چاپلوسی نردبان ترقی!
چاپلوسی به نردبانی جهت ترقی در محیط کار تبدیل شده است!
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، "جیسون بیتمن"، هنرپیشه معروف آمریکایی در یکی از فیلمهای خود نقش کارمندی تلاشگر را ایفا میکند که به رغم زحماتش هیچگاه مورد توجه رئیس خود قرار نگرفته و برای سالها یک کارمند معمولی باقی مانده است.
او در بخشی از دیالوگهای خود خطاب به بیننده میگوید: مادربزرگ من وقتی به این کشور (آمریکا) آمد فقط ۲۰ دلار توی جیبش داشت، او تمام عمر خود را به سختی کار کرد و هیچوقت چاپلوسی نکرد. وقتی که فوت کرد آن ۲۰ دلار تبدیل به فقط ۲ هزار دلار شده بود و این افتضاح است. میدانید چرا؟ برای اینکه هیچوقت چاپلوسی نکرد!
واقعیت چیست؟ چاپلوسی به نردبانی جهت ترقی در محیط کار تبدیل شده است. ابداع کلمهای به نام "پاچهخاری" نیز به سریال طنز ایرانی سالهای دور باز میگردد که کارمندان اداره با همه توان، چاپلوسی آقای رئیس را میکردند و او نیز بلافاصله کاغذی را از جیب درمیآورد و به نسبت پاچهخاری آنها پاداش مینوشت.
اشاره به دیالوگ بالا در یک فیلم نه چندان ارزشمند هالیوودی نیز حداقل این مسأله را روشن میکند که معضل چاپلوسی در محیط کار فقط یک رفتار ناپسند مختص جامعه ما نیست و همه جای دنیا به عنوان عملی ناپسند و ضد ارزشی به آن نگریسته میشود.
وبسایت معتبر بیزنس اینسایدر در یکی از مقالات خود از کارمندان چاپلوس به عنوان "سدی در برابر توسعه فضای خلاق در محیط کار" نام میبرد. فراموش نکنیم آدمهای خلاق همواره باید تغییر مثبتی ایجاد کنند تا از کار خود راضی باشند، وگرنه به سختی میتوان چنین نیروهای ارزشمندی را فعال نگه داشت.
دریافت توجه مثبت از محیط اطراف، حسی دوستداشتنی است که حتی مدیر نیز بهعنوان یک انسان از آن لذت میبرد اما تشخیص شرایط و پرهیز از گرفتاری در گرداب چاپلوسان، یکی از ویژگیهای مهم برای فردی است که پست حساس مدیریت را میپذیرد.
آسیبهای کارمندان چاپلوس به محیط حرفهای کار
- در محیطی که چاپلوسی وجود دارد، کارمندان غیر چاپلوس درگیر حس امنیت نداشتن در محل کار میشوند. نگران این میشوند که نکند چاپلوسی افراد دیگر، آنها را در رقابت کاری عقب بیندازد. این حس منفی و نگرانی دائمی، حتماً در راندمان کاری اثر منفی میگذارد. برخی پژوهشها نشان میدهند میزان رضایت شغلی کارمندانی که "همکاران چاپلوس" دارند، بسته به شرایط از ۱۵ تا ۳۵ درصد از پایینتر از دیگران است و به همین میزان، بهرهوری آنها پایینتر و احتمال استعفای آنها بیشتر است.
- کارمندان چاپلوس معمولا بازده کمتری نسبت به همکاران خود دارند و عملا کمکاری نیروهای چاپلوس باید از راه افزایش تلاش کارمندان دیگر در ساعات بیشتر کاری جبران شود. بر اساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه استنفورد، وقتی ساعت کاری از هفتهای ۵۰ ساعت فراتر رود، راندمان کارمندان خوب به ازای هر ساعت کار بیشتر افت میکند.
- هر کارمندی در صدد پیشرفت است. اگر افراد ببینند که دیگران بر اثر چاپلوسی پیشرفت میکنند و پاداش دریافت میکنند، در طول زمان به این روند خواهند پیوست و خلاقیت را کنار خواهند گذاشت. سازمان بیخلاقیت نیز موجودی محکوم به شکست خواهد بود.
فریدریش نیچه، فیلسوف بزرگ آلمانی (۱۹۰۰ - ۱۸۴۴) میگوید: هر جا چاپلوسی گسترش بیابد، کمتر میتوان در آنجا اندیشههای بلند یافت، زیرا چاپلوسی به شدت واگیردار است.
- چاپلوسی، نقطه مقابل "جرأت" است. اگر فرهنگ یک سازمان، چاپلوسمحوری باشد، جرأت از آن حذف میشود. یکی از پیامدهای حذف جرأت نیز، حذف نقد درون سازمانی است. نقد درون سازمانی، ساز و کاری است که در آن، اعضای یک سازمان خود را بخشی از بدنه مجموعه میدانند و هرگونه اشکالی را گزارش و نقد میکنند و اگر بتوانند راهکار نیز میدهند. این ساز و کار را میتوان با سیستم دفاعی بدن مشابه دانست که مراقب ناکاستیها و میکروبهای بدن است و با آنها مقابله میکند.
- مدیران، وقتی مورد چاپلوسی قرار میگیرند، در حال قربانی شدن هستند، زیرا خود را از موهبتی به نام "نقد شدن" و "پی بردن به خطاها" محروم میکنند. نیچه در اینباره میگوید: به زحمت میتوان در جایی که همه چاپلوسی یک فرد را میکنند، جز در وصف بزرگی او سخنی گفت و بر خلاف مسیر آب شنا کرد.
مدیری که عادت میکند مدام تملق بشنود، اگر با کارمندی منتقد مواجه شود که نقدی واقعی درباره سازمان دارد، احتمالاً او را بیادب و گستاخ خواهد دانست. مدیر تملقپذیر، حتی بدون اینکه بداند، سازمان را به سمت سقوط هدایت میکند.
مدیران چه کنند؟
۱ - اولین نکته این است: فکر نکنید در دام چاپلوسی نمیافتید. وقتی از انسان تعریف و تمجید میشود، هورمونهای شادیآفرین مانند دوپامین شروع به ترشح میکنند و حس خوبی به فردی که مورد تملق قرار میگیرد، دست میدهد. (فرد متملق هم این حس را پیدا میکند و از استرس او کم میشود).
بنابر این، نیافتادن در دام تملق، نیاز به مراقبت همیشگی از خود دارد، بهویژه وقتی احساس میکنید از حرف کارمندان حس خوبی دارید.
۲ - برای سازمان خود، مقررات دقیق و قابل اندازهگیری تدوین و بهطور شفاف ابلاغ کنید. پاداش و تنبیه باید تنها بر اساس استانداردهای مکتوب و روشنی باشد که اعلام کردهاید. بیشتر چاپلوسیها، در خلأ نظام شفاف سازمانی رخ میدهند. یکی از مقررات ضد چاپلوسی، این است: هر کس نقد مفیدی داشته باشد، پاداش میگیرد.
۳ - رسماً و علناً اعلام کنید که از تعریف و تمجید کارمندان از خودتان ناراحت میشوید. ممنوعیت چاپلوسی باید بخشی آشکار و اعلامشده از فرهنگ سازمانی شما باشد. این اعلام رسمی را جدی بگیرید و اگر کسی تملق کرد، فوری و با چهرهای در هم، به او بگویید «نیازی به این تعاریف نیست، برو سراغ اصل مطلب.»
حساب کار باید دست کارمندان چاپلوس بیاید و بفهمند که نمیتوانند شما را خام زبان خود کنند.
۴ - منتظر نمانید که کارمندان کارآمد، خود را به شما عرضه کنند. خودتان سراغ آنها بروید و در جمع تشویقشان کنید و پاداش دهید. باید همه بدانند در سازمان شما کارآمدها پاداش میگیرند، نه چاپلوسهایی که تمایل دارند همیشه دور و برتان باشند و حتی به جوکهای بیمزه شما نیز بخندند.
۵ - اگر دیدید چاپلوسی در سازمان شما رشد کرده است، این وضعیت را به منزله آژیر خطر قلمداد کنید، زیرا نشان میدهد "اصل کارآمدی" در سازمان شما از بین رفته است. بنابر این، به بازبینی فرایندها و ساختارها بپردازید و "کارآمدی" را به سازمان خود برگردانید.