احمدعلی راغب یکی از اصلیترین هنرمنداني است که چیزی به نام «سرود و موسیقی انقلاب» را در سالهای پس از انقلاب بر سر زبانها انداخت، او در کتابش "بانگ آزادی" حاشیههای جالبی از چگونگی ساخت سرودهای انقلابی معروف بیان کرده است.
معرفي بيشتر احمد علي راغب
هیچ ایرانی نیست که اثری از آثار احمدعلی راغب را نشنیده باشد. نسل دهه شصتیها با آواها و نواهای او بزرگ شده است. از سرود «مدرسهها وا شده»، «بابا خون داد» و «همشاگردی سلام» تا قطعات ارکسترال «
بانگ آزادی» و «
شهید مطهر» و «
آمریکا ننگ به نیرنگ تو» بگیرید تا تصنیف «
خجسته باد این پیروزی» و «
ظفر مبارک» و بعدها تا اولین آلبوم موسیقی پاپ بعد از جنگ مثل «رقص گلها» و قطعاتی مثل «گل میروید به باغ» و «بیا به امداد ناتوانان» و…. میتوان گفت.
انتشارات راهیار کتاب «بانگ آزادی» روایت زندگی و فعالیتهای احمدعلی راغب را در ۳۹۲ صفحه منتشر کرده است.
راغب در بخشی از این کتاب به بیان خاطراتی از چگونگی ساخت سرودهای انقلابی معروف و حواشی پیشآمده پرداخته است:
اولین کار گروه بانگ آزادی بود. این سرود را خودمان به خودمان سفارش دادیم. برای اینکه از شعارهای مردم استفاده کنیم، آنها را ثبت میکردیم، این شعار برای زمانی است که مردم شبها روی پشتبامها الله اکبر، خمینی رهبر میگفتند. همان زمان بود که احساس کردم باید شعارهای مردم را وارد موسیقی کنیم، به همین منظور در یکی از دیدارهای حضرت امام با گروهی از مردم ساری که به تهران آمده بودند همراه شدم... جمعیت ۵۰۰۰ نفرهای از مازندران به دیدار امام آمده بودند از میدان ژاله دور میزدند که از آبسردار بروند به طرف مدرسه رفاه تا حضرت امام را ببینند، شعار الله اکبر، خمینی رهبر را با لحن آهنگین و سوز خاصی میگفتند، زنها و مردها به صورت سوال و جوابی شعار معروف الله اکبر خمینی رهبر را میگفتند متوجه شدم که انگار حالت شعار دادنشان لحن و ملودی خاصی دارد، صدای آن جمعیت انبوه درست عکس هم حرکت و به نت واحد میرسید انگار یک آهنگساز آن را ساخته است...
بعد از مدتی که با
آقای سبزواری بیشتر آشنا شدم یک روز به ایشان گفتم مردم شعاری دارند من میخواهم روی آن موسیقی بگذارم وقتی کمی از آن را برایش خواندم دیدم ایشان تأمل کوتاهی کرد و گفت این که همان بانگ آزادی من است و به سرعت توی کیف چرمیاش گشت و یک کاغذ بیرون آورد:
این بانگ آزادیست، کز خاوران خیزدفریاد انسانهاست کز نای جان خیزد...
شعر را خواندم و به آقای سبزواری گفتم شعر کمی طولانی است، گفت چقدر از آن را میخواهی؟ گفتم سه بند را میخواهم که اول وسط و آخر هر بند شما بتوانم ملودی «الله اکبر، خمینی رهبر» خودم را بگنجانم و در چارچوب همین موسیقی هم باشد. ایشان گفت خیلی خوب، امسال حضرت امام بعد از عید نوروز میخواهد پیام بدهد تو میتوانی این اثر را طوری بسازی که بعد از پیام حضرت امام پخش شود و دوباره سرود شاهنشاهی پخش نشود؟ ما تقریباً دو ساعت درباره این سرود صحبت و آن سه بند را انتخاب کردیم. این اتفاق در اواخر اسفند سال ۵۸ افتاد، چون اثر برای نوروز ۵۹ آماده میشد. من همان شب این سرود را به خانه بردم تا نزدیک صبح بیدار بودم و ملودیاش را ساختم همان سرود معروف بانگ آزادی شد که الان بعد از هر اخبار نیمروزی از رادیو پخش میشود، چون سرود رسمیتر و قویتر بود، میخواستم با گروه کر تالار وحدت هماهنگ شود وقتی با آنها تماس گرفتیم ابتدا خیلی استقبال کردند و گفتند ما مشتاقیم با شما همکاری کنیم، حتی چند سرود داریم که دوست داریم با همکاری شما ضبط کنیم، خدا را شکر کردم که بدون درگیری قرار شده با هم همکاری کنیم... موقع اجرای سرود که رسید گروه کر تالار وحدت دست ما را در پوست گردو گذاشت، وقتی مجدد تماس گرفتیم گفتند شما واقعا باور کردهاید که ما با شما همکاری میکنیم؟ اگر ما این کار را بکنیم که فردا نمیتوانیم چشم در چشم اعلیحضرت شویم. من هم که دیدم آنها بعد از این همه مدت هنوز در توهمات خودشان سیر میکند و از طرف دیگر بچههای گروه را دعوت کرده بودم و ارکستر را هم گرفته بودم و آقای گلریز هم شعر را خوانده بود تصمیم گرفتم در یک تراک همه را با هم جمع کنم و کار را اجرا کنم. اثر را تنظیم کرده بودم بچهها آن را با فواصلی که میگفتم خواندند. صدابردار کمی صداها را با هم هماهنگ و تنظیم کرد و هر طور بود ضبط شد.
سرود بانگ آزادي با اجراي گروه کر
چه کسانی مخالف این بودند که این بانگ آزادی سرود ملی شود؟آقای مجید حداد عادل گفتند میخواهم این کار را برای آقای بهشتی ببرم. شهید بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور و همزمان رئیس شورای انقلاب بود. گفتم کیفیت خوبی ندارد از روی کاست کپی گرفتهایم. حداقل نوار ریل را ببرید. گفت نه، اصلاً قضیه کیفیت مطرح نیست؛ ایشان میخواهد خودش گوش کند. گفتم برای چه؟ مجید حداد گفت میخواهم این اثر، سرود ملی بشود!
جا خوردم و گفتم آقای حداد این کار اصلاً برای سرود ملی مناسب نیست! سرود ملی قانون دارد و تعریف شده است. اولاً نباید از ۶۰ ثانیه بیشتر باشد، ثانیاً باید اورتور داشته باشد. در سرود ملی ابتدای گروه پرکاشن میزنند و بعد موسیقی اجرا میشود ... گفت نه من هم این را میخواهم ببرم، نترسید اتفاقی نمیافتد، کاست سرود را با خودش برد.
شب زنگ زده و گفت، آقای بهشتی خیلی تشکر کردند، گفتند بعد از پیام حضرت امام در نوروز این سرود برای اولین بار پخش میشود، فعلا آن را پخش نکنید. گفتم راست میگویی؟ گفت بله دروغ چرا؟ حالا خودت بعدا خواهی دید. پیام امام در فروردین ۵۹ که تمام شد یکهو اورتور اجرای ما شروع شد، جالب این بود که بدون اینکه اصلاً ما از متن پیام امام باخبر باشیم مضامین اشعار سرود با پیام ایشان منطبق بود، در واقع این آقای سبزواری بود که خودش را با این پیام منطبق کرده بود. وقتی سرود برای اولین بار پخش شد، بسیاری از مردم به احترام این سرود ایستادند و تصور میکردند که سرود ملی است.
اولین مخالف اینکه سرود بانگ آزادی سرود ملی باشد، من بودم و دومین مخالف هم آقای خامنهای. ایشان متوجه بودند که این سرود نمیتواند ملی باشد.
در نهایت سرود به دو شکل ضبط شده که همان بود که ضرب الاجلی با گروه کر ضبط کردیم و دیگر به صورت کاملاً تنظیم شده ضبط شد و مجتبی میرزاده بعدا آن را در ارکستر بزرگتر و وسیعتری با گروه کر اصلی تدوین کرد. پنچ اثر من در یونسکو ثبت شده است که بانگ آزادی مهمترین آنهاست.
معرفي استاد محمد گلريز (خواننده سرود)
در ادامه متن مصاحبه باشگاه خبرنگاران جوان با استاد محمد گلریز را که درسال۹۶ تهيه شده پيگيري نماييد:
چه خبر آقای گلریز؟ از دهه فجر و شلوغی کارها بگویید؟
ما که از پا نمینشینیم و تا نفس داریم برای انقلاب و اسلام خواهیم خواند. تمام عشقمان این است که برای انقلاب بخوانیم؛
دیگر برای چه ارگان یا شخصیتی قطعه موسیقی اجرا کردید؟
برای شهید سردار همدانی همین کار را انجام دادیم. همچنین برای سردار تهرانی مقدم کاری تولید کردیم که به لحاظ فنی بسیار قدرتمند است، اما هیچ رسانهای آن را منتشر نکرد. ما خودمان دست به کار شدیم و با حمایتهای ارگانها قطعات را تولید کردیم. همچنین برای مدافعان حرم هم قطعهای خواندم و همچنین درباره بسیاری از اتفاقات مهم ملی و شخصیتهای بزرگ ایران قطعههای موسیقی ساختیم.
از جمله هنرمندانی که با شما رابطه خوبی داشت مرحوم سبزواری شاعر انقلاب است. کمی از ایشان برایمان بگویید؟آقای سبزواری به تحقیق پدر شعر انقلاب بودند. با او رابطه خانوادگی داشتیم و برایش احترام زیادی قائل بودم. او هم از سوی ضد انقلاب در دهه ۵۰ و ۶۰ خیلی تهدید میشد و مورد اذیت و آزار قرار میگرفت. حتی یکبار به او آسیب رساندند و میخواستند ترورش کنند. مرحوم سبزواری از دلاوران انقلاب بودند و شجاعت عجیبی داشتند. در زمانی که ضد انقلاب قدرتمندانه در مقابل انقلابیون ایستاده بود، با شجاعت اشعار انقلابی میسرود. من معتقدم که شاعر باید در عین لطافتی که در شعرش دارد، شجاعت بیان حقیقت را هم داشته باشد.
با چه شاعران دیگری در ارتباط بودید؟مشفق کاشانی هم از دیگر خوبان انقلاب بودند. یک بار با مرحوم مشفق خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم. به یاد دارم که آقا از مرحوم مشفق خواستند که غزلی بخوانند. مرحوم مشفق هم شعر بسیار زیبایی را خوانند که مطلع غزل این بود:
گوشه هوشی است اگر پنجره باز است اینجا
نغمه مرغ سحر نوح نوازست اینجا
به دلیل زیبایی فراوانی که شعر هر بیتی که مرحوم مشفق داشت، آیت الله خامنهای او را تحسین میکردند. غزل که تمام شد، حضرت آقا فرمودند «من، پیش از انقلاب با اشعار آقای کاشانی آشنا بودم و اطلاع دارم که چه خدماتی به ادبیات فارسی کرده اند.»
سپس آقا رو کردند به بنده و گفتند که این غزل را بخوانید.
قطعهای با این غزل خواندید؟
بله؛ من هم از این که رهبر این فرمان را دادند که قطعهای با شعر مرحوم مشفق بخوانم بسیار خوشحال شدم. سپس در قالب یک موسیقی ایرانی با آهنگسازی هادی آرزم، در بیات اصفهان خواندیم. بعدا من فایل این کار را به بیت رهبری ارسال کردم.
آیا رهبر انقلاب از قطعه بانگ آزادی تعریف کردند؟
بله؛ الحمدلله ایشان از این قطعه خوششان آمده است. رهبر انقلاب در جلسهای شعر بانگ آزادی را خواندند که سروده مرحوم سبزواری است. آیت الله خامنهای در آن جلسه نقل کردند که کسی به من گفت که دکان داری در سنندج هنگام کار، این قطعه را میخوانده است. سپس فرمودند باید اشعار ما مانند این شعر به زبان مردم بیاید و همه آن را زمزمه کنند.
شما سالهای طولانی برای انقلاب اسلامی خوانده اید. نسل جدید کشورمان را چقدر حامی انقلاب میدانید؟من فکر میکنم که ما از شور مردم غافلیم. مردم با وجود مشکلات مختلف اقتصادی و غیره، همچنان پشت انقلاب هستند. من سال گذشته در روز ۲۲ بهمن به پنج برنامه دعوت شدم که به دلیل ازدحام جمعیت، به سه برنامه رسیدم. برای همان سه برنامه هم موتور کرایه کردم تا بتوانم سر موقع برسم.
در برخی برنامهها وقتی از بالای استیج به جمعیت نگاه میکردم، واقعا احساس غرور میکردم. شاید باورتان نشود. پس از پایان آخرین برنامهای که اجرا کردم، میخواستم به میدان آزادی بیایم. راه ۱۰ دقیقهای میان پل استاد معین تا میدان آزادی را نزدیک به ۵۰ دقیقه زمان برد که به پایان برسانم. واقعا از شدت خوشحالی میخواستم گریه کنم. باید قدر این انقلاب و مردم شریف ایران را دانست.
اجراي سرود بانگ آزادي گروه نوجوانان