به گزارش
خبرگزاری صداوسیما مرکز کردستان،
کمتر جایی در کوه و کمرهای لب مرز بود که نشناسد و آنجا نرفته باشد.تمام تابستان را برای زمستانشان کار میکنند،
کولههایی که بر دوش دارند برای جثه هایشان سنگین است و بالا رفتن از کوه و صخرههای سخت و خشن، تمام انرژیشان را به تحلیل میبرد.
پرده اولشب را با اضطراب خوابید، همسرش تمام طول روز از درد ناله میکرد و به زور مسکن کمی آرام گرفت.
خودش هم درد داشت، همه وسایل لازم را کنار گذاشت، راه سختی را انتخاب کرده بود، قرارشان حدود ۴صبح بود، خروجی آبادی به سمت مرز.
زودتر هم بیدار شد و راه افتاد، یک نفر دیگر سر قرار بود، منتظر ماندند تا همگی برسند و بعد هم باهم راه افتادند.
صخرهها برایش سختتر از گذشته بود، بارها این راه را آمده بود، ولی این بار اینگا او کوه را به دوش دارد نه کوه او را.
چند ساعت در راه بودند و بارها نزدیک بود از صخره پرت شوند و حالا آنطرف منتظر که طرف خارجی از راه برسد و بارشان را تحویل بدهد.
کفشهایش را در آورد تا کمی خستگی پایش برود، همین که هوا به پایش خورد تازه سوزش تاولهایش را حس کرد.
بار را بدون اینکه حرفی بزنند و کلامی رد و بدل شود، گرفتند و برگشتند، این طرف برای هر کوله ۱۵هزار تومان در انتظار بود، با عجله به خانه برگشت و به سراغ همسر و فرزندانش رفت.
چند سال بعد
حالا دیگر با جرات بیشتری به دل مرز میزد، اما این فقط یک توهم بود، او هنوز از این تردد وحشت داد، ولی با آن کنار آمده بود.
هیچ وقت فکرش را نمیکرد بعد از زمین گیر شدن همسرش او کوله به دوش بگیرد و به دور از چشم مردان آبادی به کولبری برود، زنان دیگر هم مخفیانه این کار را میکردند، چون این کار زنانه نبود.
دستشان آنقدر ضخیم و پینه بسته شده بود که دیگر اثری از لطافت زنانه نداشت.
فریده یکی از حدود ۲۰زن کولبری است که روزهای سختی را برای امرار معاش در کوهها پشت سر گذاشته است.
گاهی که به گذشته بر میگردد، تمام وجودش لبریز از دردهایی میشود که بخاطر پوشیدن لباس و کفشهای مردانه وجودش را آزار میداد.
تمام روحیه لطیف زنانه خود را به کوله سنگینی باخته بود که گاهش سیگار بود، گاهی پارچه و گاهی هم لوازم خانگی.
میدانست که کارش قاچاق است، ولی چارهای نداشت، سرپرست خانواده اش بود و باید هرطور شده چرخ زندگی را میچرخاند.
امرار معاش برایش در زمستانها سختتر بود، چون سرما و کولاک سختی کوهستان را صدچندان میکرد و برایش ممکن نبود که بتواند به دل صخرههای خشن بزند، او هر چقدر هم قوی باشد باز هم یک زن بود با همه لطافتهای زنانه خود.
این بخشی از تمام زندگی زنانی است که یا خودشان کولبر بودهاند و یا یکی از افراد خانواده آنان به این شغل سخت و خطرناک مشغول هستند.
نمونههایی از این خانوادهها را در مرز میتوان دید.
آنان فارغ از هر سیاسی کاری و سیاسیبازی، تنها به دنبال تکه نانی هستند که بر سر سفره خود و عائلهشان ببرند و کاری ندارند رسانههای غربی و معاندان دربارهشان چه نظری دارند.
خطر بیخ گوش کولبران
اگر چه بارها خطر را بیخ گوششان دیده و شنیدهاند، اما میدانند که عدهای در قالب کولبری رفته و اقلام غیرمجاز جابجا میکنند و با مرزبانان درگیر میشوند، آنها، اما اگر سختی کوه امانشان دهد، با مرزبانی مشکلی ندارند.
تمام هم و غمشان این است کفشهای آهنین خود را برای زمستان آماده کنند تا بار سنگینی را که مرزنشینی روی دوششان گذاشته، جابه جا کنند.
کولبری شغل غیررسمی بخش زیادی از ساکنان غرب و شمال غرب ایران است و آمارهای غیررسمی تعدادشان در کردستان را حدود ۲۰هزار نفر اعلام میکند.
ساکنان استانهای مرزی در ۶ماه دوم هر سال با شدت گرفتن سرمای هوا و برف و بوران رنجی را به دوش میکشند که کمتر کسی از آن باخبر است.
بعد از مرگ چهار کولبر در سال۱۳۹۶ در کوههای سردشت، صحبتهای جدی درباره طرح ساماندهی کولبران در دولت و مجلس مطرح شد، اما هنوز که هنوز است در اول راه مانده است و گویی کوله این طرح از کوله کولبران سنگینتر است که در همان ابتدای راه متوقف شد.
این طرح پس از کش و قوسهای فراوان بالاخره تابستان سال قبل توسط هیات دولت تصویب شد و کولبران امیدوار شدند که مبادلاتشان جنبه رسمی پیدا کند ولی...
اگر چه آماری از تعداد دقیق کولبران در دست نیست، اما بیشتر ساکنان مناطق مرزی نان خود را از مرز در میآورند و با شیوع کرونا و شدت گرفتن تحریمها حالا باری به غیر از غم درآوردن نان ندارند.
پرده آخر؛ پایان کولبری
صدای چرخهای خیاطی به گوش می رسد، وارد که میشوی تصویری از زنان کولبر روی دیوار خودنمایی میکند، کنارش هم نوشتهای جلب توجه میکند، روی آن نوشته است: زنان کولبر قسمت کمتر دیده شده ماجرای کولبری هستند، جدا از زنانی که خودشان کولبری میکنند، زنانی هم که مردانشان کولبرند، همسایه همیشگی دلواپسی به شمار میروند و هربار که مردانشان را راهی کوهستان میکنند، با خودشان میگویند: آیا این دیدار آخر است؟
صدای خنده و گفت و گوی زنان با صدای چرخهای خیاطی درآمیخته است، اینجا تکههای زندگی را به میدوزند تا پایشان بر صخرهها نلغزد.
لیلا خانم روی گوشی خود تصویری از روزها سخت کولبری خود و دیگر زنان را دارد، به روزهای قبل از کولبری که بر میگردد، روزهایی را به یاد دارد که مهاجرت کرده بودند و از کردستان، زادگاهش دور بود.
بعد از برگشتن به مریوان، با اینکه مدرک خیاطی داشت، ولی پولی در بساطش نبود تا حتی یک چرخ ساده خیاطی بخرد.
برای همین هم میگوید: تصمیم به کولبری گرفت تا بتواند پول یک چرخ خیاطی را جمع کند.
این آرزویش چهار سال طول کشید، همراهانش ۳۰تا۴۰ نفری بودند که بیشترشان یا همسرشان را در کولبری از دست داده بودند و یا زمین گیر شده بودند، کولبری راهی سخت است که یا سرما سرانگشتانت را میریزد و یا از صخره پرت میشود و یا ...
هر کولهای که میآورند باید هم ضمانتش را میکردند و هم از جانشان میگذشتند، در آخر هم حداکثر پولی که عایدشان میشد حدود ۲۰۰هزار تومان بود.
شبها از درد خواب نداشتند و در طول یک روزی که باید در هفته کولبری میکردند، تمام هفته را با کابوس آن سر میکردند.
زنان کولبر اگرچه در مقایسه با مردان کولبر تعدادشان زیاد نیست و اغلب به عنوان پشتیبان خانواده فعالیت میکنند، اما هستند زنانی که مردانه بارهای سنگین را بر دوش میبندند و در مسیر صعبالعبور و خشن کوهستانهای کردستان قدم برمیدارند تا خرج زندگی خود و خانوادهشان را تامین کنند.
او امسال دیگر کولبر نیست، پشت چرخ خیاطی نشسته و برای نوعروسان رویای آینده را میدوزد.
لیلا خانم و ۵۳زن دیگر که یا کولبر بودهاند و یا سرپرست خانوار هستند، کابوسشان را با بشکاف خیاطی از هم شکافتهاند.
طرحی برای فردا
خودش قبلا فروشنده کالای خواب خارجی بود، ۳۸سال دارد و تا سال۹۰ شغلش همین بود.
همان سال کارش را با یک کارگر شروع کرد، از همان اجناسی که برای فروش داشت الگو گرفت و همانها را روی پارچه پیاده کرد اوایل کارش نمیگرفت، ولی رفته رفته بهتر شد.
امید حسینی در کنار کالای خارجی، حالا تولیدات خودش را هم داشت و از آنجا که تولید خودش کیفیتر و قیمت پایین تری داشت، مشتریها هم جذبش شدند.
در کمتر از ۶ماه تعداد نیروهای را به ۴۵نفر افزایش داد، فاصله ۱۴ کیلومتری با اقلیم کردستان عراق موجب شد تا بازار عراق را در دست بگیرد و ۶۰دوزنده را هم خارج از کارگاهش بکار گرفت، اما داعش که آمد، گره در کارشان افتاد.
شرایط ناامن عراق بر روی فروش تولیداتش اثر گذاشت چرا که بازار هدف آنها بیرون از مرزهای کشور بود.
کمی که شرایط آرام گرفت، ۲۰۰میلیون تومان دیگر سرمایه روی هم گذاشت و حدود ۶۰نفری را به کار گرفت، ولی نوسان بازار ارز از سال گذشته کسب و کارش را به هم ریخت و برای تامین مواد اولیه و سرمایه در گردش و چرخ خیاطی به مشکل خورد.
کُردها روی ناموسشان حساسند و با همه مشکلاتی که داشت، وقتی دید که زنان شهر و دیارش برای لقمهای نان آواره کوه و بیابان شده اند، به آنها پیشنهاد کار داد، به آنها آموزش داد.
او ۱۵زن کولبر را در هورامان شناسایی کرده و میگوید: اگر حمایتها ادامه یابد قادر است ۱۰۰تا۲۰۰ نفر دیگر را در کارگاه تولید کالای خواب خود به کار گیرد.
چرخ برکت
طرح کاک برکت را بنیاد برکت بنا نهاد، طرحی که قرار است کرامت را به کولبران بازگرداند و آنها را صاحب شغل آبرومندانه کند.
مراقبت از اشتغال در مرزها، کمک به پایداری مشاغل مرزی و تثبیت جمعیت در این مناطق از مهمترین اهداف و برنامههایی است که بنیاد برکت دنبال میکند.
عضو هیات مدیره بنیاد برکت با اشاره به فعالیت کولبری در سه استان کرمانشاه، کردستان و آذربایجانغربی، گفت: برای ایجاد درآمد پایدار برای مرزنشینان در این سه استان، بنیاد برکت ۱۱هزار شغل را با اعتبار ۵۰میلیارد تومان ایجاد میکند.
هادی جوهری بر حل مشکل کولبری این سه استان تاکید کرد و اظهار داشت: در این رویداد سه هزار و ۵۰۰طرح خُرد در ۴۸۴روستا برنامهریزی و اجرا میشود و این در حالی است که برای پیشرفت این کارها، ۳۴مجری و تسهیلگر که از خود مردم روستا و بومی آن مناطق هستند آموزشهای لازم را دیده و فرآیند شناسایی را آغاز کردهاند.
جوهری گفت: یک هزار و ۸۰۰طرح از سه هزار و ۶۰۰طرح در دستور کار، به کولبران استان کردستان تعلق دارد.
وی یادآور شد: بنیاد برکت در کنار ایجاد طرحهای اشتغالزایی خرد و خانگی از شرکتها و کارگاههای کوچک نیز حمایت میکند تا بتوانند به نوعی پشتیبان و تکمیلکننده زنجیره ارزشی طرحهای تولیدی باشند.
مسوول اجرای طرحهای بنیاد برکت در مریوان هم گفت: از سال۹۸ طرحهایی برای این شهرستان آغاز وکارآفرینان و صاحبان ایده در روستاها شناسایی شدهاند تا پشتیبانی لازم از آنان انجام گیرد.
عرفانی افزود: تا پایان امسال ۴۵۰طرح کسب و کار با ۱۸میلیارد تومان سرمایه در این منطقه پیش بینی شده تا اجرایی شود و علاوه بر کمهای مالی، از لحاظ آموزشی، پشتیبانی و بازاریابی مصول هم از این افراد حمایت میشود.
امنیت و اشتغال پایدار
کولبران، امنیت زندگی و گذر از اشتغال ناپایدار غیررسمی میخواهند؛ چیزی که دولتها در سالهای گذشته از برآوردهکردن آن عاجز بودند.
مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانیهایشان با اشاره به لزوم تفکیک فعالیت کولبری از قاچاق بر بهبود معیشت مرزنشینان و مخصوصا کولبران تأکید کردند؛ و حالا برکت میخواهد تا برکت را به سفره کولبران برگرداند و نگذارد که آنان جانشان را برای نان بدهند.
فریده خانم حالا دیگر راحت سر بر بالینی میگذارد که با دستهای خودش تکه هایش را به هم دوخته است.
گزارش از: کلثوم مومنی