضعش را اعلام کرد. ما موضع گیری او را شجاعانه، ملی گرایانه و بسیار مهم می‌دانیم که در ادبیات و رفتار سیاسی لبنان می‌توان به آن استناد کرد. ما با او اعلام همبستگی کردیم و همه را دعوت می‌کنیم تا با او ابراز همبستگی کنند، زیرا مسئله فقط تحریم یک نفر نیست.
نکته دیگر آن است که همانطور که جبران باسیل پایبندی و صداقت خود را در روابط با حزب الله اعلام کرد ما هم تعهد خودمان را به این روابط اعلام می‌کنیم. جبران باسیل با این موضع گیری، صداقت، آزادی و استقلال خود را ثابت کرد و این خط مشی درست است. من در تلفن داخلی هم این مسئله را به او گفتم. البته این حرف خودش هم بود، چه من به او می‌گفتم و چه نمی‌گفتم. زمانی که آمریکایی‌ها با اعمال تحریم، فردی را زیر فشار قرار می‌دهند و از او می‌خواهند کار خاصی انجام دهد، اگر خواست آن‌ها را بپذیریم، خواسته‌های بیشتری مطرح خواهند کرد و خواسته‌های آن‌ها تمامی نخواهد داشت. زیرا نقطه ضعف آن فرد را فهمیده اند. از همان ابتدای راه باید به آن‌ها نه گفت و تاکید کرد ما آزادمرد هستیم و کاری را انجام می‌دهیم که به نفع کشورمان و به نفع خودمان باشد. نمی‌پذیریم که کسی بخواهد ما را زیر فشار قرار دهد و چیزی را به ما تحمیل کند. این خط مشی سیاسی کاملا درست است. هر کسی که بخواهد آزاد، مستقل و ارباب خودش باشد و کرامت شخصی و کرامت گروه خودش و کرامت ملی اش را حفظ کند، به همین شیوه رفتار می‌کند و تسلیم شدن را رد می‌کند. جبران باسیل هم همین کار را انجام داد.
البته ما قبل از همه این بحث ها، گفتگو کرده بودیم که در تفاهمی که بین ما وجود دارد، بازنگری کنیم، زیرا مربوط به ۱۴ سال پیش است. این تفاهم اولیه بود و به همه مسایل نمی‌پردازد و مسایلی که بعدا رخ داد و ممکن است درباره آن‌ها توافق نظر یا اختلاف داشته باشیم، هم در آن وجود ندارد. همه گیری کرونا، دیدار‌ها بین ما را کاهش داد. در ۱۴ سال گذشته، افراد زیادی می‌خواستند این تفاهم را به شکست بکشانند و این ائتلاف از بین برود. البته این ائتلاف، جبهه‌ای علیه هیچ کسی نیست. امیدواریم این تفاهم‌ها گسترش یابد و مشمول همه گروه‌های سیاسی شود. این ائتلاف، مانعی برای دستیابی به تفاهم‌های دیگر نیست. حزب الله تفاهم‌هایی را که می‌خواهد امضا می‌کند و جریان ملی آزاد هم به تفاهم‌هایی که می‌خواهد دست پیدا می‌کند. تردیدی نیست که تفاهم ما که از ۱۴ سال پیش ادامه داشته است، به بازنگری نیاز دارد. بحث‌ها و ملاحظاتی بین ما و دوستان مان در جریان ملی آزاد وجود دارد که مانند دیگر دوستانی است که با یکدیگر صادق هستند و درباره مسایل مختلف بحث و گفتگو می‌کنند. ما اصرار داریم که ملاحظات خودمان را در رسانه‌ها اعلام نکنیم. به عنوان مثال درباره موضوع مبارزه با فساد نمی‌گوییم که ما چه کار انجام دادیم و آن‌ها چه کار کردند. ما در این باره در رسانه‌ها سخن نمی‌گوییم. ما به مسایل می‌پردازیم و بعدا نتیجه آن را در رسانه‌ها اعلام می‌کنیم. بدون شک، ما در این تفاهم بازنگری خواهیم کرد و بدون شک این روابط را گسترش خواهیم داد. به نظر من، پاسخ به تحریم‌های آمریکا، توسعه روابط بین جریان ملی آزاد و حزب الله است به منظور تحقق منافع کشور است. ما به دنبال تشکیل جبهه در برابر دوستان دیگر یا متحدان دیگر یا حتی مخالفان نیستیم. بار دیگر می‌گویم از نظر ما، این موضع گیری تحسین برانگیز، شرافتمندانه و قابل احترام است و بر اساس آن عمل خواهیم کرد. ما امیدواریم این الگوی درخشان که جبران باسیل در چند روز گذشته بیان کرد، همانطور که در موضع گیری جنبش امل پس از قرار گرفتن نام علی خلیل در فهرست تحریم‌ها شاهد آن بودیم و همانطور که در موضع گیری جریان المرده پس از قرار گرفتن نام یوسف فنیانوس در فهرست تحریم‌ها شاهد آن بودیم، همانطور که در همه منطقه شاهد آن هستیم که افراد آزادمرد و شریف زیادی وجود دارند، گسترش یابد و آمریکایی‌ها بفهمند که با اعمال فشار، تحقیر، تندی کردن و محاصره نمی‌توانند بر کشور ما، بر مردم ما و بر گروه‌های سیاسی ما، گزینه‌هایی را تحمیل کنند که خود گروه‌های سیاسی به آن‌ها باور ندارند. اگر بخواهیم به اوضاع کشور رسیدگی کنیم یا کشور را نجات بدهیم، باید این اقدامات آمریکا را متوقف کنیم. به ویژه که ممکن است دشمنان لبنان بخواهند، کشور را به سوی خطراتی بکشانند.
بحث تشکیل دولت، موضوعی است که به رایزنی و توافق بیشتر بین رئیس جمهور و نخست وزیر نیاز دارد و امیدواریم با سرعت صورت گیرد. ما همواره بر نقش برابر هر دو در تشکیل کابینه، تاکید می‌کنیم که ضمانتی برای همه گروه‌های سیاسی است.
همچنین در مسئله کرونا، از بعضی تصمیماتی که اتخاذ شد یا درباره توصیه‌های شورای عالی دفاع، حمایت می‌کنیم و از همه لبنانی‌ها و افرادی که در لبنان اقامت دارند، می‌خواهیم به این تدابیر پایبند باشند تا از بروز شرایط بدتر جلوگیری شود. این بحث‌ها درباره تعطیلی سراسری یا تعطیلی جزئی، در همه کشور‌ها از جمله فرانسه، اسپانیا، ایتالیا و آمریکا هم وجود دارد. باید ببینیم چگونه از این مرحله دشوار عبور می‌کنیم. طولانی‌تر از دفعات قبلی سخنرانی کردم، اما پرونده‌های و حوادثی مطرح بود که باید به آن‌ها اشاره می‌کردم و حتی پرداختن به بعضی پرونده‌ها را هم به آینده موکول کردم. در روز شهید حزب الله، پیمان ما با شهدای بزرگ و عظیم مان آن است که امانت آن‌ها را حفظ کنیم و از دستاوردهایشان حفاظت کنیم و پرچم پیروزی هایشان را بر دوش بکشیم و مسیر آن‌ها را کامل کنیم و برای تحقق اهدافی که به دنبال آن بودند، تلاش کنیم و پیروزی‌ها و دستاورد‌های بیشتر به دست آوریم و از کشور، مقدسات و امت مان حفاظت کنیم.
ما امیدوار هستیم و منتظر آن هستیم که خداوند آن نشان ارزشمند، عالی و الهی را که روزی و قسمت آن‌ها کرد، روزی ما هم بگرداند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظر شما
آخرین اخبار
سرمربی قزوینی در راه بازی‌های همبستگی کشور‌های اسلامی
محدودیت‌های ترافیکی راهپیمایی ۱۳ آبان رشت
ورود ۴۰۰ دستگاه اتوبوس دوکابین دیزلی تا پایان سال به ناوگان اتوبوسرانی
برگزاری جشنواره نان و جان در روستای قلعه نو خرقان شاهرود
بزرگداشت ۱۳ آبان، «روز ملی مبارزه با استکبار»
انتشار حذفیات منابع امتحانی آزمون سراسری ۱۴۰۵
اعلام محدودیت‌های ترافیکی روز ۱۳ آبان در یزد
قلم های کوچک؛ یادآور یک روز بزرگ تاریخی
همکاری چهره‌ها با مرکز امور نمایشی سیما
بارش باران در مشهد پس از ۱۵۰ روز
اجرای طرح طاها در خوزستان
کشف بیش از ۶ تن آرد فاقد مجوز در بوکان
ناپایداری شبکه، تهدیدی برای پایداری منابع انرژی تجدیدپذیر
سیاستمداران آمریکایی از دخالت در امور دیگران عبرت نگرفته‌اند
رژه دختران فاطمی در مینودشت
نواخته شدن زنگ جشنواره آب در مدارس چهارمحال و بختیاری
تعطیلی سینما‌ها در روز سه شنبه به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س)
خبر‌های کتابی سلام خبرنگار
داستان بلاتکلیفی یک پل پس از ۱۸ سال 
پیام دعوت مشترک برای حضور حماسی در راهپیمایی یوم الله ۱۳ آبان
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
ایران به دنبال صلح در سودان؛ غرب و صهیونیسم در پی تجزیه
تصادف مرگبار در محور فرعی دهگلان - قروچای
نیم صفحه نخست روزنامه‌های ورزشی ۱۱ آبان
هفته نهم سوپرلیگ یونان؛‌ پیروزی المپیاکوس با گلزنی طارمی
بازار روز شهید عراقی آمل؛ نگین ۳۴ ساله گردشگری مازندران
پیگیری مشکلات نوبت دهی در درمانگاه‌های بیمارستان‌ها
افشای هویت جانیان صهیونی به دست گروه سایبری حنظله
عکس‌های منتخب خبری جهان / ۱۱ آبان
اختلال در واردات و تامین نهاده‌های دامی
ضوابط فعالیت سکو‌های خارجی
کرملین: مسکو از نزدیک تحولات ونزوئلا را زیر نظر دارد
آخرین وضع مصدومان سپاهان
لاریجانی: «خواسته‌های دشمن ته ندارد»
قانون کاهش مصرف کیسه‌های پلاستیکی در انتظار اجرا
سخنگوی سپاه: ما غافلگیر نشدیم و آرایش سپاه جنگی بود
کرملین: مسکو از نزدیک تحولات ونزوئلا را زیر نظر دارد  (۲ نظر)
تصادف در اتوبان تهران کرج با ۱۱ مصدوم و ۳ فوتی  (۱ نظر)
قطع درختان صنوبر در چمستان قانونی بود  (۱ نظر)
بازی‌های آسیایی جوانان؛ ایران در رده چهارم آسیا قرار گرفت  (۱ نظر)
پیام تسلیت رئیس مجلس در پی درگذشت مادر شهیدان عاکفی  (۱ نظر)
یادواره شهدای سلامت در خرم‌آباد  (۱ نظر)
کشور فلسطین ظرف ۵ سال تشکیل می‌شود  (۱ نظر)
قصه آموزش در تنها مدرسه روستای نرگس‌زمین ساری  (۱ نظر)
افشای هویت جانیان صهیونی به دست گروه سایبری حنظله  (۱ نظر)
تظاهرات مخالفان رئیس جمهور صربستان  (۱ نظر)
قهرمانی تیم رباتیک دانش آموزی ایران در آسیا  (۱ نظر)
دیدار عراقچی با پدر زندانی ایرانی در ترکیه  (۱ نظر)
بلیت فروشی دیدار تراکتور_الشرطه  (۱ نظر)
انتقاد افغانستان از نقض حریم هوایی این کشور از سوی آمریکا  (۱ نظر)
بازتاب درخشش طلایی والیبال دختران ایران در تارنمای شورای المپیک آسیا  (۱ نظر)