در یادداشتی بررسی شد،
واکاوی راهبرد دولت ترامپ در آفریقا
سیاستهای ترامپ در قبال آفریقا مبتنی بر گونهای از نژادپرستی، یکجانبه گرایی و خودمحوری بود و به همین دلیل وی کارنامهای سیاه از خود برجای گذاشت.
به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما، با توجه به توهین و تحقیر آفریقاییها در دوره ریاست جمهوری ترامپ دیگر کارنامه سیاه دونالد ترامپ در قاره آفریقا بر کسی پوشیده نیست. اظهار نظر شرم آور ترامپ در ژانویه ۲۰۱۸ درباره کشورهای آفریقایی که این کشورها را "چاه مستراح" خواند و یا اینکه در همین سال کلاه مدل استعماری ملانیا ترامپ در جریان سفر وی به کنیا، که موجی از اعتراضات در بین کنشگران اجتماعی آفریقا و رسانههای فرانسوی به راه انداخت، نمونههایی از رویکرد تحقیرآمیز دولت ترامپ به کشورهای آفریقایی بود. از سویی دیگر این موضع گیریهای ترامپ در عمل نیز تنها آغازی بر بی تفاوتیهای چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا نسبت به قاره آفریقا بود. در طول ریاست جمهوری ترامپ، روسای جمهور نیجریه و کنیا در کاخ سفید با او دیدار کردند. در دوره ترامپ پست معاونت آفریقایی در وزارت خارجه آمریکا، دو سال بدون صاحب مانده بود که در نهایت هم با انتصاب "تیبور نگی" سفیر سابق آمریکا در اتیوپی و گینه، چندان نتیجهای از این معاونت عاید دیپلماسی آمریکایی نشد.
راهبرد سیاست خارجی آمریکا با آفریقا در دورههای مختلفراهبرد آمریکا در آفریقا در دورههای مختلف متفاوت بوده است؛ در دوره جنگ سرد و انتقالی از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸ آمریکا ضمن هدف گذاری در قاره آفریقا سیاست و راهبرد روشنی در قبال قاره آفریقا اعمال کرد. در دوره بعد از سال ۱۹۹۸ در این دوره با شعارهایی، چون اصلاحات اقتصادی و تقویت دموکراسی در کشورهای آفریقایی که از سوی آمریکا مطرح شد روابط میان آمریکا و آفریقا دچار نوسان زیادی شد. اما در همین سالها که روابط میان آمریکا و کشورهای آفریقایی در نوسان بود چین توانست با نفوذ در آفریقا و برقراری روابط تنگاتنگ با کشورهای این قاره در حوزه سیاسی و اقتصادی به نفوذ قابل ملاحظهای دست یابد. راهبرد دونالد ترامپ بعد از رسیدن به قدرت بر ۳ اصل تقویت روابط تجاری با کشورهای آفریقایی با تاکید بر شکوفایی اقتصادی آمریکا و کشورهای آفریقایی، حمایت آمریکا از کشورهای آفریقایی در برابر تهدیدهای آینده از جمله در بخشهای بهداشت و امنیت و حمایت از کشورهای آفریقایی در جهت تامین امنیت شهروندان با تاکید بر توانمندیهای داخلی این کشورها مبتنی بود؛ راهبردهایی که نه تنها عملی نشد بلکه زمینه برای حضور موثرتر چین و تحقیر هرچه بیشتر کشورهای آفریقایی و استعمار نوین این کشورها از سوی آمریکاییها و غربیها را فراهم کرد.
کاهش نفوذ چین در آفریقا راهبرد شکست خورده ترامپ چین در حوزههایی که غربیها در آفریقا شکست خورده اند توانسته است دستاوردهای قابل ملاحظهای را کسب کند. تمرکز چین در آفریقا بیشتر در بخشهای زیربنایی و اقتصادی است؛ بنابراین سیاست دولت ترامپ از ابتدا بیشتر در راستای کاهش نفوذ چین در قاره افریقا بود. در دوره اخیر موج جدیدی از حرکت کشورهای غیر افریقایی به منطقه آفریقا رخ داده است. در راس این کشورها چین، روسیه و آمریکا قرار دارند؛ شتاب این کشورها به قاره آفریقا با وقوع جنگ تجاری میان آمریکا و چین و وضع تحریمهای بیشتر آمریکا علیه روسیه و چین بیشتر شده است. ترامپ امتیازات تجاری و معافیتهای گمرکی به نام اگوا (AGOA) را که با تصویب کنگره در سال ۲۰۰۰ به برخی از کشورهای آفریقایی داده شده بود در مورد برخی کشورها از جمله کامرون لغو کرد. در ضمن با خروج ترامپ از معاهدات بین المللی از جمله معاهده آب و هوایی پاریس، آمریکا به تعهداتش برای پرداخت کمکهای مالی به کشورهای آفریقایی عمل نکرد که این مسئله نیز مورد اعتراض اتحادیه آفریقا و کشورهای آفریقایی بود. در زمینه رقابت اقتصادی با چین نیز، ترامپ در قاره آفریقا نتوانست از رشد روزافزون حضور چینیها جلوگیری کند. چینیها حتی در برخی نقاط از جمله جیبوتی اقدام به استقرار پایگاه نظامی نیز کرده اند. روسها نیز در مناطقی، چون آفریقای مرکزی به طور مستقیم حضور نظامی خود را تثبیت نمودند و در پایگاههای خود به آموزش نیروهای طرفدار خود میپردازند.
راهبرد ایجاد منطقه ای امن برای صهیونیستهانگاه آمریکا به شمال آفریقا که شامل کشورهای مسلمان و عربی میشود با نگاه به آفریقای سیاه متفاوت است. آمریکا شمال آفریقا را در ادامه منطقه خاورمیانه به حساب میآورد و سیاستهای این کشور در قبال شمال آفریقا شبیه و متاثر از سیاستهای خاورمیانهای این کشور میباشد. علاوه بر این نوع تعامل امریکا با کشورهای منطقه به طور جدی تحت تاثیر تعامل این کشورها با رژیم صهیونیستی، جریانهای اسلامی و موضوع نفت میباشد. در شمال افریقا، کشوری که همسویی بیشتری با سیاستهای آمریکا دارد، مصر است. حمایت آمریکا از مصر در مساله کودتا علیه محمد مرسی به خوبی نشان داد که روابط مصر با رژیم صهیونیستی و سرکوب جنبشهای اسلامی در این کشور، رابطه عمیقی با راهبرد سیاست خارجی آمریکا چه جمهوری خواه یا دموکرات دارد. پرونده سد النهضه، یکی از پرچالشترین پروندههای پیش رو در روابط آمریکا با مصر و اتیوپی است. هر دو این کشورها، هم پیمانهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در آفریقا بوده و بازیگری آمریکا در این پرونده، حساس و تعیین کننده است. به نظر میرسد دولت بعدی آمریکا سعی در تعدیل روابط میان مصر و اتیوپی با هدف به سرانجام رساندن گفتگوها و راه اندازی سد النهضه باشد. سودان نیز بعد از عمر البشیر، در تلاش برای تبدیل شدن به نمونه مصر دوم است. هدف عمده حاکمیت جدید سودان، تثبیت سیاسی جایگاه حاکمان جدید، خارج شدن از لیست کشورهای حامی تروریست و برون رفت از مشکلات اقتصادی میباشد. اما، چند مانع عمده سر راه این کشور است. مهمترین آن، افکار عمومی ضد عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی است. حمایت فعلی آمریکا از سودان با فشار کشورهای عربی و به نیت عادی سازی روابط با رژیم بوده است. به جرات میتوان گفت سودان هیچ سودی از عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی نخواهد برد. از این رو به نظر میرسد هدف آمریکا از تعامل با سودان بیشتر در جهت تامین منافع رژیم صهیونیستی باشد تا از این طریق از جانب سودان و مصر تهدیدی متوجه رژیم صهیونیستی نشود.
نتیجه گیریبنابراین سیاستهای ترامپ در قبال آفریقا نیز در راستای راهبرد کلی سیاست خارجی دولت ترامپ مبتنی بر گونهای از نژادپرستی و یکجانبه گرایی و خودمحوری بود و این امر موجب شد که در حال حاضر ساکنین قاره آفریقا، بیش از هر کجای جهان در انتظار سقوط دولت ترامپ باشند. به طور کلی میتوان گفت که تغییر دولت آمریکا، اگر چه ممکن است تا حدی در رفتار تحقیر آمیز با مردم و حاکمان کشورهای آفریقایی تاثیرگذار باشد، اما در عمل به نظر میرسد تفاوت زیادی در رابطه آمریکا با کشورهای آفریقایی به خصوص مصر و سودان ایجاد نخواهد شد از سویی دیگر نیز ممکن است برخی از کشورهای آفریقایی از جمله سودان که با وعدههایی توخالی در مسیر خیانت به آرمان فلسطین قرار گرفته اند بعد از درک این موضوع که عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی برای آنها دستاوردی نخواهد داشت راهبرد سیاست خارجی خود را تغییر دهند.
نويسنده: مجتبي شاهسوني
کارشناس مسائل آفريقا